۱۳۹۱ اسفند ۹, چهارشنبه

" شورای کتاب کودک " 50 ساله شد


             آشنایی با " شورای کتاب کودک " 
  

جشن 50 سالگی شورای کتاب کودکروز 29 دی ماه 91 جشن 50 سالگی شورا در محل شورا، برگزار شد و گروهی از بنیان گذاران با حضور در جمع اعضا نیم قرن فعالیت شورا را در زمینه ادبیات کودک گرامی داشتند.

دی ماه 91 شورای کتاب کودک 50 ساله شد. مسئولان شورا در روز 29 دی ماه، با حضور گروهی از بنیانگذاران و اعضای شورای کتاب کودک 50 سالگی شورا را جشن گرفتند. در این مراسم همۀ بنیان گذاران حاضر درمراسم، از جمله: خانمها و آقایان: توران اشتیاقی، دکتر عباس حری، شهناز خانلو، دکتر نورالدین زرین کلک، پرویز کلانتری، یحیی مافی، توران میرهادی و محبوب نورصالحی برای نسلهای فعلی شورایی صحبت کردند و خاطراتی از روزهای گذشته نقل کردند و بدین ترتیب یاد روزهایی از سال 1341 را زنده کردند. از جمله خانم توران اشتیاقی، یکی از بنیان گذاران شورا، شکل گیری شورای کتاب کودک را به روشنی و به اختصار بیان کردند. گفتنی است مطالبی که خانم اشتیاقی عنوان کردند قبلا برای مراسم بزرگداشت خانم میرهادی در وزارت کشور تهیه شده بود. مراسمی که اجرا نشد     اما چون مطالب همچنان به اعتبار و قوت خود باقی بود، در فرصت پیش آمده دوباره عرضه شد و به پیشنهاد خانم اشتیاقی اکنون این نوشته در اختیار اعضای شورای کتاب کودک و علاقمندان دیگر قرار می گیرد.
 * * *
سال 1338 بود. در دفتر مدرسه فرهاد انتظار مدیر مدرسه را می کشیدم تا پس از آشنایی با و تقاضای خود مبنی بر استفاده از امکانات مدرسه برای کارآموزی و تدریس عملی دانشجویان تربیت معلم را مطرح نمایم بچه ها برای انجام مراسم صبحگاهی سر صف بودند به طرف پنجره کشیده شدم، برخاستم و ایستادم. در مقابل صفهای دانش آموزان خانم جوانی پرشور و با نشاط حرکات ورزشی را به سبکی انجام می داد و کودکان را رهبری می کرد. ورزش تمام شد و خانم جوان به دفتر آمد چون قبلا قرار این دیدار را با من گذاشته بود، به سرعت با هم آشنا شدیم این خانم جوان پرشور پر انرژی با نشاط کسی جز توران میرهادی نبود. این برخورد اول و آشنایی من     با یک معلم ورزش فعال با نشاط بود. مدت زیادی نگذشت که این آشنایی به همکاری تنگاتنگی بدل شد. شاید یکسال پس از این دیدار بود که با جمعی حدود 40 نفر در سالن مدرسه فرهاد جمع آمدیم. طیفی از استادان زبان و ادبیات فارسی، هنرمندان و شعرا و نویسندگان صاحب نظران تعلیم و تربیت، کتابداران، مربیان و افراد دست اندرکار کتاب کودک، بازهم آن کس که به سائغۀ هدف متعالی اش در آن زمان چنین جمعی را گرد آورده بود کسی نبود جز خانم میرهادی. همۀ دعوت شدگان جسته و گریخته اشاره ای به مقولۀ کمبود ادبیات کودکان و در کل نبود مواد خواندنی در جامعه داشتند ولی اشاره و پیشنهادات همه بدون شکل و غیر روشن بود (مدعوینی مثل آقای دکتر خانلری و خانم خانلری هم بودند که حرفهای درستی داشتند ولی راه حلی ارائه نمی دادند). به سرعت، به همت خانم میرهادی همه افراد حاضر درجلسه به عنوان هیئت موسس شورای کتاب کودک دست اتحاد به هم دادند و نهاد جدید مستقل از وزارت فرهنگ و هر نهاد دولتی دیگری تشکیل گردید. سعی دارم در نقل خاطراتم به جزئیات نپردازم زیرا چهل و چند سال کار فشردۀ متراکم و وسیع انجام شده است که طرح همۀ آن چیزی می شود، حدود 2- 3 جلد از مجموعۀ خوب تاریخ ادبیات کودک که خوشبختانه بانیان این کار بزرگ به خوبی از عهدۀ تنظیم این مجموعۀ نفیس برآمده اند  و برای علاقمندان سیر گشتی جذاب و مفید را در دنیای مملو از ابتکار و تلاش ممکن ساخته اند.

