۱۳۹۷ اسفند ۲۹, چهارشنبه

سال ۱۳۹۸ : سال نو، ارزوی نو، اندیشه نو



 گرچه باتلخی گذشته بر من و تو روزگار 
 مرغ شادی پر زده از بام اهل این دیار ! 
   
تا در آیدچشم هر بدخواه وبدکاروحسود
 عیدآمد ، بادل خونین ، لب خندان بیار !   
                                                                                                             .
 سینه بگشا هرنفس بر روی شادی و امید
  کام شیرین کن به بوی عید نوروز و بهار!       
                                                                                                      .
                             شاد باش و دیرزی

تعطیلات خوشی را برای همه آرزو می کنم .

آرزوی ۱  : کی باشد زندانی سیاسی، عقیدتی، مذهبی، فرهنگی نداشته باشیم!

آرزوی ۲ : کی باشد، حقوق همه ی مردم - از زن و مرد -  در قانون اساسی , قضایی و مدنی برابر باشد!

آرزوی ۳: کی باشد بیکاری، فقر، فحشاء  نداشته باشیم

آرزوی ۴ - کی باشد اقتصاد ما شفاف باشد تا اختلاس نداشته باشیم!

آرزوی۵ - کی باشد یک قانون اساسی نو و روشن داشته باشیم که همه ی قدرت فقط در دست نمایندگان مردم باشد!

آرزوی ۶- کی باشد به این آرزوهای تاریخی مان برسیم!


۱۳۹۷ اسفند ۲۶, یکشنبه

کی جمهوری اسلامی تغییر می کند؟ ( ۳ )



ایشان در مورد سنت ، گذشته، می گوید :

« 
تجربه سنت ،گذشته ، ما نیازمند این هستیم که سنت خودمان را جدی بگیریم . صد سال یک نهاد  نیرومند اجتماعی از طرف روشنفکران و فعالان سیاسی ما نادیده گرفته می شد. »

دو موضوع در این حرف نامشخص است : 

۱-  این صد سال از کجا شروع می شود؟ از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۹۷ یا  از انقلاب مشروطیت تا برپایی نظام جمهوری اسلامی؟ 

اگر منظورش نظام پادشاهی است - ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۷ -  که بخشیدن عطایش به لقایش از انقراض قاجاریه شروع شد. مجلس شورای ملی در آن موقع تصمیم گرفت مجلس موسسان را تشکیل تا سلطنت را بطور موقت به شخص سردار سپه منتقل کند نه این که موروثی. اما ایشان این انتخابات را زیر نظر فرماندهان نظامی انجام داد  و مجلس موسسان را به  گونه ای درآورد که سلطنت موروثی را به وی واگذار کرد. داستان کوتاهش را اینجا بخوانید:





و در سال ۱۳۵۷ عطایش برای همیشه به لقایش بخشیده شد!! در این مورد آقای خلجی ۴۰ سال از مردم ایران عقب تر است.  اگر امروز بخشی از مردم ما به آن توجه دارند، بقول آخوندها « از حب علی نیست ، از بغض معاویه است »‌ یا همان زبانزد معروف که « خدا کفن دزد قبلی را بیامرزد ».

اگر منظور از « صد سال »  انقلاب مشروطیت است تا انقلاب اسلامی، بخشی از آن در » حکومت پهلوی و سکولاریسم تقلبی » آمده است که بقیه اش هم می آید. 

۲ - کدام نهاد نیرومند اجتماعی از طرف روشنفکران و فعالان سیاسی ما نادیده گرفته شده؟‌

منظور ایشان نامعلوم است اما با توجه به جامعه ایران، نیرومند ترین نهاد غیر دولتی تا پیش از انقلاب اسلامی، نهاد دین و روحانیت بوده است. 
 ایشان مشخص نکرده منظورش از « نادیده گرفته شده » چیست؟ استفاده از این نهاد برای حاکمیت سیاسی است یا نقد این نهاد تا بهتر شناخته شود و مردم به دامش نیفتند؟ 

الف - استفاده از این نهاد برای حاکمیت سیاسی . این نهاد از روز اول انقلاب مشروطیت نقش محوری در قانون اساسی و متمم آن داشته است که پیشتر نقد شده اند:



علاوه بر قانون اساسی، در همراهی ها حکومت پهلوی با روحانیت، نوشته های « حکومت پهلوی و سکولاریسم تقلبی » را ببینید. 

