۱۳۹۲ دی ۵, پنجشنبه

به در می گوید تا دیوار هم بشنود


  
نماینده مردم کردستان: آقای رئیس جمهور بار دیگر گذرتان به کردستان می‌افتد

» سرویس: سياسي - مجلس

کد خبر: 92100301354

سه‌شنبه ۳ دی ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۸

نماینده مردم کردستان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به کشته شدن شهروندان کرد توسط نیروی انتظامی خطاب به رییس جمهور گفت: آقای روحانی از عدالت‌ اجتماعی‌تان تاکنون کشته شدن شهروندان کرد توسط نیروهای انتظامی کردستان نصیب ما شده است.

به گزارش خبرنگار پارلمانی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، امید کریمیان، نماینده مردم مریوان در مجلس شورای اسلامی در نطق میان دستور خود در جلسه علنی صبح امروز (سه‌شنبه) مجلس در ابتدای صحبت‌های خود اظهار کرد: از تلاش تیم مذاکره‌ کننده هسته‌ای که حاصل تغییر در گفتمان شعار تدبیر و امید هستند تقدیر می‌کنم و امیدوارم که طرف مقابل نیز صراحت خود را به ملت ایران نشان دهد.

وی با اشاره به قرآن کریم ادامه داد: خداوند در سوره مائده در مورد اهمیت عهد و پیمان می‌فرماید "ای کسانی که ایمان آوردید به عهد خود وفا کنید"، جناب آقای دکتر روحانی ملت شریف استان کردستان اعم از شیعه و سنی خالصانه بر مبنای عهد شما برای احقاق حقوق حقه خود پای صندوق‌های رأی آمدند و به شما اعتماد کردند. من امیدوارم که شما به عنوان یک فرد حقوقدان و ملبس به لباس روحانیت به وعده‌های خود عمل کنید چرا که بار دیگر گذرتان به کردستان خواهد افتاد.

نماینده مردم مریوان در مجلس با اشاره به بیانیه شماره 3 اقوام و مذاهب روحانی، خطاب به رئیس جمهور خاطر نشان کرد: انتظار داشتیم در راستای عمل به بیانه شماره 3 اقوام و مذاهب جنابعالی و به عنوان مجری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از نیروهای کرد و اهل سنت در کابینه و استانداری کردستان استفاده می‌شد ولی متأسفانه این مهم محقق نشد و پرونده کابینه شما بدون حضور این قوم نجیب و شریف بسته شد.

وی با اشاره به انتخاب زاهدی به عنوان استاندار کردستان اظهار کرد: انتخاب زاهدی به عنوان استاندار و با توجه به سوابق ایشان در وزارت کشور را به فال نیک گرفته و به ایشان تبریک می‌گوییم. ما مردم کردستان به پاس روحیه مهمان‌نوازی اعتقاد به همدلی و اتحاد ایشان را همراهی می‌کنیم باشد که مقدمات توسعه و پیشرفت استان وجبران عقب‌ماندگی‌های دولت‌های گذشته را فراهم نمایند.

کریمیان خطاب به روحانی اظهار کرد: علی‌رغم روحیه بالا و احترام به رأی و نظر شما در انتخاب استاندار کردستان متأسفانه حرمت این استان نگه داشته نشد و وزیر کشور جنابعالی در مراسم تودیع و معارفه کردستان موجی از نارضایتی و گله‌مندی را میان اقشار مختلف برای شخص جنابعالی و شخص خود به جای گذاشت چرا که اظهار داشت به حجت شرعی نرسیدم و فردی واجد شرایط برای استان کردستان نیافتم تا به عنوان استاندار این استان منصوب نمایم.

وی در ادامه خطاب به وزیر کشور تصریح کرد: آقای وزیر این حرف شما مصداق قائده نفی سبیل است در حالی که ما برادران دینی شما هستیم.

نماینده مردم مریوان در مجلس با اشاره به کشته شدن شهروندان کرد توسط نیروی انتظامی خطاب به روحانی گفت: آقای روحانی از عدالت‌ اجتماعی‌تان تا کنون کشته شدن شهروندان کرد توسط نیروهای انتظامی کردستان نصیب ما شده است. من درخواست اعزام هیأتی منصف جهت بررسی این موضوع را دارم.

