۱۳۹۷ مرداد ۵, جمعه

مبارزه مدنی برای چه؟‌ ( بخش دوم )- 1 -



موانع تحقق دموکراسی در قانون اساسی  مشروطیت 

قانون، نمایشگر زیر ساخت های یک جامعه است هر چند ناقص! وقتی یک قانون می تواند کارگشا باشد که با این زیر ساخت ها همخوانی داشته باشد و گرنه یا آن قانون اجرا نمی شود یا مردم و نیز حاکمیت با این قانون درگیر می شوند.

عده ای ممکن است فکر کنند اگر قانون اساسی مشروطیت اجرا می شد، می توانست به تحقق دموکراسی بیانجامد که جای گفتگو دارد. 

در مورد ناهمخوانی مشروطه با زیر ساخت اقتصادی- اجتماعی ایران پیشر اشاره ای کوتاه شد در اینجا: 

http://hafezehtarikhi.blogspot.com/2018/05/blog-post.html 

در این نوشته فقط به موانع تحقق دموکراسی در قانون اساسی مشروطیت پرداخته می شود. این موانع بر اساس قانون اساسی مشروطیت بر دو نوعند : 

عرفی و دینی !

 موانع عرفی تحقق دموکراسی  در مفاد قانون اساسی مشروطیت :

در ۵۱ اصل از متن قانون اساسی مشروطیت  دوازده  اصل مانع تحقق دموکراسی اند بشرح زیر با یک جمله معترضه برای هر اصل :

۱ -  «‌  اصل چهارم - عده نمایندگان مجلس شورای ملی برای پایتخت و شهرستان‌ها دویست نفر خواهد بود و پس از هر ده سال در صورت ازدیاد جمعیت کشور در هر حوزه انتخابیه طبق آمار رسمی به نسبت هر یکصد هزار، یکنفر اضافه خواهد شد. حوزه بندی به موجب قانون علیحده به عمل خواهد آمد.» 

با این اصل  تهران که جمعیتش بیش از دیگر شهرها و استان ها بود، بیشترین نماینده را در مجلس شورا داشت. در اولین مجلس حدود ۴۷٪ نمایندگان از تهران بودند.

به این ترتیب مصوبات مجلس بیشتر به رفع مشکلات تهران و امتیاز دهی به این شهر بود تا کل کشور.  نتیجه اش هم همین است که می بینیم. به علت تراکم امتیازات و امکانات شهری مهاجرت بسوی تهران هنوز هم ادامه دارد. به گفته ای: 
  • تهران، ایران است اما ایران، تهران نیست !»
وقتی قرار باشد بیشترین امتیاز نمایندگی در مجلس مربوط به بیشترین جمعیت باشد، معلوم است که قوانین به نفع این شهری است و نه بقیه کشور. 

۲ -«   اصل یازدهم: اعضاء مجلس بدواً که داخل مجلس می‌شوند باید به ترتیب ذیل قسم خورده و قسم نامه را امضاء نمایند. »

بخشی از قسم نامه :

نسبت به اعلیحضرت شاهنشاه متبوع عادل مفخم خودمان صدیق و راستگو باشیم …»

معلوم نیست این آقایان نماینده شاهنشاه بودند که نسبت به ایشان صدیق و راستگو باشند یا نماینده مردم! چرا نبایستی نسبت به مردم صدیق و راستگو باشند؟ این یعنی تشویق و رشد چاپلوسی که مربوط به سیستم های سیاسی استبدادی است. 

۳ -  «‌  اصل شانزدهم: کلیه قوانینی که برای تشیید مبانی دولت و سلطنت و انتظام امور مملکتی و اساس وزارتخانه‌ها لازم است باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد.»

تشیید مبانی دولت و سلطنت توام آمده است. یعنی هیچ قانونی نباید تصویب شود که تضعیف سلطنت را به همراه داشته باشد یا حتا آن را نادیده بگیرد. 

۴ - «  اصل هفدهم: لوائح لازمه را در ایجاد قانونی یا تغییر و تکمیل و نسخ قوانین موجوده مجلس شورای ملی در مواقع لازم حاضر می‌نماید که با تصویب مجلس سنا به صحه همایونی رسانده به موقع اجراء گذارده شود.»

اینجا خیلی روشن می گوید که مصوبات مجلس هم باید با تصویب مجلس سنا - اعیان - باشد و هم با صحه همایونی! قانونی که تایید سلطنت را نداشته باشد، نمی شود اجرایش کرد. 