درواقع من جهشهایی خواهم داشت در این موضوع. آری هیئت مدیرۀ شورای کتاب تعیین شد و کار آغاز شد. هرهفته جلسات هیئت مدیره درخانۀ همکار بسیار عزیز شورا سرکار خانم لیلی آهی تشکیل می شد. امروز هم تأکید می کنم. جای دارد که همه از این عزیز غایب برای چند دهه تلاش بی وقفه و صمیمانه ایشان قدر دانی کنیم و سپاس چند نسل این سرزمین را که به انحاء مختلف از ثمرۀ عشق و کوششاین معلم بهره برده اند در هرجاکه هستند به حضورشان تقدیم داریم و از خداوند سلامت وجودشان را آرزو کنیم. باری به زودی برای هریک از اعضای هیئت مدیره مسئولیت خاصی تعیین گردید. همه ما به هدف شورا می اندیشیدیم و در راه تحقق آن مشتاقانه تلاش می کردیم و لی خیلی کار می برد که مردم عادی اعم از اولیا و مربیان مسولان آموزش و پرورش ، ناشران و نویسندگان و دیگران به هوش بیایند و متوجه شوند که کمبودی وجود دارد. به کمبود کتاب مناسب برای کودکان و نوجوانان معتقد شوند و به پیشنهادهای شورا بیندیشند و عمل کنند. من خود اعتراف می کنم که گاه برخورد با ناشران ( من وظیفه ارتباط با ناشران را داشتم) و مدیران مدارس برای مدت کوتاهی مرا مأیوس می کرد و اینهمه تلاش را کم میافتم دیگر دوستان هم گه گاه کم می آورند. اما آنکه هرگز ناامیدی به چشمش نمی آید خانم میرهادی بود. خانم میرهادی بود که منشاء آن همه تلاش بود. یک نکته درتمام آن سالها آزارم می داد و آن اینکه خانم میرهادی با تمام نیرویی که در برانگیختن اعضا می کرد و سبب حرکتی شده بود که به مرز غلیان رسیده بود. اما خودش پیوسته در سایه بود. انتظار این بود که  مسئولان جامعه او را به خوبی تحویل بگیرند و شرایط را برای رسیدن به هدفی که مطرح کرده بود و حالا جمعی را به دنبال خودکشانده بود فراهم سازند. انتظار این بود که نهادهای ذیصلاح صریحا از هدف ونظر خانم میرهادی استقبال کنند از فکر و تلاش و دلسوزی اش تقدیر نمایند  و مشکلات را از سر راه همفکرانش بردارند که متأسفانه چنین نبود و جز عده ای اهل درد کسی قدردانی لازم را به جا نمی آورد. خوب به تدریج طی کوششی که چند سال صورت گرفت شورا توسط خودمردم شناخته شد و ناشران با گوشزدها و راهنمایی های شورا به هوش آمدند. نویسندگانی اختصاصا برای کودکان نوشتند، شاعرانی به نیت کودک و نوجوان سرودند، اولیا کم کم توجه کردند که وقتی می خواهند برای کودکان هدیه تهیه کنند به کتاب هم گوشه چشمی داشته باشند. کتابخانه های کودک و نوجوان خود کودکان هم به این نیاز آگاه شده بودند. تدریس ادبیات کودک برای دانشجویان رشته های تربیتی اجرا می شد و کتابخانه های کودک جای خود را درجامعه به دست آورد. از طرفی رشته ای ازفعالیتهای شورا ارتباط جهانی را با نهاد مشابه در جهان برقرار کرد و شورای کتاب کودک ایران به اعضای آن سازمانها شناسانده شد و به آنها پیوست من شخصا خوشحالم که آرزوی چندین ساله ام کتاب کودک اینک علاوه برایران توسط سازمانهای فعال در ادبیات کودکان در جهان هم برآورده شده است وهمه جریانها و اشخاصی که به نحوی با کار ارزنده و پویای شورای کتاب کودک و پایه گذار اولیه آن آشنا هستند خانم توران میرهادی را به حق شایسته قدرشناسی می دانند. تا آنجا که من به یاد دارم خانم میرهادی اولین کسی بود که نخستین سنگریزه را به دریای راکد از نیازهای کودکان این سرزمین پرتاب کرد و امواجی به وجود آورد که به تدریج قوی تر و فراگیر شدند و غلیان و جوشش یافتند. آری خانم توران میرهادی جوان سالهای سی که من می شناختم در واقع عمرش را روی هدف والای انسانی اش نهاد. امید که خود نیز از این تلاش خرسند باشد و شیرینی این پیروزی را در کام خود بچشد. سرکار خانم میرهادی درود همه ما را همراه با سپاس کودکان چند نسل که مدیون شما هستند بپذیرید.