وی با بیان اینکه بی‌عدالتی اقتصادی شما در 100روز اخیر در لایحه پیشنهادی بودجه 93 کاملا مشهود است افزود: به عنوان مثال در قانون بودجه سال آینده تنها پروژه و کریدور ترانزیتی غرب کشور یعنی راه مریوان سنندج 18 میلیارد تومان اعتبار داشت این در حالی بود که انتظار ما این بود که بودجه مورد نیاز برای اتمام این پروژه عظیم به این پروژه را بازگردانید نه اینکه نسبت به کاهش آن نسبت به 11 میلیارد تومان اقدام نمایید.

این نماینده مجلس تصریح کرد: آقای رئیس جمهور مردم از شما قالی نخواسته‌اند لطف کنید همین حصیر پوسیده را از آنها نگیرید. من به صراحت می‌گویم که اگر وضع به همین صورت پیش برود نه تنها در شاخص‌های توسعه استان توفیقی حاصل نمی‌شود بلکه کردستان محروم، محروم‌تر می‌شود.

وی گفت: ضروری است که قبل از بستن بودجه سال 93 معاونت نظارت راهبردی رئیس جمهور و معاونت اقوام رئیس جمهور سری به کردستان بزنند و از نزدیک شاهد محرومیت‌ها و مطالبات این استان باشند.

نماینده مردم مریوان در بخش دیگری از صحبت‌هایش با اشاره به مسدود شدن راه‌های مواصلاتی شهری و روستایی استان کردستان به دلیل بارش سنگین برف، اظهار کرد: ما با اولین بارش شاهد بسته شدن راه‌های مواصلاتی شهری و روستایی بودیم که هفته‌ها طول کشید تا بازگشایی شوند، گفت: ضروری است که وزارت راه و شهرسازی فکری به حال مردم کردستان بکنند.

وی با بیان اینکه خطر ریزش و فروریختن مدارس شهری و روستایی در مریوان و سروآباد وجود دارد، گفت: ضروری است که وزارت آموزش و پرورش با اقدامات خود جلوی این تهدیدات را بگیرد.

وی با اشاره به بخشنامه‌ اخیر معاونت توسعه مدیریت و معاونت و نیروی انسانی رئیس جمهور مبنی بر لغو تبدیل وضعیت نیروهای قراردادی و شرکتی دستگاه‌های اجرایی اظهار کرد: از آنجایی که اکثر نیروهای آموزش و پرورش شامل این بخشنامه موجی از نارضایتی و نگرانی را در جامعه ایجاد کرده است لذا نسبت به تعیین تکلیف این عزیزان که اکثرا دارای 20 سال سابقه کار هستند اقدامات لازم انجام شود.

نماینده مردم مریوان در پایان با تاکید بر لزوم تجدیدنظر سازمان محیط زیست در استعلامات دستگاه‌های اجرایی متقاضیان وسرمایه‌گذاران در استان کردستان اظهار کرد: پاسخ‌های استعلام‌های کنونی سازمان محیط زیست نه تنها کمکی به حل مشکل کردستان نمی‌کند بلکه واقعا نام محیط زیست را در کردستان به محیط ایست تبدیل می‌کند.

انتهای پیام

کد خبرنگار: 71489



۱۳۹۲ آذر ۲۰, چهارشنبه

برابری های زن و مرد در قرآن ( 2 – استقلال مالی )




بسیار شنیده ایم که  در اسلام زنان استقلال مالی دارند و می بینیم که در جامعه ما هم این حق  رسمیت قانونی  یاقته است .

ظاهرن این  تنها آیه ای که در این مورد مستقیمن سخن گفته  است :

سوره 4  ( نساء ) . آیه 32

وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿۳۲﴾

و زنهار آنچه را خداوند به [سبب] آن بعضى از شما را بر بعضى [ديگر] برترى داده آرزو مكنيد براى مردان از آنچه [به اختيار] كسب كرده‏اند بهره‏اى است و براى زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كرده‏اند بهره‏اى است و از فضل خدا درخواست كنيد كه خدا به هر چيزى داناست (۳۲)

به این آیه می توانیم آیات ارث را هم اضافه کنید که بطور غیر مستقیم  استقلال مالی زنان را تایید می کند.