۵ - اصل بیست و سیم: بدون تصویب شورای ملی امتیاز تشکیل کمپانی و شرکت‌های عمومی از هر قبیل و به هر عنوان از طرف دولت داده نخواهد شد.

چرا نمایندگان مجلس حق امتیاز شرکت ها را بدهند؟ 

الف  - به این ترتیب راه برای اخاذی و رشوه از تشکیل شرکت ها برای نمایندگان باز می شود

ب  - اقتصاد زیر نظر حاکمیت قرار می گیرد یعنی اقتصاد دولتی که مایه همه ی گرفتاری ها کشور بوده است اعم از ناکارآمدی، دزدی، رشوه و … و تا امروز همچنان رشد کرده است. 

پ - به همین دلیل هر کس می خواست نماینده شود - و حالا هم چنین است - از بذل و بخشش پول، غذا دادن مجانی، وعده و وعید، رشوه …. خود داری نمی کرد و نمی کنند. زیرا با این حقی که به نمایندگان داده شده، راه برای هر نوع امتیاز گیری از صاحبان سرمایه فراهم است.

۶ - «  اصل بیست و چهارم: بستن عهدنامه و مقاوله نامه‌ها اعطای امتیازات (انحصار) تجارتی و صنعتی و فلاحتی و غیره اعم از این که طرف داخله باشد یا خارجه باید به تصویب مجلس شورای ملی برسد به استثنای عهدنامه‌هایی که استتار آن‌ها اصلاح دولت و ملت باشد. »

الف  - چرا اعطای انحصار تجارتی و صنعتی و فلاحتی باید به تصویب مجلس برسد؟  چه نیازی به آن است؟ مگر آن که مجلسیان از این راه کسب درآمد کنند!!

ب - چرا عهدنامه هایی باشد که پنهان کردنشان لازم باشد ؟ از کی؟ از مردم؟ مگر می شود عهد نامه هایی بست بدون نظر مردم ؟ این کار فقط در یک حاکمیت دیکتاتوری ممکن است. 

۷ - «  اصل بیست و ششم: ساختن راه‌های آهن یا شوسه خواه به خرج دولت خواه به خرج شرکت و کمپانی اعم از داخله و خارجه منوط به تصویب مجلس شورای ملی است. »

به این ترتیب نمایندگان بر راهسازی هم می توانستند دست اندازی کنند. 

۸ - «  اصل بیست و هشتم: هرگاه وزیری برخلاف یکی از قوانین موضوعه که به صحه همایونی رسیده‌اند به اشتباه کاری احکام کتبی یا شفاهی از پیشگاه مقدس ملوکانه صادر نماید و مستمسک مساهله و عدم مواظبت خود قرار دهد به حکم قانون مسئول ذات مقدس همایون خواهد بود.»


چرا این وزیر مسئول ذات مقدس همایون باشد، و نه مسئول در برابر مردم؟  مگر وزیر برای کارهای شخص اعلیحضرت است یا برای اجرای قوانین و سیاست هایی که مجلس تعیین کرده است؟ مجلسی که ظاهرن باید نماینده مردم باشد نه نماینده اعلیحضرت یا ولایت مطلقه فقیه!

۹ -«  اصل بیست و نهم: هر وزیری که در امری از امور مطابق قوانینی که به صحه همایونی رسیده‌است از عهده جواب برنیاید و معلوم شود که نقض قانون و تخلف از حدود مقرره کرده‌است مجلس عزل او را از پیشگاه همایونی مستدعی خواهد شد و بعد از وضوح خیانت در محکمه عدلیه دیگر به خدمت دولتی منصوب نخواهد شد.»

چرا عزل او را باید از پیشگاه همایونی درخواست کرد؟ چرا او خود بخود با رای عدم اعتماد مجلس  عزل نشود؟ و اگر همایونی این درخواست را قبول نکرد، چی می شود؟ 

یعنی نظر مجلس باید تابع نظر پیشگاه همایونی باشد، همین گونه که آلان باید تابع نظر ولایت مطلقه فقیه باشد.

۱۰ - اصل سی و سوم هم تکرار اصل شانزدهم و هفدهمند.