مهمترین دستاورد این شورا " فرهنگنامه کودکان و نوجوانان " است، اینجا: 


اینجا هم می توانید گفتگوی خانم آهی – از بنیان گذاران -  را در این مورد با بی بی سی گوش کنید:

امید است نوجوانان ایران روزی بتوانند مطالب این فرهنگنامه را در اینترنت هم پیدا کنند.

۱۳۹۱ اسفند ۳, پنجشنبه

حقوق نابرابر زن و مرد در قرآن ( چ – ارتباط ها )


چ – ارتباط ها.
 
منظور از ارتباط، رابطه ی معمولی بین افراد یک جامعه است؛ رابطه ی کاری، همسایگی، خویشاوندی  و...

و در این جا، رابطه های مزبور بین زنان و مردان است که در قرآن توضیح داده شده اند.

الف – دستور قرآن به مردان،

   1- سوره نور(24) آیه 30

قل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُروجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ ﴿۳۰﴾

به مردان با ايمان بگو ديده فرو نهند و پاكدامنى ورزند كه اين براى آنان پاكيزه‏تر است زيرا خدا به آنچه مى‏كنند آگاه است ( 30

این تنها آیه ای است در قرآن که یک دستور عمومی برای مردان در برخورد با عموم زنان صادر شده است. چند نکته در این دستور دیده می شوند: 

·         "  یحفظون فروجهم " را اقای فولادوند به " پاکدامنی " ترجمه کرده، که به  نظر درست می آید. در غیر این صورت باید بپذیریم که مردان و زنان عرب در آن زمان کاملن برهنه بوده اند! و قرآن دستور داده است فروج خود را بپوشانید! البته منظور فروج پایین تنه است نه گوش و دهان و بینی و چشم!
نیازی به توضیح نیست که در زمان پیدایی اسلام، مردمان بیشتر نقاط دنیا – از جمله جزیره العرب – لباس را برای محاظت از گرما، سرما، حشرات و بعضی برای زیبایی بکار می بردند. بنابراین ترجمه پاکدامنی آقای فولادوند به واقعیت نزدیک تر که هم در مورد زنان صدق می کند و هم در باره مردان.

و در این جا " پاکدامنی " همان  عفت است و نه حجاب ظاهری. حالا اگر کسانی حجاب ظاهری را با حجاب اخلاقی قاطی کنند، خود دانند. ولی بین دو یک خط فاصله است؛ یکی ظاهری است که ویژه ی زنان است و یکی اخلاقی است که ویژه ی مردان و زنان و هیچ ربط مستقیمی بهم ندارند؛ اولی حجاب است و دومی پاکدامنی یا عفت. 

·         به مردان دستور صریح داده شده که در برخورد با زنان، " دیده فرو نهند " یعنی به پایین نگاه کنند نه به صورت و هیکل زنان!