به تفاوت لحن آیه ی بالا با آیات مربوط به ارث توجه کنید:

سوره: 4  ( نساء ) , آیه:11

يوصيكم الله في اولادكم للذكر مثل حظ الانثيين فان كن نساء فوق اثنتين فلهن ثلثا ما ترك وان كانت واحده فلها النصف ولابويه لكل واحد منهما السدس مما ترك ان كان له ولد فان لم يكن له ولد وورثه ابواه فلامه الثلث فان كان له اخوه فلامه السدس من بعد وصيه يوصي بها او دين آباوكم وابناوكم لا تدرون ايهم اقرب لكم نفعا فريضه من الله ان الله كان عليما حكيما

خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مى‏كند سهم پسر چون سهم دو دختر است و اگر [همه ورثه] دختر [و] از دو تن بيشتر باشند سهم آنان دو سوم ماترك است و اگر [دخترى كه ارث مى‏برد] يكى باشد نيمى از ميراث از آن اوست و براى هر يك از پدر و مادر وى [=متوفى] يك ششم از ماترك [مقرر شده] است اين در صورتى است كه [متوفى] فرزندى داشته باشد ولى اگر فرزندى نداشته باشد و [تنها] پدر و مادرش از او ارث برند براى مادرش يك سوم است [و بقيه را پدر مى‏برد] و اگر او برادرانى داشته باشد مادرش يك ششم مى‏برد [البته همه اينها] پس از انجام وصيتى است كه او بدان سفارش كرده يا د ينى [كه بايد استثنا شود] شما نمى دانيد پدران  و فرزندانتان كدام يك براى شما سودمندترند [اين] فرضى است از جانب خدا زيرا خداوند داناى حكيم است (۱۱)

 در آیه 4، قرآن در مورد ارث سفارش می کند و سپس آن را فرضی می داند که از طرف خداوند قرار داده شده است . در واقع این نوع گویش، فرمانی است برای اجرای یک دستور . اما :

در  آیه  32، نه سفارشی در مورد استقلال مالی زنان کرده و نه فرضی قرار داده است . یعنی قرآن در اینجا فقط وضعیت موجود را توضیح داده است نه این که فرمانی داده باشد.

دلیل این تفاوت لحن مربوط به وضعیت حقوقی زنان در جامعه عربستان آن روز است:

از نظر ارثی، گویا قانون مشخصی برای زنان در جامعه ی آن روز عربستان وجود نداشته است، به همین دلیل هم لحن آیات مربوط به ارث  امری است که مردم را به پیروی از این دستور فراخوانده است.

اما:

از نظر استقلال مالی، جامعه عربستان پیش از اسلام حق زنان را در تصرف  آنچه از کار و فعالیت شخصی بدست می آورند، به رسمیت شناخته بود. به همین دلیل آیه مزبور چنین می گوید :

" ... براى مردان از آنچه [به اختيار] كسب كرده‏اند بهره‏اى است و براى زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كرده‏اند بهره‏اى است ..."
یعنی  آیه کاملن حالت توضیحی وضع موجود را دارد و نه حالت فرمانی و دستوری.

برای اثبات این که زنان در جامعه ی عربستان پیش از اسلام از استقلال مالی برخوردار بوده اند نیازی به تحقیقات بسیار نیست. اولین قدم تحقیقاتی در این مورد می تواند از زندگی پیامبر اسلام شروع شود.

هیچ مسلمانی نیست که نداند محمد پیش از پیامبری، به  سفارش عمویش ابوطالب، پیشکار زن تاجری شد بنام خدیجه.

وجود این زن تاجر، در جامعه ی عربستان پیش از اسلام، نشان روشنی از استقلال مالی زن در آن زمان بوده است. به همین دلیل  گویش آیه 32 سوره نساء  در این مورد توضیحی است و نه دستوری.

البته تنها این یک نمونه نبوده است. نمونه های دیگر را از زبان  خانم صرّاف ، که قانوندان و پژوهشگر عراقی است ، بخوانید:

"   دین اسلام به هنگام پیدایش، برخی امور را که در جاهلیت بدان عمل می شد، پذیرفت و بعضی را اصلاح کرده، برخی دیگر را از بین برد و قوانین جدیدی را برای سامان دهی زندگی مسلمانان در اجتماع نوظهور امت اسلام، وضع کرد. اسلام در مورد کار کردن زن، وضع زمان جاهلیت را پذیرفت؛ یعنی بی آنکه قانون صریحی بنهد، به زن اجازه داد همچنان کار کند، زیرا دین، همان گونه که حق کار کردن مرد را مسلم و بدیهی می دانست، در مورد زن چنین عقیده ای داشت. در زمان جاهلیت، بسته به [فرهنگ] محیط، به زن اجازه کار و فعالیت حرفه ای داده می شد.(10) وی به فعالیتهای بزرگ و مهم اقتصادی در جامعه می پرداخت و در کنار مرد خانواده یا برای ارتزاق [خود و خانواده اش اگر بیوه یا مطلقه بود] به عنوان یک کارگزار، فعالیت کشاورزی و دامپروری داشت. زنان برای کمک به خانواده یا ارتزاق، به صنایع دستی مشغول بودند و به زن، صنعت کار گفته می شد. وی آنچه را می بافت یا می ریسید، نیز کره و روغن یا پوست دباغی شده را می فروخت.(11) زن فعالیت تجاری هم داشت، چه در داخل و محدود، که در بازارهای محلی یا عمومی مثل بازار عکاظ، خرید و فروش می کرد، و یا در محل کسب خود که در طول سال کار می کرد و محصولات دست سازش را می فروخت یا کارهای زنان را که برای وی کار می کردند و آنچه را ساخته شده از بازار می خرید، خرید و فروش می کرد.
از شمار این زنان «ام منذر بنت قیس» است که ظاهرا در زمان رسول اللّه (ص) خرما می فروخت و «اسماء بنت مخرمه بن جندل» که عطرفروش بود و از یمن عطر وارد می کرد و در مدینه می فروخت.(12) برخی از زنان تجارت خارجی می کردند و ثروتمند بودند، مثل «هند بنت عتبه» و «خدیجه بنت خویلد»، اولین همسر پیامبر گرامی(ص).
در مقایسه با باقی حرفه ها، تجارت اهمیت و موقعیت خاصی داشت و کسانی بدان می پرداختند که شخصیتی قوی داشتند و دوراندیش بودند و می توانستند با مردم روابط و پیوند خوبی داشته باشند.
افزون بر این کارها، زنان در زمینه فکری و ادبی نقش داشتند و کاهن، شاعر، حکیم و مرجع رفع اختلاف بودند.
اگر کار و فعالیت زنان در زمان اسلام را ادامه وضع زمان جاهلیت بدانیم و اگر قرآن آیه صریحی در باره کار کردن زنان نیاورده باشد، همچنان که در باره مردان نیاورده، آیا می توانیم بدین سبب بگوییم: کار کردن مرد حرام است؟! گرچه در قرآن به طور ضمنی اشاره به کار کردن زنان شده است. قرآن مَهر را بر مرد شرعا واجب کرده، ارث بردن زن را پذیرفته و سهم مشخصی از ارث را در هر وضعی برای وی در نظر گرفته است. این حقوق و اموال، «سرمایه»ای برای زن است که باید آن را توسعه و رشد دهد. قرآن می پذیرد وی قانونا شایستگی دارد پیمان ببندد و خرید و فروش و رهن و ... کند.
در سنت ـ که از جمله وظایف آن تشریح و تبیین محتوای قرآن است ـ مطلبی در باره ممنوعیت کار کردن زن نیامده، خلاف آن را درست دانسته، کارهایی را که پیشتر زنان انجام می دادند، ادامه داده اند.(13) "

البته کل نوشته ی ایشان بررسی کار و اشتغال زنان در فقه اهل سنت و شیعه است که برای  اطلاعات بیشتر می توانید اینجا بخوانید:

بنابراین استقلال مالی زنان هیچ ربطی به اسلام و قرآن نداشته و ندارد و مربوط به جامعه ی عربستان پیش از اسلام بوده است.

با این وجود، شیفتگان شریعت  - به عمد یا سهو-  این مسئله را به عنوان یک امتیاز اسلامی معرفی کرده و و در ذهن اجتماعی ما نهادینه کرده اند.

دکتر شریعتی – پیشتاز روشنفکران مذهبی - در کتاب  " زن در چشم و دل محمد "

"   محمّدۖ تنها كسی است كه جداً به سرنوشت زن پرداخته و حیثیت انسانی و حقوق اجتماعی وی را به وی باز داده است. اعطای حق مالكیت فردی، استقلال اقتصادی زن ... " 


مرتضی مطهری – محقق مشهور حوزه علمیه قم :

" ... یکی از مسلمات دین اسلام این است که مرد، حقی به مال و کار زن ندارد .."