مجلس سنا

۱۱ - «  اصل چهل و پنجم: اعضای این مجلس از اشخاص خبیر و بصیر و متدین محترم مملکت منتخب می‌شوند سی نفر از طرف قرین الشرف اعلیحضرت همایونی استقرار می‌یابند پانزده نفر از اهالی طهران پانزده نفر از اهالی ولایات و سی نفر از طرف ملت پانزده نفر به انتخاب اهالی طهران پانزده نفر به انتخاب اهالی ولایات.» 

می بینید : 

الف - هیچ قید و بند و شرطی برای نمایندگان در سنا تعیین نشده است!
ب - نیمی از نمایندگان، از طرف شاهند!!
پ - نیمی از نمایندگان از تهرانند!!

درست است که مجلس سنا در قانونگذاری نقش مستقیم نداشت، اما حضور قدرتمند شاه در این مجلس و نیز تهرانی ها در این مجلس و با توجه به نفوذی که اعیان در تمام ایران داشتند، مسیر بیشتر قوانین را در جهت خواسته های آنان و تهران تغییر می داد.

۱۲ - «  اصل پنجاه و یکم: مقرر آنکه سلاطین اعقاب و اخلاف ما حفظ این حدود و اصول را که برای تشیید مبانی دولت و تأکید اساس سلطنت و نگهبانی دستگاه معدلت و آسایش برقرار و مجری فرمودیم وظیفه سلطنت خود دانسته در عهده شناسند.» 

می بینیم که این حدود و اصول برای تاکید اساس سلطنت است و نه برقراری حاکمیت مردم و دموکراسی! هیچ گونه نام و نشانی از دموکراسی ، حاکمیت مردم ، در این اصل که خلاصه همه ی اصول پیشین است، وجود ندارد!


نوشته بعدی : بررسی متمم قانون اساسی مشروطیت .


۱۳۹۷ تیر ۲۱, پنجشنبه

مبارزه مدنی برا ی چه ؟ ( ۴ )



رهبری افقی!

مبارزه مدنی در ایران همین گونه که دیده می شود، ظاهرن رهبر، حزب و سازمان مشخصی ندارد، اما بخش های گوناگون جامعه را در بر گرفته است : زنان، کارگران، معلمان، اقشار بازار، دانشجویان … 

و همانطور که پیشتر آمد، می داند چه نمی خواهد اما نمی داند چه می خواهد!!

این شکل از مبارزه مدنی که فرماندهی ندارد و نمی داند چه می خواهد، اما همگان در آن شرکت دارند، نوع تازه ای از جنبش مدنی است. دلیل این شکل از جنبش مربوط است : 

الف - هنوز این جنبش چشم انداز روشنی از آینده اش ندارد. نمی داند که بجای جمهوری ولایت مطلقه فقیه با این روزگاری که برایش ساخته، چه حکومتی را باید بخواهد!

این یعنی این جنبش با همه ی ارتباطاتی که با دنیای خارج دارد، فقط به رفاه مادی اش توجه دارد اما توجه نمی کند که این رفاه مادی نتیجه چیست! 

آیا این رفاه نتیجه داشتن رهبران خوب و سربراه و انسان دوست اند؟ 

آیا فقط نتیجه موقعیت جغرافیایی مناسب است ؟ 

آیا نتیجه موهبت آسمانی است که به آنها عرضه شده است؟ 

آیا امام زمانی برای انها ظهور کرده و چنین زندگی نسبتا مرفه و کم تنشی را برایشان آورده ؟

آیا معجزه ی حضرت عیسا است ؟ 

یا نتیجه ی پالایش های اجتماعی بسیار سهمگینی است که مردم این کشورها انجام داده و حاکمیتی را پایه گذاشته اند که بتوانند توسط آن بر حکومتگران و مدیران جامعه نظارت بی واسطه داشته باشند. 

ب - سازمان های سیاسی تنها : در قبال این جنبش که هنوز نمی داند چه می خواهد و در نتیجه نمی داند چگونه به آن دست یابد، تعداد زیادی سازمان و احزاب سیاسی وجود دارند که می دانند چه می خواهند و حتا برنامه های آینده شان را هم روی کاغذ تدوین کرده اند. اما این سازمان های سیاسی بطور مستقیم در این جنبش مدنی حضور نداشته و در نتیجه در جهت گیری این جنبش  نتوانسته اند تاثیر گذار باشند. یعنی در عمل جنبش مدنی راه خودش را می رود و این سازمان های سیاسی داخل و خارج راه خودشان را!! همانطور که جمهوری ولایی راه خودش را می رود!!

