۱۳۹۸ مرداد ۷, دوشنبه

بوی بد از کجاست؟


سهام نیوز نوشته ای دارد که نظارت استصوابی را گلوگاه دموکراسی دانسته است! می توانید اصل مطلب را اینجا بخوانید:
ظاهرن هم درست می گوید اما: 
اصل نود و هشتم:
تفسیر قانون اساسی به عهده شورای نگهبان است که با تصویب سه چهارم آنان انجام می‌شود.
در قانون اساسی جمهوری ولایت فقیه، هیچ اصل، متمم و زیر نویسی  وجود ندارد که حد و مرز این وظیفه را تعیین کرده باشد. به این ترتیب دست شورای نگهبان برای هر نوع تفسیری از مفاد قانون اساسی کاملن باز است، حتا رهبری با آن همه اختیارات سیاست گذاری و فرماندهی و نظارت کامل بر تمام ارکان نظام اسلامی، از چنین حقی محروم است!!
این نوشته کاری به سیستم بند و بست روابط درون حاکمیت و اختیارات رهبری در مورد شورای نگهبان ندارد. آن حرف دیگری است که در نوشته سهام نیوز به آن اشاره شده است. 
وقتی قانون اساسی ریش و قیچی را بدون محدودیت در اختیار شورای نگهبان می گذارد، البته آنها هم نه بر اساس سلیقه بلکه بر اساس منافعشان قانون را تفسیر می کنند، 
یکی از همین تفسیر ها، داستان نظارت استصوابی است که تا بحال گندش همه جا را گرفته است. 
نمونه دیگر آن تفسیر شورای نگهبان از اصطلاح « رجال سیاسی » است که بر اساس آن تاکنون به هیچ خانمی اجازه حضور در انتخابات ریاست جمهوری را نداده است. 
بنابراین مشکل اصلی مربوط به قانون اساسی است که تفسیرش را بدون محدودیت به شورای نگهبان داده است و نه فقط مربوط به نظارت استصوابی. 
درست است که اگر نظارت استصوابی را بردارند، دستچین کردن نامزدان انتخابات مشکل تر می شود اما غیر ممکن نمی شود و باز هم همین کار را به شکل دیگری انجام می دهند. اگر قانون اساسی عوض شود و چنین اختیاراتی به یک عده محدود- که برگزیده فقط یک نفرند - داده نشود، وضعیت کاملن فرق می کند و آن وقت سهام نیوز فقط به ریش جنتی نمی چسبد تا نشانی غلط به مردم بدهد. 
نشانی غلط از این بابت که به اختیار بی در و پیکر داده شده به شورای نگهبان در قانون اساسی اعتراض نمی  کند و فقط به یک عمکرد شورای نگهبان که نظارت بر انتخابات را با نظارت استصوابی همراه کرده است، اعتراض می کند و این نوع اعتراض در واقع مسکوت گذاشت مشکل اصلی است که مربوط به قانون اساسی جمهوری ولایت مطلقه فقیه است و نه یک بخش کوچکی از آن.
در واقع بوی بد از لاشه قانون اساسی  این جمهوری است نه از ریش مانند جنتی!
تا این قانون اساسی عوض نشود،
این جمهوری، جمهوری نشود!




۱۳۹۸ مرداد ۱, سه‌شنبه

استثناهای تاریخ !


  • رقصی چنین میانه میدانم آرزوست » مولانا
  •  
  • دیکتاتوری که خوشنام مرد!!

پس از رشد دموکراسی در دنیا، فرمانروایان دیکتاتور همچنان به دیکتاتوری خود وابسته بوده اند اما همیشه این یک قاعده نبوده و یکی از اینان « یاروزلسکی » دیکتاتور لهستانی است.

او پدیده ای نادر در تاریخ جهان است که با روشن بینی شرایط تازه کشور و جهان را بدرستی شناخت و راه خود را عوش کرد.

وی در یک خانواده اشرافی لهستانی به دنیا آمد. از جوانی هوادار کمونیسم شد! او پس از جنگ جهانی بودم و برقراری حکومت کمونیستی، به مقامات عالیرتبه کشوری دست یافت و به مقام وزارت دفاع لهستان رسید. 

با شروع بهار پراگ به رهبری « لخ ولنسا »، او حکومت نظامی اعلام کرد و خود نخست وزیر و دبیرکل حزب کمونیست شد.

استدلال یاروزلسکی این بود:

اوج‌گیری اعتصابات و مخالفت‌های کارگران و روشنفکران ناراضی ثبات سیاسی و اقتصاد کشور را مختل کرده و غرب با حمایت از این حرکت‌ها به دنبال زدن پایه‌های حکومت لهستان و به تلاطم‌انداختن کل نظام کمونیستی با محوریت شوروی است.

