۱۳۹۳ آذر ۵, چهارشنبه

پیدا کنید وجه مشترک را!



تاکیدها از این وبلاگ است.

داستان یکم :

اعدام های – قتل های – غیر قانونی!

هر سال پاییز  برای من یادآور قتل های زنجیره ای است که با تکه پاره کردن داریوش فروهر و همسرش درخانه شان شروع شد و به خفه کردن محمد مختاری و محمد جعفر پوینده انجامید.

در سال 1367 هم دکتر سامی – رهبر جنبش انقلابی مردم ایران – جاما -  در مطبش با ضربات چاقو  کشته شد.
در همه ی این موار گفته شد عوامل خودسر دست به این کار زده اند.

مشخصات این نوع  کشتار ها:

-          مقتولین  به هیچ دادگاهی فراخونده نشده بودند.
-          در هیچ دادگاهی هم محاکمه نشده بودند.
-          فراری هم نبودند و
-          زندگی مخفی هم نداشتند.
بعضی از این عوامل خودسر که دست به این کار زده بودند دستگیر شدند اما با خودکشی  سعید امامی با واجبی  - مجری اصلی این قتل ها  -  پرونده ی قتل های زنجیره ای به رازی سر بمهر تبدیل شد.

با این وجود:

هر ساله از مراسم سالگرد این جان باختگان  توسط نیروهای رسمی امنیتی رسمن جلوگیری می شود.

چه رابطه ای بین نیروهای خودسر مجری این قتل ها و نیزوهای رسمی امنیتی جلوگیر مراسم سالگرد این جان باختگان وجود دارد؟

 داستان دوم :

محکومیت قانونی به اعدام  - اجرای مخفی اعدام!

هاشم شعبانی و هادی راشدی دو فعال فرهنگی عرب اهوازی عضو موسسه فرهنگی الحوار(گفتگو) و دو معلم مدارس شهر معشور بودند که به اعدام محکوم شده و در اواخر نوامبر ۲۰۱۳- آذرماه 1392-  از زندان کارون به مکانی نامعلوم انتقال داده شدند؛ مدتی پس از آن در ژانویه ۲۰۱۴ – دیماه  1392 -  خبر اعدامشان به خانواده هایشان اعلام شد.
شاهدان محلی از روستای “جوبجی ” واقع در ۷ کیلومتری جنوب شرقی شهر رامهرمز شهادت داده اند که نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی در زمستان گذشته پیکر هاشم شعبانی و هادی راشدی را در نزدیکی این روستا دفن کرده اند.


دفن پیکر فعالان اعدام شده عرب در شهرهای دیگر بارها صورت گرفته است، در همین زمینه پیکر سه برادر حیدری و علی شریفی(نعامی ) اهل ملاشیه شهر اهواز، که در ژوئن ۲۰۱۲ بشکل مخفیانه اعدام شده بودند در اطراف شهر باغملک در چاله ای زیر خرواری از بتن دفن شد. محل دفن این جوانان عرب پس از بیش از یکسال ونیم توسط شاهدان محلی فاش شده و خانواده آنها از محل دفن فرزندانشان مطلع شدند.

همچنین در ماه ژوئن ۲۰۱۴ علی چبیشاط و سید خالد موسوی دو زندانی سیاسی عرب اهوازی پس از اعدام مخفیانه، توسط نیروهای امنیتی در اطراف شهر رامز (رامهرمز) دفن شدند. پس از اعلام خبر اعدام این دو زندانی عرب به خانواده هایشان، نیروهای امنیتی خانواده ها را به شهر رامز برده و محل دفن فرزندانشان را به آنها نشان داده است.

غازی عباسی، جاسم مقدم پناه، عبدالامیر مجدمی و عبدالرضا امیر خنافره چهار زندانی امنیتی عرب اهل فلاحیه بودند که در نوامبر سال ۲۰۱۳ بشکل مخفیانه اعدام شدند و تاکنون محل دفن آنها به خانواده هایشان اعلام نشده و خانواده ها از محل دفن فرزندان خود بی اطلاع هستند.


مشخصات این اعدام ها:

1         - محکومبت دادگاهی به اعدام
2         -اجرای مخفی  اعدام
3         - دفن مخفی  اعدامی

 چه رابطه ای است بین محکومت رسمی به اعدام  در دادگاه رسمی کشور و اجرای مخفی و نیز دفن مخفی ؟
وجه مشترک داستان اول و دوم کجاست ؟  

چه چیزی این نظام  را تشویق می کند که کار غیر قانونی اش  را به گردن دیگران بیاندازد و نیز

کار قانونی خودش را - به درستی یا غلط بودن قانونش کار نداریم  - هم به شکل غیز قانونی انجام دهد؟



۱۳۹۳ آبان ۲۳, جمعه

ب – زرتشت .


چگونه زرتشت پیامبر می شود.

شاید نخستین کسی باشد در تاریخ که باور پیامبری خود  را به آگاهی دیگران رسانده است. زمان زندگیش بین 1200- 6000 سال پیش از میلاد – بر حسب اختلاف متون تاریخی – تعیین شده است.


" گات ها " مجموعه سروده هایی است منسوب به او که از قدیمی ترین متون تاریخی است. او موقعیت زمانی خود و داستان پیامبریش را در این سروده ها چنین می شناساند:

سروده دوم  ( یسنا – هات 29 )

1ـ روان زمين ميگريد و به تو گله ميدارد،
چرا مرا آفريدي؟
كه مرا به اينگونه ساخت؟
وكه اينهمه
خشم و سنگدلي و گستاخي را به من چيره نمود؟
و اكنون
چه كسي جز تو ميتواند مرا پشتيبان باشد؟
مرا بسوي خوشبختي راستين راهنمائي كن.