علامه طباطبایی  - فیلسوف حوزه علمیه قم :

"  اسلام زن را جزء حقیقی و عضو کامل جامعه انسانی قرار داد و از اسارت بیرون آورد و به او آزادی اراده و عمل داد . زن با مرد در ارث شریک شد و از خویشان و همسرش ارث برد و توانست هر کار مشروع و زندگی پسندیده ای را انتخاب کند . عمل او احترام اجتماعی پیدا کرد و با ارزش شد "


و کسی از این محققین روشنفکر و حوزه تا بحال نپرسیده است که چرا رسم دیرین جامعه عربستان پیش از اسلام را بنام اسلام جا زده اید. وقتی پیش نمازان چنین بی بند و بار در تحقیق باشند چه انتطاری باید از پس نمازان داشت!

و پس نمازان هم بیکار ننشسته اند و این تقلب تاریخی – تحقیقی را وارد ویکی پدیا کرده اند:

ویکی پدیا

در اسلام " زنان حق مالکیت فردی به دست آوردند "

--------------------------------------------------
مطلب مرتبط :

برابری های زن و مرد در قرآن و دموکراسی

1 - کیفر





۱۳۹۲ آذر ۴, دوشنبه

دم خروس یا قسم حضرت عباس



شخصی در پی خروس گم شده اش می گشت . مردی را دید که دم خروسی از لای قبایش بیرون زده بود. از وی پرسید زیر قبایت خروس است؟. طرف پاسخ داد نه به حضرت عباس!  و مرد گفت قسم حضرت عباس را باور کنم یا دم خروس را که از لای قبایت بیرون زده است.

این تمثیل هر سال در آذر ماه بیادم می آید؛ ماه شروع قتل های زنجیره ای در سال 1377 که با قتل داریوش فروهر – اولین وزیر کار جمهوری اسلامی در کابینه شادروان مهندس بازرگان – و همسرش شروع شد.

آنها را در خانه شان با چاقو کشته بودند. تحقیقات قتل های زنجیره ای در زمان ریاست جمهوری خاتمی شروع و پایان یافت و اعلام شد تعدادی " عناصر خودسر " دست به این کارها  زده بودند!

اما از همان زمان – 15 سال گذشته است  - هر سال " نیروهای غیر خودسر " از برگزاری مراسم یادبود این جان باختگان جلوگیری می کنند؛

حالا باید ادعای " عناصر خودسر " را پذیرفت یا دم خروس بیرون زده از قبای " نیروهای غیر خودسر " را.

 پیدا کنید " نیروهای خود سر " را!

برای آشنایی با داریوش فروهر اینجا را بخوانید:


و برای آشنایی با همسرش،  سخنرانی اش را گوش کنید :

سخنرانی پروانه فروهر



۱۳۹۲ آبان ۲۰, دوشنبه

صبور باشيد، صبوری همراه با لبخند



هدیه یک دوست
تاکید ها از این وبلاگ است.

سخنرانی ليلی گلستان در جلسه تداکس دانشگاه صنعتی شريف

چهارشنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۲
روزنامه اعتماد

رويداد بين‌المللی تداِکس دانشگاه صنعتی شريف يکی از معروف‌‌‌ترين و پرمخاطب‌ترين برنامه‌های در حال حاضر جهان در زمينه طرح و نشر ايده‌های نو است که هفتم شهريورماه با حضور شرکت‌کنندگانی از سرتاسر کشور در دانشگاه صنعتی شريف برگزار شد.
در اين رويداد بين‌المللی موفق‌ترين دانشمندان، هنرمندان و فعالان حوزه کسب و کار ايران به سخنرانی پرداختند. تد يک سازمان غيرانتفاعی بين‌المللی است که خود را وقف به اشتراک گذاشتن افکار و ايده‌های الهام‌بخش و نو برای عموم شهروندان جهان کرده است.
اين سازمان حيات خود را ۲۶ سال قبل تحت عنوان يک کنفرانس چهار روزه در کاليفرنيا آغاز کرد. اين سازمان از متفکران، ايده‌پردازان و فعالان پيشرو در سطح جهان دعوت می‌کند تا مهم‌ترين ايده‌های خود را به خلاقانه‌ترين شکل ممکن بازگو کنند.