·         لحن آیه کاملن تشویقی است نه تهدیدی؛ " این برای آنان پاکیزه تر است ". یعنی اگر دیده هم فرو نبندند، عذابی شاملشان نمی شود گرچه مطاابق این دستور عمل نکرده اند.
دومین آیه ای که مستقیمن رفتار مردان را در ارتباط با زنان نشانه رفته است، یک آیه ی ویژه است؛ ویژه ی ارتباط مردان با زنان پیامبر. این آیه کلیت ندارد یعنی شامل ارتباط مردان با همه ی زنان نمی شود. فقط شامل ارتباط آنان با زنان پیامبر می شود: 

2 - سوره احزاب 33 – آیه  53  
  
          یا أَيُّهَا الَّذِين آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ  إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْا مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُیوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا ﴿۵۳﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد داخل اتاقهاى پيامبر مشويد مگر آنكه براى [خوردن] طعامى به شما اجازه داده شود [آن هم] بى‏آنكه در انتظار پخته‏شدن آن باشيد ولى هنگامى كه دعوت شديد داخل گرديد و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد بى‏آنكه سرگرم سخنى گرديد اين [رفتار] شما پيامبر را مى‏رنجاند و[لى] از شما شرم مى‏دارد و حال آنكه خدا از حق[گويى] شرم نمى‏كند و چون از زنان [پيامبر] چيزى خواستيد از پشت پرده از آنان بخواهيد اين براى دلهاى شما و دلهاى آنان پاكيزه‏تر است و شما حق نداريد رسول خدا را برنجانيد و مطلقا [نبايد] زنانش را پس از [مرگ] او به نكاح خود درآوريد چرا كه اين [كار] نزد خدا همواره [گناهى] بزرگ است (۵۳)
 می بینیم که آیه در ارتباط با زنان پیامبر است نه در باره ی ارتباط با دیگر زنان. 

 بخش اول آیه شامل " ای کسانی که ایمان آورده اید "  از زن و مرد می شود. اما رویکرد آیه بسوی مردان است. زیرا به مردم توصیه می کند بعد از غذا خوردن " پراکنده شوید بی آنکه سرگرم سخنی گردید ". توضیح بیشتر در باره ی این آیه در قسمت ( پ ) همین نوشته می آید.

ب – دستورهای قرآن به عموم  زنان 

دستورهای قرآن به زنان در ارتباط با مردان گسترده تر است. شامل: 

·         رعایت حجاب است در برابر نامحرمان ( سوره نور آیه 31 که در گفتار حجاب آورده شد )
·         فرو نهادن چشم در برابر نامحرمان
·         پوشاندن زیور آلات است از دید نامحرمان – همان آیه –
·         هنگام راه رفتن پایشان را به زمین نکوبند تا توجه نامحرمان نامحرمان را جلب کنند- همان آیه –
·         پاکدامنی را رعایت کنند- همان آیه
" فرو نهادن چشم " توسط مردان یا زنان، برای برخوردهای لحظه – مانند پرسیدن یک آدرس – شاید ممکن باشد، اما در محیط کار، عملن قابل انجام نیست. 

در نظر بگیرید فروشنده ی زن یا مردی را که در جواب پرسش جنس مخالف، به صورت وی نگاه نکند؛ سرش را پایین  بگیرد یا به دیوار نگاه کند و جواب مشتری را بدهد. 

در نظر بگیرید همین رابطه را در محیط اداری و چنین رفتاری را نسبت به مراجعین.

ارتباط یک پزشک را با مراجعینش 

ارتباط یک استاد دانشگاه را با دانشجویانش،

ارتباط یک مشتری را با نانوا، بقال، قصاب،...

 و صدها ارتباط روزانه ی دیگر را که قابل تفکیک جنسیتی نیستند. 

امروز چنین رفتاری در محیط کاری نه تنها نشانه ی پاکدامنی نیست، بلکه یک بی ادبی اجتماعی تلقی می شود که نیشخند تمسخرآمیزی را پشت لب ها پنهان می کند. 

شاید نگذاشتن تنبیهی برای رعایت نکردن چنین دستوری توسط قرآن، با رعایت شرایط اجتماعی بوده است. 