در مورد سخن ایشان  در نقد دین و روحانیت که  « روشنفکران به آن توجه نکردند » باشد در ادامه « حکومت پهلوی و سکولاریسم تقلبی » که دو باره کاری نشود. 

نکته ای که باید توجه داشت تفاوت نقد شخصیت با نقد اندیشه است. 

نقد یک شخصیت - برای افشا و یا ارتقای شهرتش - همان شخصیت گرایی است که پیشتر از این آمده است :



اما نقد یک اندیشه، جدا از افشا یا ارتقای شهرت یک شخصیت - انجام می شود. اگر نمونه ای هم آورده می شود فقط نشان دادن آن نوع اندیشه است. 

با نقد اندیشه هاست که می توان از بررسی فرد به فرد شخصیت ها خود داری کرد. نقد شخصیت ویژه جوامع دیکتاتوری است، اما نقد اندیشه ویژه جوامع باز و دموکرات است. به همین دلیل :  
                                                                                                                      فرهنگ  دیکتاتوری  می کوشد با افشاگری از سطح روابط شخصی افراد تا ترور فیزیکی، صاحبان اندیشه ها را محو کند، و به همین دلیل  - اگر چه در کوتاه مدت موفق است - اما در نهایت مجبور به پیروی از اندیشه های پیشرو است . 

اما فرهنگ مبتنی بر دموکراسی و حق آزادی بیان به نقد اندیشه ها می پردازد، اندیشه ها را در معرض افکار عامه قرار داده و روشن می کند تا جامعه تکلیف نهایی آن اندیشه ها را - با کنار گذاشتن یا بکار گیری آنها - تعیین کند، ولی  تعیین وضعیت فردی اشخاص را به دادگاه صالحه موکول می کند و نه به فرهنگ عامه!




۱۳۹۷ اسفند ۲۲, چهارشنبه

سکولاریسم




این بررسی در سال گذشته انجام شده است. بخشی از آن به برداشت یا تحریف های اشتباه آقای عبدالکریم سروش از سکولاریسم مربوط است. با در فشانی تازه ی ایشان در  مورد اقای خمینی که شگفتی بسیاری را در پی داشت، تصمیم گرفته شد دوباره در سایت صفحه تلگرام منتشر شود تا هم دو باره موضوع سکولاریسم خوانده شود و هم نشان داده شود که حرف آقای سروش بهیچوجه شگفت آور نیست، زیرا ایشان هرگز از محدوده اندیشه دینی فراتر نرفته است که هیچ، در همرهی با آن به تحریفاتی نیز دست زده است.
https://t.me/gozaresh1395/4607

این متن به علت طولانی بودن آن در یک صفحه تلگرامی جا نشد. بنابراین به سه بخش منتشر می شود و در 

پایان یک بخش نشانی بخش قبلی و نیز بعدی گذاشته می شود. 

بخش اول مربوط به خود سکولاریسم است. 




بخش دوم نقد تحریفات آقای سروش از سکولاریسم است. 

بخش سوم به نقد نظرات دیگران از بکارگیری اشتباه سکولاریسم است با عنوان سکولاریسم یا دموکراسی ؟

    

۱۳۹۷ اسفند ۱۹, یکشنبه

کی جمهوری اسلامی تغییر می کند؟ ( ۲ )‌



اینک نگاهی به سخنان آقای مهدی خلجی. 

۱- در مورد « دو گانه سوز » بودن این نوع حاکمیت و تخریب فرهنگی آن حرفی نیست، 
۲- در مورد یک عامل بیرونی که چنین حاکمیتی را عوض کند، نیز حرفش درست است. باضافه این که هر عامل بیرونی که بکوشد با جنگ یک حاکمیت را عوض کند، برای خودش می کند نه برای مردمی که تحت ستم این حاکمیت اند. 