 در رويداد تداکس دانشگاه صنعتی شريف که با هدف تسهيم دانش، نوآوری و سرمايه‌های فکری در ابعاد ملی و ايجاد روحيه خلاقيت و خودباوری در کشور انجام شد، دانشمندان و ايده پردازان ايرانی نظير سعيد سهراب‌‌پور، علينقی مشايخی، علی‌اکبر صالحی، جواد صالحی، احمد قلعه‌بانی، علی رفيعی، آيدين آغداشلو، شمس لنگرودی، رضا کيانيان، علی پيرهانی و ليلی گلستان حضور ‌يافتند تا در فرصتی کوتاه چکيده تجربيات و انديشه‌های خود را با مخاطبان به اشتراک بگذارند.

متن زير سخنرانی ليلی گلستان است که در اختيار روزنامه اعتماد قرار داده است.

من امروز می‌خواهم از ورای تعريف قصه مميزی‌های کتاب‌هايم، فضای فرهنگی، سياسی و تاريخی روزگارم را حکايت کنم. فضايی به‌شدت فراواقعی و سوررئال.

بگويم چه شد که من الان در خدمت شما هستم. منی که خوشحال و راضی‌ام، اما به‌شدت خسته، انرژی از کف داده و از پا افتاده‌ام.
قصه حواشی کتاب‌هايم را می‌گويم و بعد می‌گويم چه راهکارهايی می‌توان در پيش گرفت تا بتوان از اين راه ناهموار به مقصد رسيد.

من تا امروز ۳۰ کتاب ترجمه کرده‌ام. از ۲۵ سالگی تا حالا که سال ديگر ۷۰ سالم می‌شود. تقريبا نيمی از اين کتاب‌ها دچار گرفتاری‌هايی خنده‌دار، غصه‌دار و شگفت‌انگيز شده‌اند. وقت کم داريم و فقط به تعريف پنج، شش کتاب بسنده می‌کنم.

- نخستين کتابم چطور بچه به دنيا مياد بود. که در سال ۱۳۴۸ منتشر شد. کتاب آنقدر سروصدا کرد که تلويزيون وقت، نيم ساعت به آن اختصاص داد. در آن زمان کتابخانه‌های سيار کانون پرورش که به صورت اتوبوس بود به همه جا می‌رفت و کتاب به راحتی به دست همه جور قشر و طبقه‌يی می‌رسيد.

با مادرها مصاحبه می‌کردند و آنها می‌گفتند کتاب را به دست بچه‌مان می‌دهيم و خودمان را از دست سوالات آنها راحت می‌کنيم.
اين کتاب در سال ۱۳۵۶ قرار شد کتاب درسی دبستان شود. داشتند قراردادها را درست می‌کردند که سال ۵۷ رسيد. انقلاب شد و اين کتاب نخستين کتاب کانون بود که توقيف شد. توقيف ماند تا به امروز.

- کتاب بعدی‌ام زندگی، جنگ و ديگر هيچ بود. بحبوحه جنگ ويتنام بود و سلاخی امريکايی‌ها و مظلوميت ويتنامی‌ها. نويسنده اوريانا فالاچی بود خبرنگار جسور و خوش قلم ايتاليايی.

کتاب مورد استقبال رسانه‌ها و مردم قرار گرفت و در همان سال اول به چاپ دوم رسيد.

يادمان باشد که در آن زمان تيراژ کتاب پنج هزار و سه هزار تا بود و نه مثل حالا هزار تا و پانصد تا.

بعد از مدتی نيکسون به ايران آمد و از مهرآباد تا پاستور را بايد با ماشين طی می‌کرد و بالطبع از جلوی دانشگاه تهران و کتابفروشی‌ها رد می‌شد و ويترين‌ها پر بود از پوستر بزرگ کتاب و خود کتاب. ساواک پوسترها و کتاب‌ها را از پشت ويترين‌ها جمع کرد و همين کار باعث سروصدا و بر محبوبيت کتاب افزوده شد.

در سال ۵۸ فالاچی برای مصاحبه با حضرت امام‌خمينی به ايران آمد.

مدتی بعد تمام کتاب‌های فالاچی توقيف شدند.

يک وقفه بيست ساله پيش آمد و کتاب از نو منتشر شد و هنوز دارد تجديد چاپ می‌شود.

اين کتاب با موفقيتی که پيدا کرد راه مترجم شدن را برای من باز کرد و از نظر من کتاب خوش‌يمنی بود.