پ – دستورهای قرآن به زنان پیامبر در مورد ارتباط هایشان

پیامبر تا وقتی خدیجه زنده بود، سراغ هیچ زنی نرفت به هر دلیلی. اما بعد از خدیجه تعدادی زیادی زن گرفت؛ ازعایشه ی 9 ساله  تا زینب 70 ساله! مجموع زنان پیامبر گوبا سیزده نفرند! ( فاطمه، فاطعمه است- دکتر علی شریعتی ) 

داستان زن گیری پبامبر و زیبا پسندی اش تا آنجا پیش رفت که قران رازهای نگفته را آشکار و وی را از ازدواج رسمی بیشتر منع کرد! و به وی توصیه کرد برای رفع حاجت از کنیزان استفاده کند. 

3 - سوره: 33 , آیه: 52

لا يحل لك النساء من بعد ولا ان تبدل بهن من ازواج ولو اعجبك حسنهن الا ما ملكت يمينك وكان الله علي كل شيء رقيبا

از اين پس ديگر [گرفتن] زنان و نيز اينكه به جاى آنان زنان ديگرى بر تو حلال نيست هر چند زيبايى آنها براى تو مورد پسند افتد به استثناى كنيزان و خدا همواره بر هر چيزى مراقب است (۵۲)

تعجب نکنید. او هم  مردی بوده مانند دیگر مردان روزگار خودش و از رسم و فرهنگ زمانه پیروی می کرده است. قرآن روشن می کند که " انا بشر مثلکم – سوره کهف آیه ی 110 – 

بنا بر صراحت آیه 52، ازدواج های متعدد پیامبر نه بخاطر بی سرپرستی زنان تهی دست، نه بخاطر عشق ، نه بخاطر الفت خانوادگی بلکه بخاطر زیبایی آنها و رفع نیازهای جنسی بوده است.  

این است آنچه قرآن در باره ارتباط زنان پیامبر با دیگر مردان فر مان داده است:

4 - سوره 33 – احزاب  - آیه 30

يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿۳۰﴾

اى همسران پيامبر هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند عذابش دو چندان خواهد بود و اين بر خدا همواره آسان است (۳۰)

5 - سوره 33 – احزاب – آیه 31

وَمَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿۳۱﴾

و هر كس از شما خدا و فرستاده‏اش را فرمان برد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مى‏دهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت (۳۱) 

6 -  سوره 33- احزب – آیه 32  

يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿۳۲﴾ 

اى همسران پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان [ديگر] نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آنكه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد ( ۳۲)

7 - سوره 33 – احزاب –  33

قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ  إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴿۳۳﴾

و در خانه‏هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينتهاى خود را آشكار مكنيد و نماز برپا داريد و زكات بدهيد و خدا و وفرستاده‏اش را فرمان بريد خدا فقط مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پيامبر] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند (۳۳)
 به این ترتیب قرآن، ضمن این که ناگفته ها را می گوید، زنان پبامبر را عملن از ارتباط مستقیم با مردان منع و به خانه نشینی دعوت می کند. این محدودیت ها چنین اند: 

·         با مردان نامحرم سخن نگویند – آیه 2
·         از پشت پرده به مردان جواب گویند – آیه 2
·         با ناز و کرشمه هم حرف نزنند .
·         بعد از جدایی از پیامبر یا درگذشت پیامبر کسی حق ندارد با آنان ازدواج کند که گناهی بزرگ مرتکب شده است – آیه 2
·         اگر کاری زشت انجام دهند، عذاب دو برابر معمول زنان دیگر شاملشان می شود. آیه 4
·         برای کار نیکشان هم دو برابر پاداش می گیرند . آیه 5 . این تنها امتیاز زن پیامبر شدن است.
·         در خانه ها باید بمانند نه این که مانند روزگار جاهلیت سر از کوچه و بازار در آورند.
علت این محدودیت شدید ارتباطی برای زنان پیامبر چه بودد؟ قرآن هیچ توضیحی در این مورد نمی دهد. گمان زنی های ما هم راه بجایی نمی برد و مشکلی از امروز حل نمی کند. اما می بینیم که این محدودیت ها،  زنان  را از حتا وجود فزیولژیکی شان تهی می کند( ازدواج مجدد ) 

آنچه امروز برای ما مهم است این است که جامعه ی قبیله ای - ارباب و رعیتی ایران به کمک بخش فرهنگی اش – منادیان دین – محدودیت شدید ارتباطی زنان پیامبر را در قرآن ، به عموم زنان گسترش داد.