بنابراین دخالت خارجی چیزی نخواهد بود جز قوز بالای قوز آمدن! 

۳- در مورد تحریم ها نیز نظرش کاملن درست است. 

اما در چه حالتی چنین حکومتی تغییر می کند: 

۱ - ما ایرانی ها نیازمند توجه به تجربه جهانی هستیم.  یعنی کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من!

۲ - توجه به سنت، ایشان می گوید: 

  • ما باید با گذشته مان در گیر باشیم و تکلیف خودمان را با بخش های مختلف این سنت یکسره کنیم » 

حرفش کاملن درست است اما نمی گوید باید با چه بخش های از گذشته درگیر شویم و تکلیف خودمان را با آن ها یکسره کنیم، این بخش ها شامل :

حاکمیت سیاسی  
نهاد های اجتماعی.
سنت های فرهنگی.
اعتقادات عامه مردم .

را شامل می  شوند. 

الف - سنت حاکمیت سیاسی : 

سنت حاکمیت سیاسی ما پیش از انقلاب اسلامی، سلطنتی بوده با طعم تلخ استبداد.  که این سنت تقریبن در نیمی از تاریخ ما با همکاری روحانیت همراه  است . 

اولین آن، حکومت ساسانیان است با بیش از ۴۰۰ سال حکومت زیر نظر روحانیت زرتشتی. اینان چنان کشور را ضعیف کردند که حکومت با همه قدرت ظاهری و ایرانیان با همه جانفشانی ها نتوانستند در برابر اعراب مقاومت کنند و ۲۰۰ سال تحت حاکمیت ولایی اعراب ماندند تا کم کم سر برآوردند. 

دومین دوره حاکمیت به همراهی روحانیت از زمان صفویه شروع می شود و تا  پایان حکومت پهلوی ادامه می یابد. همراهی روحانیت با حکومت صفویه از سال هزار ۸۸۰ هجری شروع  و تا سال ۱۳۵۰ هجری ادامه می یابد. آن ۷ سال آخری را تا ۱۳۵۷ نادیده می گیریم - 

یعنی تقریبن ۵۰۰ سال .. 

و جالب است بدانیم تمام شکوفایی فرهنگی ما هنگامی بوده که روحانیت در کنار حاکمیت نبوده است! نه در زمان ساسانیان ما شکوفایی فرهنگی داشته ایم - یک نمونه را نام ببرید - و نه از زمان صفویه به این سو حتا یک دانشمند داشته ایم ؛ نه یک خیام، یک بوعلی ، یک زکریای رازی …. 

اما تا دلتان بخواهد آیت الله داشته ایم. به این آمار توجه کنید:

  • یک پژوهش آماری پیرامون  سلسله مراجع بزرگ تقلید در خلال ده سده به ما آگاهی می دهد که مجموعا ۵۸ مجتهد به عنوان مراجع بزرگ تقلید به رسمیت شناخته شدند که ۳۴ تن ایرانی، ۱۶ تن اهل عراق ، ۷ تن از سوریه  و یک تن از عمان بوده اند »‌ 
سر سلسله این مجتهدین  محمد کلینی و آخرین آنان حاجی آقا حسین بروجردی است  »

تشیع و مشروطیت - سید عبدالهادی حائری ( نوه بنیانگذار حوزه علمیه قم ) - ص ۸۲ 

عراق نزدیک ترین مکان جغرافیایی عرب به ایران است و پیوند دیرینه بین شهرهای نجف ، کربلا، کاظمین و سامرا  با ایران وجود داشته است. به این ترتیب در مجموع پنجاه نفر از مراجع بزرگ شیعه، ایرانی و یا در ارتباط با جامعه ی ایران بوده اند. 

و این سخن سر راست یک مجتهد زمان مظفرالدین شاه است : 

  • ثروتمندان و حکام و سلاطین و علما که عهده دار نظام هستند … » 

سیاحت شرق - آقا نجفی قوچانی - ص ۱۵۰ 

این سنت حاکمیت بوده است در ۵۰۰ سال اخیر تا ۱۳۵۷!

