۱۳۸۹ اردیبهشت ۶, دوشنبه

یادآوری به آقای موسوی (2 )


 

آقای مهندس موسوی با جمعی از ایثارگران انقلاب اسلامی دیداری داشته است که سرخط سخنان ایشان با رنگ سبز به نقل از سایت کلمه مشخص اند. مشروح سخنان ایشان را می توانید اینجا بخوانید:

http://www.kaleme.com/1389/02/05/klm-17538


 

انقلاب شد تا به آراءوعقاید مردم اهمیت داده شود و فضا باز شود.

دیدید که در این سی و یک سال فضا تنگ تر شد تا جایی که شما را هم بیرون می راند.

با گذشت زمان ارتباطمان را با مردم از دست دادیم

چرا فکر نمی کنید که در اصل نظام مشکل اساسی وجود دارد که این وضع را ایجاد کرده است؛ قانون اساسی با بکار گیری قانون نظارت استصوابی .

با این شیوه ناکارآمدی و هر مشکل را به نام اسلام تمام می کنند

مشکل حکومت ایده ئولژیک چنین است. مردم مسلمانند اما می توانند حکومت غیر ایده ئولژیک داشته باشند.

برداشت های شخصی و فرقه ای را به دین وصل می کنند

همیشه همین طور بوده. این همه انشعاب در ادیان نتیجه ی همین استفاده ابزاری از ایده ئولژی – و در اینجا دین - برای پیاده کردن خلق اله بوده است. چرا هنور بر طبل حکومت ایده ئولژیک می کوبید؟

وقتی جوان از ما روی برمی گرداند باید مشکل را در خودمان بیابیم

100% . مشکل شما همان است که در بالا گفته شد.

به جای جلوگیری از فعالیت احزاب جوانمردانه با آنان رقابت کنید

زمان امام راحل را فراموش کردید که چه زود نهضت آزادی را خانه نشین کردید؟ و هنوز سخن گوی دولت بازرگان در زندان است. حالا هم نتیجه ی همان زمان است .

این اسلام نیست…

از کجا معلوم؟ اگر حوصله دارید این دو مقاله را بخوانید.

http://hafezehtarikhi.blogspot.com/2010/01/blog-post_15.html

http://hafezehtarikhi.blogspot.com/2010/03/blog-post_08.html

می گویند از کشتی نظام پیاده شده اید…

حتمن. از زمانی که سرتان را به نقاشی بند کردید و در مصلحت نظام جا خوش کردید.

توصیه ای از علی(ع) که برای امروز بسیار آموزنده است

یادتان رفت که زمان امام راحل این حرف ها را بگویید؟

استقلال در نزد ایرانیان یک ارزش جا افتاده است

البته، اما مگر این جمله یادتان نمی آید که ؛ ملی چیه ؟

به جنبش سبز تهمت وابستگی می زنند و خود دنبال نامه نگاری و جلب توجه هستند

به دیگر جنبش ها هم همین انگ را از سی سال پیش زده شده است .

آنچه اعتقادات مردم را قربانی می کند

این یعنی بکار گرفتن ابزاری دین برای حکومت کردن. می توانید این داستان را مربوط به دوران مشروطیت بخوانید:

http://hafezehtarikhi.blogspot.com/2009/07/blog-post_14.html

آنها می خواهند جمعیت ما متفرق شود و مردم باید مراقب هم باشند

شما هم قبلن می خواستید، اما امیدوارم که دیگر نخواهید.

شمشیر نمی کشیم تنها عنصر پیش برنده ما آگاهی است.

این حرف ها برای همین است، و امیدوارم که حرف ها و نظراتی را که با نظر شما نمی خوانند و تاریخچه ی کوتاهی از گذشته را برای خوانندگان باز می کنند از سایت کلمه حذف نکنید.

در انتخابات حکومکت نباید برای مردم تصمیم بگیرد

چرا نمی گویید که حکومت با کدام قوانین برای مردم تصمیم می گیرد؟

اینگونه نمی شود کشور را اداره کرد…

همانطور که قبلن کشور را اداره شده و به اینجا رسیده است.

گسترش آگاهی مهمترین زمینه تغییر به نفع اسلام

پس چرا استبداد را از فردای پیروزی انقلاب پیشه کردید که حالا نوبت خودتان شده است .

با این انتخابات واتفاقات بعد از آن ، ایده برگشت به حقوق اساسی متولد شد

چرا برگشت به قانون اساسی را با " حقوق اساسی " عوض کردید. به نظر می رسد این جابجایی واژه ها هدف های خاصی را در پی داشته باشد؛ هدف های ناپیدایی که لازم می دانید مطرح نکنید.