پ - ضربه گیج کننده :‌کاهش شدید اعتماد اجتماعی 

سومین دلیل که این جنبش هنوز نمی داند چه می خواهد، کاهش شدید اعتماد اجتماعی است.همانطور که پیشتر گفته شد، در طول تاریخ ایران، روحانیت - به درست یا اشتباه - معتمدترین صنف بوده است . اما با حاکمیت روحانیت معلوم شد این اعتماد اشتباه بوده، و مردم دریافته اند دست کم چند هزار سال توسط این صنف بازی خورده اند. در برابر این کشف بزرگ تاریخی، هنوز مردم سرگیجه اند و نمی دانند چه کنند. آنان همچنان روضه هفتگی ، ماهانه، مجالس نذر و نیاز، مجالس دعا و مجالس عزاداری با منبریت روحانیت بر قرار می کنند! برای حلال شدن مالشان وجوه شرعیه می پردازند…

این نشان می دهد که هنوز این مردم خودشان به این کاهش اعتماد به روحانیت باور ندارند و همچنان به تامین هزینه های زندگی روحانیت از روضه خان محلی تا آیت الله ها عظام مشغولند. 

تا از این گیجی در نیایند، راه آینده را نمی توانند انتخاب کنند. 

همه ی خاطر جمعی روحانیت که در برابر وضعیت وخیم اجتماعی امروز سکوت کرده است، به همین تامین هزینه های زندگیش توسط همین مردمی است که نسبت به عملکرد حاکمیت مذهبی معترضند اما همچنان در پای منبر روحانیت می نشینند، دعا می کنند، و پول می دهند. 

مردم حکومتی  را نمی خواهند که ریشه در اعتقادهایشان دارد، اما همچنان به اعمال گذشته بر اساس عادت های عقیدتی شان مشغولند!! و این دو گانگی شگفت آور رمز ماندگاری حاکمیت ولایت مطلقه فقیه است.

ت - حضور تکنولژی تازه . 

در سایت برنا، اثر وسایل ارتباطی در تحولات گذشته چنین خلاصه شده است: 

مشروطه                                    نهضت تلگرافها است 
نهضت ملی دکتر مصدق                تحول ناشی از سواد، شهر نشینی و رادیو بود
انقلاب اسلامی                            انقلاب سخنرانی و نوارها است 
اصلاح طلبی دهه ۷۰                     جنبش مطبوعات بود 

همه ی این امکانات ارتباطی به مقیاس زیاد قابل کنترل توسط دستگاه های دولتی بودند، اما:

امروز هیچکدام از آنها نقش برتر در شکل دهی جنبش مدنی ایران ندارند. زبرا اینترنت ، وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی، جامعه جهانی از جمله ایران را دگر گون کرده است :

  • در سال 79 کمتر از 4 درصد مردم ایران از اینترنت استفاده می کردند، این درصد در سال 87 و 88 به نصف جمعیت افزایش یافت » 


«  
کاربران اینترنت  در سال ۲۰۰۰،250 هزار که نسبت به جمعیت ما حدود 8.3 درصد بوده است. در سال 2018 به ۶۹٪ درصد افزایش یافته است » 

جوانان از اینترنت بیش از همه استفاده می کنند در اینجا مشاهده می شود که در سال 1394 گروه سنی 19 تا 34 سال، 83 درصد کاربر شبکه اجتماعی را تشکیل می دهند


حساب کنید از ۴۰ میلیون کاربر اینترنت نزدیک به ۳۵ میلیون بین ۱۹ تا ۳۴ سالند که اتفاقن جزو اقشاری هستند که در بحرانی ترین زمان زندگیشان هستند. از تحصیل بگیرید تا کار، ازدواج، مسکن، در آمد…

حضور اینترنت و شبکه های اجتماعی باعث شده است : 

۱ - اخبار به سرعت منتشر شود بهتر از روزنامه، رایو و تلویزون، در نتیجه به آگاهی ها اجتماعی بسیار افزوده است. 

۲ - هر کس می تواند نظراتش را در مورد مسائل گوناگون بطور مستقیم با دیگرانی که حتا نمی شناسد، در میان بگذارد

۳- با گسترش اخبار و نظرات گوناگون، مردم با آگاهی از حال همدیگر، کم کم متوجه شده اند که آب از کجا گل آلود است. 

و نتیجه اش هم این شده که بدانند چه نمی خواهند. بنابراین به نظر می رسد آرام آرام به دوره ای می رسیم که همه از هم می پرسیم چه باید بخواهیم. 