یعنی حاکمیت دوگانه « ولایت فقها در امور شرعیه و سلطنت سلطان ذی شوکت در امور عرفیه » که توسط ملامحمد باقر مجلسی تدوین شد!!

با این سنت حاکمیت چه باید کرد؟ 

جوابش را چهل سال پیش مردم ایران دادند : 

سلطنت سلطان ذی شوکت، به دور ریخته شد. آیا باید برگردیم به سلطان ذی شوکت ؟ اگر منظور ایشان چنین باشد، باید گفت این تحلیل گر سیاسی چهل سال از مردم ایران عقب تر است!!

بخش دوم سنت حاکمیت - روحانیت - هم رو به افول است؛  حاکمیت مذهب و ولایت فقها!- همان اژدهایی که صاحبش را خورد - چهل سال زمامداری و نتایج حاصله،  خود آقای تحلیل گر گفت که چه بلایی سر کشور و مردم آورده است. این بخش را خود آقای تحلیل گر با توضحاتی که داده ،تایید نمی  کند.

پس به نظر این تحلیل گر سیاسی با کدام سنت سیاسی باید تکلیفمان را روشن کنیم ؛ بپذیریم یا رد کنیم؟ 


ظاهرن منظورش باید  سلطنت سلطان ذی شوکت!! باشد. آیا ایشان در لفافه مردم ایران را به پیروی از آقای رضا پهلوی می خواند؟ حرف روشنی نزده است اما کارهای قبلی ایشان در دادن بعضی خدمات به جناب رضا پهلوی شاید نظر نهانی ایشان را آشکار کند. 
ایشان تا کنون برگزار کننده - تا آنجا که این وبلاگ می داند - دست کم دو  مصاحبه با آقای رضا پهلوی بوده است : 

در انستیتو واشنگتن :

https://www.youtube.com/watch?v=wnVnwbaa7Nk

که وابسته به جناج راست گرای امریکایی است. و بقول خودش این موسسه فقط در مورد خاورمیانه کار می کند.

اگر خواستید به دقیقه ۱۰ به بعد گوش کنید: 


و جالب این است که وقتی خبرنگار بی بی سی از آقای خلجی پرسید چگونه شد که این مصاحبه در این موسسه انجام شد، ایشان با لبخند جواب داد به درخواست خود آقای رضا پهلوی بوده است.

و نیز با مجله قلمرو


معلوم نیست این خدمات  را داوطلبانه انجام داده یا برایش پول گرفته است! همانطور که خود ایشان گفته ، تحلیل گر سیاسی یک شغل تمام وقت است. البته یک شاغل تمام وقت باید دستمزد هم بگیرد.

شاید هم این گفته گوشه ای باشد به دیگران که اگر می خواهید تحلیل مطابق نظر شما باشد، ما را دریابید! 

وقتی برای تحلیلش پول می گیرد، تحلیلش نمی تواند خالی از غرض باشد! 

اگر هم که داوطلبانه به آقای رضا پهلوی خدمات داده است - بر اساس اعتقادات قلبی اش - که نور علی نور است و نیازی به حرف زیادی نیست!                          

بازگشت به چنین سنتی با توجه به عملکردش - در طول تاریخ و بویژه در سلطنت پهلوی-  که جلوگیری از هر گونه نقد و بررسی بود ، سنتی که مردم ایران چهل سال پیش - پس از ۵۷ سال تجربه مشروطیت و سلطنت - آن را به تاریخ گذشته سپردند. 

در این مورد بهتر است نه به سنت سیاسی مان، نه به نهاد روحانیت که امتحانش را پس داده است ،بلکه به تجربه جهانی توجه کرد و  برای برپایی دموکراسی و گسترش آن، بهترین راه در شرایط کنونی  پیگیری برای یک نظام جمهوری پارلمانی است که قدرت اصلی در اختیار مجلس و نمایندگان مردم باشد، نه بازگشت به گذشته ای که جمهوری اسلامی حاصل آن است.
چرا جمهوری اسلامی نتیجه آن است ؟ به نوشته های ناتمام سکولاریسم تقلبی مراجعه کنید.

مطالب مربوط به دیگر نهادهای اجتماعی باشد برای بعد.



var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();