برقراری حکومت نظامی و درگیری‌های بعد از آن به کشته‌شدن بیش از ۹۰ نفر، بازداشت هزاران نفر از اعضا و هواداران اتحادیه کارگری مستقل همبستگی و خروج هزاران نفر دیگر از کشور منجر شد. 

اما : 

هم وضع بد اقتصادی و هم روی کار آمدن گورباچف در سال ۱۹۸۶ در شوروی سبب شد که یاروزلسکی به تدریج خود به یکی از مدافعان اصلی گفتگو و تشکیل میزگرد با مخالفان بدل شود و با ایستادگی در برابر تندروها در درون حزب کمونیست نهایتاً در سال ۱۹۸۹ زمینه گذار آرام به سوی دموکراسی در لهستان را فراهم آورد.

با برقراری انتخابات نیمه آزاد : 

- شبیه آنچه که شورای نگهبان جمهوری ولایت فقیه  انجام می دهد اما بدون نظارت استصوابی!!!-

در انتخابات نیمه‌آزادی که اوایل سال ۱۹۸۹ برگزار شد یاروزلسکی برای ۶ سال به ریاست جمهوری لهستان برگزیده شد،.

ولی :

او چند ماه بعد استعفا کرد!!

در انتخاباتی که سپس انجام شد « لخ ولنسا » رهبر اتحادیه همبستگی رئیس جمهور شد.

در نتیجه این روشن بینی سیاسی :

لهستان اولین کشوری در اردوگاه کمونیستی بود که گام در راه انتخابات آزاد و دوری‌گرفتن از اردوگاه یادشده گذاشت که این در فروپاشی آن اردوگاه تأثیری قابل اعتنا داشت.

لخ والسا، رهبر اتحادیه کارگری همبستگی از یاروزلسکی «اعاده حیثیت» کرده بود. او چند سال پیش گفت که یاروزلسکی با اراده و تمایل درونی خود کشور را به سوی انتقال به دموکراسی و برگزاری میزگرد با مخالفان اقدام کرد و فشارها چندان تأثیری در این مورد نداشتند.

تابستان ۲۰۱۳، الکساندر کازینفکسی، رئیس‌جمهور لهستان در دوره پس از والسا در اقدامی نمادین به مناسبت ۹۰ سالگی یاروزلسکی، در هتلی مجلل در برابر سفارت روسیه (شوروی سابق) برایش جشن تولد برگزار کرد و یک پروفسور مشهور لهستان نیز به همین مناسبت کتابی درباره "جنبه‌های مثبت اقدام یارزولسکی در سال ۱۹۸۱" انتشار داد.



آرزو - هر چند عجیب - که برای انسان محال نیست، هست ؟

۱۳۹۸ تیر ۱۴, جمعه

سخنی با چهارده جان بر کف!


یا : 
سخنی با گروه « چهارده معصوم » !!!

شاید بگویید که چرا با چنین اصطلاحی این گروه را به ریشخند گرفته اید؟  واقعن هدف ریشخند این جان بر کفان نیست. توجه اینان را به تاثیر فرهنگی مذهبی این اصطلاح چهارده نفر جلب می کنم. آیا در زیر پوشش این اصطلاح چهارده نفر احساسی از داستان دروغین چهارده معصوم نبوده است؟  تا به این ترتیب حمایت احساسی مذهبی مردم را بسوی خود جلب کند؟ 

برای اولین بار در طول تاریخ جمهوری اسلامی، مخالفانش از درون سر برآوردند! با چنین خواسته هایی : 

الف - انتخاباتی آزاد - شاید منظورشان بدون نظارت استصوابی باشد. باید خودشان منظورشان را روشن کنند.
ب - حکومتی دموکراتیک 
پ - سکولار - جدایی دین از حکومت 
ت - تدوین قانون اساسی بر پایه اعلامیه حقوق بشر

۱ - کسانی که چنین خواسته هایی دارند، گذشته از علائق شخصی شان باید نامی انتخاب کنند که احساسات مذهبی را در خواننده و شنونده حرف هاشان زنده نکند و گرنه با شیب ملایم باز هم ممکن است  از یک « حکومت سکولار مذهبی »!!!!!  سردر بیاوریم به سبک زنده یاد مهندس بازرگان که پیشنهاد  « جمهوری دموکراتیک اسلامی » را داد که آقای خمینی گفت : 

دموکراتیک چیه!!!

و خمینی درست می گفت یا حکومت باید دموکراتیک باشد یا مذهبی( ایده ئولژیک )‌!