همانطور که  اینترنت و شبکه های اجتماعیباعث شده اند مردم بدانند چه چیزهایی نمی خواهند، می توانند باعث شوند مردم بدانند چه باید بخواهند تا از این شری که گرفتارش شده اند، رهایی یابند. 

در واقع اینترنت و شبکه های اجتماعی می توانند با طرح این مسئله جای خالی سازمان ها و احزاب سیاسی را بگیرند. زیرا با مطرح شده نظرات گوناگون برای آینده و انتشار گسترده این نظرات، مردم را به نتایج مشخص می رساند که چه حاکمیتی را باید بخواهند تا وضعشان دگرگون شود. 

این کار باعث می شود مردم - در بی اطمینانی به  سازمان ها و احزاب سیاسی- ، راه دیگری را بیابند. راهی که با آگاهی برای آینده همراه است. چنین راهی اگر چه بدون رهبر یا حزب است ، اما با اندیشه ای بسوی آینده همراه است که از هر نوع اعتماد به یک رهبر یا حزب، نتیجه ی بهتری ببار می آورد هر چند دیرتر. این همان رهبری افقی است! مبارزه ای که همه ی مردم دوش به دوش هم آهسته به پیش می روند تا به خواسته شان  برسند. 

هیچ حزب و سازمانی نمی تواند این بخش بزرگ و پویا - چهل میلیون کاربر اینترنتی را - برای یک جامعه نو سازماندهی کند مگر این که بتواند مورد اعتماد قرار گیرد و با توجه به تاریخ گذشته مان، چنین حزب و سازمانی در شرایط حاضر وجود ندارد.

بنابراین وقتی از رهبری  افقی حرف می زنیم، به معنای شرکت همگان در این مبارزه است. به معنای این است که هر کس می تواند و باید نظراتش را منتشر کند. تا همه بتوانند از بهترین نظرها برای پیشبرد هدف های اجتماعی شان استفاده کنند. اگر کسی از وضعیت موجود ناراضی است و خواستار تغییر است باید نظراتی را که می پسندد برای دیگران بفرستد. از دریافت نظرات مخالف ناراحت نباشیم که هیچ ، آن را راهنمایی بدانیم که می تواند نظراتمان را پربار تر کند. 

 کسانی که به امید حزب ، سازمان و غیره نشسته اند تا بیایند به این بلبشو پایان دهند، سخت در اشتباهند. تغییر وقتی ممکن است که  همگان برایش بکوشند. این انتظار مانند انتظار آمدن امام زمان است که ۱۲۰۰ سال است قرار است ظهور کند، یا مانند انتظار امدن سوشیانت های زرتشت است که ۴۰۰۰ سال است قرار است ظهور کنند. 

اما شرط اول برای چنین حرکتی آنست که :

از ضربه گیج کننده تاریخی که به آن گرفتار آمده ایم ، بیرون آییم. یعنی حسابمان را با روحانیت تسویه کنیم: آنها را با دادن پول  به بهانه های گوناگون روضه خوانی، نوحه خوانی، قرآن خوانی، مسئله خوانی، سهم امام … پروار نکنیم. البته این به معنای آن نیست که اعمال اصلی دینی را انجام ندهیم. اینها هیچ ربطی به روحانیت ندارد هر چند روحانیت با ساختن صد بهانه بر باطل بودن آنها، بازار خود را گرم می کند! 

زیرا بنیان حکومت جمهوری اسلامی در پیروی از اعتقادات غلطی است که توسط روحانیت  صدها سال است در فرهنگ ما پرورش داده شده است. نمی توان یک حاکمیت را نخواست اما در همان حال به اعتقاداتی که توسط همین حاکمیت پرورش یافته،  پایبند بود. 

وقتی می توان به نوعی دیگر از حاکمیت فکر کرد و رسید که آب به پای ریشه های حاکمیت موجود نریزیم. در این صورت است که هرکسی می تواند به این موضوع فکر کند: 

چه نوع حاکمیتی را بخواهیم تا برای تقویت یا عوض کردن حاکمان  بتوان از صندوق  استفاد کرد. در نتیجه نیازی به اعتراضات تخریبی خیابانی و جنگ داخلی نباشد! کاری که در کشورهای پیشرفته مرسوم است!
به گفته ای:

«‌اگر چیزی می خواهید که هیچوقت نداشته اید، باید کارهایی انجام دهید که هیچوقت نکرده اید»




var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();