۱۳۹۹ فروردین ۳, یکشنبه

زنده باد امپریالیسم! ( ۳ )


راه تازه امپریالیسم!!

پس از رشد مبارزات ملی گرایی و بعضا مایل به شرق در سرزمین های عقب مانده جهان، سرمایه داری روش تازه ای بکارگرفت: 

نیروی کار ارزان قیمت در سرزمین های عقب مانده !
سرمایه بجایی می رود که سود بیشتری بدهد. نیروی کار ارزان یک منبع خوبی برای سود بیشتر است. این را کارل مارکس بخوبی تشریح کرده بود. 

پس از جنگ جهانی دوم - بویژه در اواخر جنگ ویتنام  - سرمایه داری آرام آرام در این جهت حرکت کرد که سرمایه را در جایی بکار اندازد که دستمزدها کمتر باشد. 

این حرکت سرمایه بسوی سرزمین های عقب مانده سه خاصیت مهم داشت : 

الف - سود دهی بیشتر داشت. دستمزد کمتر سود بیشتر!

ب - با ایجاد کار در این کشورها، وضعیت اقتصادی ای کشورها بهتر می شد و در نتیجه در برابر تبلیغات اتحاد جماهیر شوروی برای ایجاد کشور سوسیالیستی مقاومت ایجاد می کرد. 

پ - اصلاحات اجتماعی برای سرمایه گذاری لازم می آمد. 

این وضعیت دقیقن در ایران اتفاق افتاد و  پیش درآمد آن اصلاحات ارضی بود. سپس به  انقلاب سفید تبدیل شد که زیر فشار امریکا انجام گرفت. 

اما اصلاحات با سنت های کهن اجتماعی هماهنگ نبود. در نتیجه سنت گرایان در برابر آن مقاومت شدید نشان می دادند. 

ما این رویارویی را از زمان قاجاریه، جنگ های فتحعلیشاه با روسیه تا انقلاب اسلامی داریم. برای دوری از درازای سخن سه نمونه داده می شود:

الف - نمونه های مشخص آن مخالفت روحانیت با دانشگاه، ایجاد مدارس تازه ، ایجاد دادگستری، دراختیارگرفتن اوقاف توسط دولت، دوره سربازی در زمان رضاشاه کشف حجاب اجباری.

ب - کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و سرنگونی حکومت ملی دکتر مصدق 

پ - و مخالفت با انقلاب سفید توسط روحانیت به رهبری آیت الله خمینی که نیازی به شرح و بسط ندارد.

نمونه های مسنندش را می توانید در « نگاهی به تاریخ ایران » و یا « سکولاریسم حکومت پهلوی » بیابید.

اگر چه حرکت تازه سرمایه داری جهانی برای سرمایه گذاری در جوامع عقب مانده، سود بیشتری برایش داشت، از سوی دیگر در این کشورها کار ایجاد می کرد و علاوه بر انتقال بخش هایی از تکنولژی به این کشورها، ثروت بومی هم ایجاد می کرد.

نیروهای ضد امپریالیست بی توجه به این تغییرات و تاثیرات سرمایه داری جهانی در کشورهای عقب مانده، در مبارزه با امپریالیسم  - دست کم در کشور ما - همان شعارهای زمان لنین -  پنجاه سال پیش را -تکرار می کردند! یعنی : 

مرگ برامپریالیسم! و در راسشان امریکا!

اینان یادشان رفته بود که مارکس گفته بود:
بورژوازی نقشی به نهایت درجه انقلابی در تاریخ بازی کرده است.بورژوازی در هر جا که چیره شد، همه مناسبات فئودالی، ِ پدرسالارنه و روستائی را متلاشی کرد.

مانیفست کمونیست. ص ۸

بی آن که به کیفیت تازه عملکرد امپریالیسم و تاثیرات آن در کشورهای عقب مانده توجه شود.
نگرش ثابت این نیروها وقتی کارساز شد که با نگرش نیروهای سنت گرا که مخالف هرنوع اصلاحات بودند، همگام شد!
تاثیر این نگرش ثابت را در سه رویداد مهم تاریخ کشورمان پس از این میاید. 

۱۳۹۹ فروردین ۲, شنبه

چشم انداز !

اقتدار منتفی است!


همه در وضعیت سرگردانی هستند که با این اوضاع بهم ریخته چه کنند و چه کسی باید به این اوضاع   سر و سامان دهد!!
این که منتظر کسی باشیم تا بیاید برایمان سروسامانی درست کند، البته اشتباه است، مگر این که به قول آیت الله خمینی ما آدم های کم عقل، کودن و یا کودکانی باشیم که به سر پرست نیاز داشته باشیم تا تر و خشکمان کند!!
در این اوضاع و احوال یکی از تحلیل گران درون حاکمیت حرف بجایی زده است. 

آقای عباس عبدی در سهام نیوز نوشته است :

شكاف شديد درون ساختار بروز اقتدار را منتقي كرده است.
برخی گمان دارند که مسئولین ایرانی متوجه اهمیت قرنطینه نیستند. یا قادر به فهم اهمیت آن نیستند. این برداشت اشتباه است. آنان خوب میفهمند کاری را که نمیتوانند انجام دهند در محاسباتشان نیاورند.
قرنطینه کردن با اعتماد مردم به حکومت هم شدنی نیست. امکانات میخواهد و اقتدار و البته با چاشنی اعتماد که اگر هم نبود مشکلی نیست ولی امکانات و اقتدار را نمیتوان نداشت و قرنطینه کرد. 
مردم سالها است که دولت به معنای عام از زندگی آنان خارج شده است و حرفشنوی ندارند. بعلاوه شکاف شدید درون ساختار امکان بروز اقتدار را منتفی کرده است. 
هفته گذشته که نظامیان وارد میدان شدند خیلیها فکر کردند تحولی در راه است. ولی معلوم شد اتفاقی رخ نداده است.
@Sahamnewsorg
از این راهنمایی بهتر ؟

۱- حکومت اقتدار ندارد. ۲ - سال هاست که مردم از دولت حرف شنوی ندارد. ۳ - شکاف درون ساختار امکان بروز اقتدار را منتفی کرده است. 
چون :
نه آبرو دارد که مردم حرفش را بخرند
نه پول دارد که اوباش را بسیج کند یا نیرو از عراق و لبنان بیاورد.
نه روحیه  دارد که با خواسته های مردم  مقابله کند .
نه فهمش دارد که تغییر بنیادی در سیستم خودش بدهد. 

با کاهش شدید اقتدار حکومت، آیا تجربه بزرگ انجمن های محلی و  کمیته های همیاری سال ۱۳۵۷ قابل تکرار نیست؟  باضافه این که بخشی از مردم تجربه های «سمن » های جدا از حکومت را هم داشته و نتایجش را هم دیده اند.  
این انجمن ها، کمیته های همیاری و سمن ها  هر بخشی از کارهای کشور را که بدست گیرند، می توانند جمهوری اسلامی را گام به گام از زندگی مردم ایران دور می کنند. 


  
var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();