۲ - این گروه توانست به سرعت بجای آقای دکتر ملکی، نفر بعدی را در لیست بگنجاند تا همان « چهارده نفر » بجا باشند، ومی تواند یکی دیگر هم اضافه کنند تا ۱۵ نفر شوند تا بهانه به آدم های شکاک ندهند و البته یادشان باشد که آدم مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید هم می ترسد و مردم ایران چند بار در طول همین صد سال مارگزیده شده اند:

چه از حمایت انگلیس از مشروطیت 
چه از اعتماد به رضاخان برای نجات از بلبشوی کشور 
چه از اعتماد به مراجع دینی 

و نکند که در پس این چهارده نفر هم داستانی دیگر نهفته باشد!

و اما :

بیانیه آنان که شگفتی همه را در پی داشت، دنباله اش شعار  « من نفر پانزدهم هستم » آمد. بخش بزرگی از این « نفر پانزدهمی ها  در خارج از کشورند. البته این که گروهی نفر پانزدهم باشند،جای خوشحالی است اما چه خوب می بود که این گروه جان بر کف، این نفر پانزدهم را محدود به داخل کشور می کردند و خارج از کشوری ها را بنام حامیان معرفی می کردند ،به چند دلیل : 

۱- در عمل می دیدند چقدر مردم حاضرند برای از سر وا کردن این حکومت گام بردارند!

۲- حکومت در عمل می دید که چگونه مردم از شعار : 

الف - بر کناری اش  استقبال می کنند 

ب - می دانست که مردم چه می خواهند و حاضرند برای رسیدن به خواسته هایشان دست از جان بشویند!

 اما اکنون این مرز بندی بهم ریخته است! 

چهار هدف این گروه، 

۱-  با بسیاری از خواسته های سازمان های خارج از کشور که ارتباط مستقیم یا غیر مستقیمی با جمهوری اسلامی ندارند، همسانی دارد.

۲ - با بعضی از سردمداران اصلاحات هم ممکن است همخوانی داشته باشد. 

۳- حتا با بعضی سیاست بازانی که همیشه دست به عصایند، 

۴- شاید استقبال نه چندان پر شور مردم داخل در حمایت ظاهری از این گروه بسته به این است که هر کدام از این گروه سوابقی در جمهوری اسلامی دارند که مردم را دچار تردید می کند که آیا واقعن اینان چنین خواسته هایی دارند یا یک بازی تازه هست! 

برای این که مرزبندی خود را مشخص کنند باید: 

این گروه باید بطور روشن خط فاصل خود را با تمام جناح های حکومتی از اصلاح طلب و استمرار طلب و سپاه و نیروی انتظامی و بسیج ، تمام ایت الله ها و سازمان ها و احزاب موجود و آزاد داخل کشور و غیره مشخص کند تا هم تکلیف خود را مشخص کرده باشند و هم مردم را از شک و تردید بیرون بیاورند. همینطور که آقای حسن شریعتمداری گفته است:


۵ - در گفتگوهای انجام شده با رسانه های خارج از کشور، یکی از اینان اعلام کرده است بزودی جایگزین جمهوری اسلامی  اعلام می شود تا کشورهای دنیا با این جایگزین بتوانند وارد گفتگو و با جمهوری اسلامی قطع رابطه کنند اینجا: 


استفاده از فشار بین الملی برای مبارزه با یک حکومت خودکامه و جنایتکار کاری پسندیده است اما اگر آن کشورها کنترل و هدایت این بدیل را بدست گیرند چه خواهد شد؟ 

۶ - چنین گفتمانی نشان می دهد که این گروه بیشتر از آن چنین جایگزینی را : 

باید به مردم داخل کشور معرفی کند، 

تا  بیینند مردم به چنین جایگزینی اعتماد و به دورش گرد می آیند، 

تحت تاثیر مصاحبه های هر روز فزاینده رسانه های خارج از کشور، می خواهد چنین جایگزینی را به کشورهای دنیا معرفی کند تا با آن وارد گفتگو شوند و با جمهوری اسلامی قطع رابطه کنند!!ا

این گروه یادشان نرود وقتی کشورهای خارجی با چنین جایگزینی وارد گفتگو می شوند که ببینند چنین جایگزینی مورد تایید بیشتر مردم کشور است و نه فقط یک گروه ویژه و اندک! همانطور که در مورد آقای خمینی دیدیم!


این وبلاگ امیدوار است که چنین اتفاقی نیفتد و گرنه به سرنوشت دیگر سازمان ها و فعالان سیاسی و مدنی دچار می شوند که از ایران بگریزند و یا بدست این حکومت تار و مار شوند و در نتیجه توانایی هاشان برای روشنگری و طرح خواسته های روشن برای آینده ایران بشدت کاهش یابد. 

جالبی داستان دراین است که : 

هم حکومت منتظر است که ببیند که داستان این جان بر کفان به کجا می رسد و: 

هم  اکثریت مردم! بدون این که فکر کنند دگرگونی فقط با شرکت خودشان ممکن است!

----------------------------------
نوشته مرتبط : 

مصادره به مطلوب خود: 


var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();