- بعد کتاب‌های ميرا و زندگی در پيش رو بود که به فاصله يک سال منتشر شدند. ميرا کتابی تقريبا سياسی بود که ساواک را خوش نيامد اما فقط به تذکر دادن به ناشر قناعت کرد و زندگی در پيش رو يک کتاب کاملا اجتماعی و انسانی بود. هر دو در سال ۵۸ که اميرکبير تغيير مديريت داد توقيف شدند. بعد از مدتی کسانی که به جای عبدالرحيم جعفری نازنين مدير اميرکبير آمده بودند مرا احضار کردند و به من گفتند که چون کتاب زندگی در پيش رو خيلی هواخواه دارد شما بياييد پسرک کتاب را که حرف‌های بی‌تربيتی می‌زند ادب کنيد تا کتاب در بيايد. خب اين خواست عجيبی بود. ترجيح دادم پسرک بی‌ادب بماند و کتاب در نيايد.

بعد از ۱۲ سال حق کتاب‌ها را از اميرکبير گرفتم و به ناشر ديگری دادم و کتاب بدون هيچ حذفی درآمد. فقط به دليل جو متفاوت اول حرف‌های بی‌ادبی را نوشتيم و بقيه را نقطه‌چين کرديم تا خود خواننده پر کند! کتاب به چاپ‌های چهارم و پنجم که رسيد خود ناشر در دوره چهار سال اول احمدی‌نژاد لغو مجوز شد و کتاب‌ها ماندند. شش ماه بعد کتاب‌ها را به وفور در ميان بساط‌های کتاب در همه جا ديديم. افستی در آمده بود و من نه تنها اعتراضی نکردم بلکه خيلی هم خوشحال شدم که مردم می‌توانند آنها را بخوانند.

- کتاب زندگی با پيکاسو اين کتاب را زنی که با پيکاسو ساليان سال زندگی کرد نوشته. فرانسو از ژيلو. کتاب به چاپ چهارم که رسيد گفتند توقيف. دليلش را پرسيديم. گفتند اين زن، زن عقدی پيکاسو نبوده! چه می‌توانستيم بگوييم. بررس با حال کتاب به شوخی گفت حالا اين آقای پيکاسو نمی‌توانست اين خانم را صيغه کند تا کتاب شما دربيايد ؟

تمام راه از ارشاد تا خانه را می‌خنديدم.

- کتاب تيستوی سبز انگشتی کتابی پر از صلح و صفا و مهربانی. اين کتاب در سال ۱۳۵۵ منتشر شد و بسيار خوانده شد.
در زمان جنگ ايران و عراق به من خبر دادند که چه نشسته‌يی که تيستو توقيف شد.

رفتم کانون پرورش فکری و پرس و جو کردم. گفتند برای يک جمله و آن جمله کدام است ؟ تيستو می‌گويد «جنگ مال آدم‌های احمق است.» من گفتم ما که جنگ نمی‌کنيم ما دفاع می‌کنيم. صدام احمق است نه ما. به گوش‌شان نرفت که نرفت و کتاب توقيف ماند تا سال‌ها بعد از جنگ توسط ناشر ديگری در آمد و ديگر مشکلی ندارد.

- قصه‌ها و افسانه‌ها از لئوناردو داوينچی. لئوناردو در ميدان شهر فلورانس برای مردم قصه می‌گفته. اين قصه‌ها مکتوب نشدند و دهان به دهان گشتند تا بالاخره به صورت کتاب در آمدند.

هفده قصه از ۴۰ قصه کتاب توقيف شد. قصه‌هايی که گل با پرنده حرف می‌زد و رودخانه با سنگ و درخت با ميوه‌اش و هر کدام يک پند داشت.

ناشر گفت شش بار به ارشاد رفته‌ام و ديگر نمی‌روم.

کمر بندم را سفت کردم و راهی ارشاد شدم. به مدت پنج روز مثل يک کارمند جدی از ۹ صبح تا دو بعد از ظهر رفتم ارشاد و با آقای جوانی که بررس کتابم بود چانه زدم، توجيه کردم و تمهيداتی به کار بردم تا توانستم شانزده قصه را نجات دهم و يکی را واگذار کنم. قصه از اين قرار بود: پرنده‌يی به لانه‌اش می‌رود و می‌بيند جوجه‌هايش نيستند. متوجه می‌شود که کسی آنها را ربوده. دور شهر پرواز می‌کند تا جوجه‌هايش را درون قفسی از آهن می‌بيند. می‌فهمد که نجات آنها غيرممکن است. پس به صحرا می‌رود و علفی سمی پيدا می‌کند و می‌برد به جوجه‌هايش می‌دهد تا بخورند و بميرند چون: پند قصه «مردن بهتر است تا در بند زيستن».