جرقه آگاهی را به همه اقشار ملت برسانیم

پس چرا اجازه نمی دهد نظرهایی را که نظرات شما را به نقد می کشند در سایت کلمه منتشر شوند؟ حتمن این یکی را می گذارید تا خلاف نوشته ی من روشن شود. امیدوارم چنین باشد.

سینه به سینه و با خلاقیت انتقال اطلاعات کنیم

چرا سینه به سینه، و نه با تلفن، اینترنت ، نوار و سی دی؟

معیاری که جنبش سبز بر اساس آن حرکت می کند

معیاری که می گوید حقوق اساسی مردم باید رعایت شود، عدالت و آزادی باید باشد. این کار تحقق نمی پذیرد مگر آنکه همه ملت را دور هم جمع بکنیم.

چرا واژه ی " برابری" را با " عدالت" جابجا کرده اید؟ چرا واژه ی" برابری" در حقوق زنان و مردان، مسلمان و غیر مسلمان، شیعه و سنی، فارس با ترک، کرد، ترکمن، بلوچ، بختیاری و ... را با " عدالت " عوض کرده اید؟ چرا می کوشید از واژه هایی استفاده کنید که مفهوم روشن ندارند و هر کس می تواند آن ها را به نفع خود تفسیر کند. آنجا "قانون اساسی" را با " حقوق اساسی" و اینجا " برابر" را با " عدالت ". آقای موسوی به کجا می روید؟


 

زندانیان گمنام …

به راحتی انگ محارب می زنند

یادتان می آید از سال 60 به این سو این انگ به دیگران زده شده است و تازگی ندارد و با همین انگ هزاران جوان به گورستان ها ،بی نام و نشان، فرستاده شده اند. اینها حاصل سی و یک سال حکومت است و نه اختراع امروز.

از حقوق اساسی ملت نباید بگذریم.

شما یا ملت نباید از حقوق خودش بگذرد. بازهم حقوق اساسی را با قانون اساسی قاط زدید. ایول به این تغییر یواش یواش مفاهیم در ذهن مردم.

مشفقانه حاکمان را نصیحت کنیم

کم هزینه ترین راه برای نجات کشور از مشکلات…

آقای موسوی ، من هم با شما موافقم اما هر چه جمهوری اسلامی به نصایح خیر اندیشان در گذشته گوش کرده است، حالا هم گوش می کند.

راه حلها را با قید اینکه دنبال قدرت و منفعت نیستیم دائم باید اعلام بکنیم

این جمله ی معروف دکتر بهشتی یادتان هست که : ما شیفتگان خدمتیم، نه تشنه گان قدرت. و دیدیم که این قانون اساسی که این همه مشکلات قانونی برای مردم و از جمله شما و دوستانتان فراهم کرده، نتیجه ی کار همان شیفتگان خدمت بوده است که بهترین حربه را برای تشنه گان قدرت از روز اول برپایی جمهوری اسلامی فراهم کرده است .

هر کس که بر خلافشان حرف بزند را صهیونیست و منافق می نامند

بازهم یادتان رفت که از اول جمهوری اسلامی این جریان وجود داشته و هر روز شامل گروهی شده است، و امروز شامل صاحب منصبان دیروز جمهوری اسلامی می شود البته بجر گروهی خاص که در قدرتند.

باید به حضرات گفت ببینید فضای جامعه را به چه سمتی برده اید؟

شما هم باید توجه کنید که فضای امروز جامعه نتیجه کار و سکوت سی و یک ساله ی همه ی شما است ؛ همه ای که معتقد به حکومت ایده ئولژیک هستید نه حکومتی بر پایه ی رای مردم. از نظر شما ایده ئولژی فراتر از رای مردم است. اگر چنین نیست چرا حرف از حکومت بر اساس رای مردم را مطرح نمی کنید؟

و در پایان جنای آقای موسوی: تمام این ها یادآوری است و تاریخچه ی کوتاهی از گذشته ای که شما می کوشید به فراموشی بسپارید و گرنه نگارنده به موقعیت خطیر شما کاملن آگاه است. امیدوارم که مطالب بسیار اساسی و خوبی را که در بیانیه هفدم مطرح کردید، خط به خط به یاد آورید و فراموش نکنید.

http://www.kaleme.com/1389/02/05/klm-17538

۱ نظر:

فرزانه گفت...

سلام آقای خلیل
این ها که نوشته اید واقعیتهایی است که بسیاری از ما می دانیم
واقعیتهای تلخی است که سعی می کنیم زیر سبیلی !! ردش کنیم و باور کنیم که موسوی همانست که در امیدهای ماست
این واقع بینی و هشدارها و یاد آوریهای شما اگر چه تلخ است به مذق عده ای که از موسوی بت ساخته اند اما بسیار ضروری است و شجاعت شما در بیان آنها قابل تحسین است
ما به دیدن واقعیت ها بیشتر از رویا پردازی احتیاج داریم
نام این وبلاگ براستی لایق آن است

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();