این جریان به عنوان سنت پیامبر، شد  دستاویزی برای جامعه ی ارباب و رعیتی ایران تا حداکثر ممکن  ارتباط اجتماعی زنان را کاهش دهد . 

علمای دینی شدند جانشین پیامبر که پیروی از فتوای خود را واجب  دانستند، و بالطبع  همسرانشان هم شدند همسران پبامبر و در نتیجه همان محدودیت ها را با صدها روایت – نه بر اساس نص روشن قرآن – برای خانواده شان ایجاد  و شدند مسلمان تر از قرآن! و خود همپای پیامبر!

اربابان و بازاریان – بویژه تاجران بزرگ – هم شدند یاران  درجه اول این جانشینان پبامیر! که با فتواهاشان در هر لحظه می توانستند منافع آنان را حفظ و یا گسترش دهند. اینان نیز همپای رهبران دینی همان محدودیت ها را برای زن ها ایجاد کردند. 

یک خاطره - در شهرهای کوچک که زنان و دختران روحانیون، بازاریان و ارباب ها شناخته شده بودند، هرگز از خانه برای خرید بیرون نمی رفتند. خرید های دم دستی بوسیله نوکران و کلفت ها انجام می شد. برای خریدهای ویژه،  شب – با قرار قبلی – به مغازه یک محرم می رفتند و خرید می کردند. 

هرگونه بیرون رفتن دیگری هم با استفاده از چادر دولاق بود که هیچکس نمی توانست حدس بزند کی داخل آن است. 

اماهمین جامعه ی مرد سالار مرفه چنان عرصه را بر جامعه مرد سالار زحمت کش تنگ می کرد که برای لقمه نان بخور و نمیری مجبور بودند زنان و بچه هایشان ا به درون مزرعه ارباب  آورند تا زندگیشان را بچرخد و یا در شهرها به  کارگری – کلفت، للگی و ...– در خانه های مرد سالار مرفه بپردازند.  
  
گویا سنت نبوی فقط شامل خان، بازاری و آیت اله می شد و بس. و واقعن هم چنین بود. زیرا سنت چند زنی و  چند صیغه ای را اینان با توجه به بنیه مالی شان زنده نگه می داشتند. و همینان بودند که با کمک صدها ردوایت راست و دروغ زنانشان را وادارند که از پشت در با مردان نامحرم - با انگشتی در دهان برای تغییر صدایشان –  با یک بله یا خیر سخن گویند. 

این هم یک گزارش تاریخی در مورد پیامدهای دستورات قران به زنان پیامبر: 

" شیراز - چند روز قبل میرزا هدایت اله و( پیشنماز ) عصای خود را برداشته با چند نفر طلبه رفته روی پشت بازار کفش دوزها که زنها و مردها آنجا لباس کهنه فروشی می کردند. آنها را زده و از آنجا بیرون کرده که زن و مرد داخل هم نباید معامله کنند... " –وقایع اتفاقیه ص410  سعیدی سیرجانی  

 ارتباط  در دموکراسی؛
هیچ گونه شرطی برای ارتباط زنان یا مردان وجود ندارد. روا بط داو طلبانه است و البته هر کس هم مسئولیت های خود را در روابط  به دوش میگرد. سطح روابط به نیازهای فردی و اجتماعی بستگی  داشته و هیچ گونه ممنوعیت  دائمی و تغییر ناپذیر در روابط  وجود ندارد. حدود روابط تا آنجایی پیش می رود که مزاحم زندگی دیگران نشود که این حدود را قانون تعیین می کند؛ قانونی که توسط نمایندگان مردم بر اساس شیوه ی زندگی زمانه تدوین و تصویب شده، و نه شیوه ی زندگی  1400  سال پیش.
.
var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();