آقای بررس جوان من گفت: اين آقای داوينچی شما خيلی زرنگ است. خواسته غير مستقيم به مادرهای زندانی‌ها بگويد که سم بخرند و ببرند زندان و...

قيافه من از بهت‌زدگی تماشايی بود. زبانم از شنيدن چنين برداشت و چنين تخيلی بند آمده بود. لال شده بودم، مانده بودم چه بگويم. سر تسليم فرود آوردم و قصه را به او بخشيدم. در تجديد چاپ بعدی کتاب با آن قصه درآمد چون آن آقا ديگر آنجا نبود.

- کتاب ديگرم «تاريخ شفاهی ادبيات معاصر ايران» که مجموعه‌يی است از گفت‌وگو با نويسندگان و شعرا و مترجمين. کتاب من به چاپ چهارم رسيده. چون فکر می‌کنم با صراحت و صميميت تمام زندگی‌ام ماجراهايم و نقطه نظرهايم را در موارد مختلف گفته‌ام بدون هيچ خودسانسوری.

اما باز تاب کتاب برتيم غريب بود. يک ماهی بعد از انتشار کتاب، سيل تلفن‌ها و نامه‌ها شروع شد. اتفاقی که هرگز برايم نيفتاده بود. يکی می‌گفت می‌خواستم خودکشی کنم کتاب شما به من اميد داد. يکی می‌گفت عاشق شده بودم و جسارت ابراز نداشتم و کتاب شما به من جسارت داد. هفته آينده نامزدی‌ام است خواهش می‌کنم بياييد. يکی همراه با يک جعبه بزرگ خرما نوشت از بم هستم. تمام خانواده‌ام را در زلزله از دست دادم و افسردگی شديد گرفتم و با قرص زنده بودم، دوستی کتاب شما را به من داد. خوب شدم و يک کتاب فروشی هم باز کردم بياييد به بم و بسياری ديگر... که هنوز هم گهگاهی ادامه دارد.

راستش را بخواهيد از اين بازتاب نه تنها خوشحال نشدم بلکه غمگين شدم. متوجه شدم که چقدر جوان‌های ما تنها هستند. چقدر فاصله‌شان با خانواده زياد است و چقدر نمی‌توانند برای کسی سفره دل شان را باز کنند و به همين دليل چقدر تعهد ما نسبت به آنها زياد است و بار مسووليت‌مان سنگين .

من پنج راهکار يا دستورالعمل دارم برای رسيدن به هدف و مقصود.

۱- با کسی که برايتان اشکال‌تراشی کرده با احترام رفتار کنيد.

۲- در ضمن احترام گذاشتن جوری با ظرافت به او بفهمانيد که بيش از او می‌دانيد و تجربه‌تان بيشتر است.

۳- صبور باشيد. صبوری همراه با لبخند.

۴- گاهی با او رابطه انسانی برقرار کنيد و فراموش کنيد که او فعلا در تقابل با شماست. برای خودم اتفاق افتاد که طرف چپ دست بود و گفتم روانشناسان می‌گويند چپ‌دست‌ها باهوش‌اند. لبخندی زد و يخ بين ما شکسته شد.

۵- آرام‌آرام در ضمن صحبت به او آموزش دهيد. آنها تشنه آموختن‌اند.

ما در چنين فضايی مانديم و کار کرديم و کار کرديم. صبوری کرديم. نااميد نشديم. غر نزديم اما انتقاد کرديم. بر تجربه‌هايمان افزوديم. کلی چيز ياد گرفتيم و ميدان را خالی نکرديم و جايگاهی را که به مرارت به دست آورده بوديم سفت و محکم چسبيديم.
و در بهت و شگفتی کامل ديديم که شد.

ديديم اگر هدف داشته باشيم، اگر همت داشته باشيم، اگر جدی و منضبط باشيم می‌توانيم در هر شرايطی و در هر فضايی که باشد در کارمان موفق شويم. به قول معروف کرديم و شد.





var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();