اهور مزدا که گویا از " این همه خشم  و سنگدلی و گستاخی  " که بر زمین چیره شده، بی خبر است، در برابر این اعتراض  و گله مندی زمین به چاره جویی می پردازد و از " راستی " نظر می خواهد:

2 -  اهورا از راستي را ی زني كرد و پرسيد:

آيا تو رها كننده اي مي شناسي؟
رهبري كه بتواند
زمين غمزده را به سوي خوشبختي ببرد؟
و اگر چنين كسي هست آن كس كيست؟
كسي كه ما او را پشتيبان شده
و به او توان درهم شكستن دروغ دروغ گويان
و ستم ستمكاران را بدهيم.

و  پاسخ  " راستی " چنین است :

3 - راستي به پاسخ گفت:

من در جهان
هيچ توانمندي كه بخشي از او را بيدادگري
درست نكرده باشد نمي شناسم.
براستي ندانم كيست آن كس  
كه پشتيبان راستكردار
در برابر دروغكار باشد.
اگر چنين توانمندي را يافتم
بي درنگ بسوي او خواهم شتافت
و از او درخواست ياري خواهم نمود.

به این ترتیب " راستی " راه را برای انتخاب یک توانمند – فرمانروا – برای مبارزه با دورغ و ستم می بندد و ادامه می دهد:

4 – مزدا اهورا

آن آگاه ترين آگاهان،
خوب ميداند كه پيروان خدايان دروغين
در گذشته چه ها نمودند،
و در آينده نيز چه ها خواهند كرد.
چون اوست تنها داور،
پس خواست او،
همان خواهد شد.

زرتشت در این داستان – شکایت زمین و مشاوره اهورا با راستی – به نکته ی ساده و قابل قبولی برای عموم اشاره می کند که برای دادگری و اشاعه راستی نمی توان به فرمانفروایان امید بست چون :

" هيچ توانمندي كه بخشي از او را بيدادگري درست نكرده باشد " وجود ندارد!

در واقع این پا سخی بوده به کسانی که باور داستند برای مبارزه با ستم و دروغ باید قدرتمند بود و او مرد مقتدری نبوده است. به این ترتیب زمینه ی اجتماعی را برای اعلام پیامبری خود آماده می کند. 

زرتشت دنباله ی داستان باورش  را به پیامبری چنین می گوید:

راستی و روان زمین از اهور مزدا می پرسند:

  5 ـ پس من و روان زمين بارور
با دستهاي بر افراشته به اهورا نيايش ميكنيم
و از مزدا ميپرسيم:
«آيا براي درستكاراني
كه در ميان تبهكاران زندگي ميكنند
آينده اي وجود دارد ؟»

و اهور مزدا از راستی می پرسد:

6ـ و اهورامزدا،هستي بخش خرد،
در برابر اين پرسش،پرسشي دگر ميكند:
«آيا تو يك رهبر يا يك آموزگاري
كه خرد را با راستي
هماهنگ كرده باشد مي شناسي ؟»
«مگر آرمان آفريدگار جهان
براي به هستي آوردن تو اين نيست كه
نگهدار و نگهبان جهان باشي ؟

سپس :

7ـ از اين روي،
اهورامزدا،هماهنگ با راستي،
پيامي انديشه برانگيز براي پيشرفت جهان
و براي نگهباني كساني
كه نياز به نگهباني دارند آماده كرد،
و از انديشه نيك رايزني نمود:
«كيست آنكس كه بتواند به مردم ياري دهد ؟»

و اندیشه نیک  پاسخ می دهد:

8 -  من تنها يكي را ميشناسم،
كه به آموزشهاي ما گوش فرا داده است
و او،زرتشت اسپنتمان است».
«او آماده است
تا مينوي پيام تو را با سروده هاي خود،
در پرتو راستي،به مردمان برساند
«پس اي مزدا به او شيوائي سخن بخش .»

بدین گونه او خود را تنها کسی می داند و می شناساند که پبام آور خرد، راستی و اندیشه نیک است.

خواهیم دید که چنین ادعاهایی در عمل چه فرهنگ سیاسی ای را ساختند و چگونه گسترش دادند.


نوشته ی مرتبط :

1 - یده ئولژی و نظامی گری ( 2 – گشتاسب + زرتشت )

۱۳۹۳ آبان ۱۳, سه‌شنبه

ایده ئولژی و خشونت مقدس !




خواستم  قسمت سوم نوشتار " ایده ئولژی و نظامی گری  " را بنویسم، اما دیدم به مناسبت هایی  مطالب زیر نیز بخشی  از "  ایده ئولژی و نظامی گری  " در این زمانند.

در این مورد به  دو سخنرانی کوتاه گوش سپارید:  

1 – به یک دقیقه  از سخنرانی دکتر صادق زیباکلام :



این هم قسمتی کوتاه از نامه ی ایشان به آقای مطهری – نماینده مجلس – در مورد عفاف و حجاب :  تاکیدها از این وبلاگ است.


 .....چه شد در ایران قبل از انقلاب که من و شما هیچ چیز دستمان نبود و همه امکانات تبلیغاتی، فکری، فرهنگی، هنری، دینی،و..... در دست حریف مان بود، کسر قابل توجه ایی از زنان، جوانان، دانشجویان و تحصیلکردهها ی جامعه مان به شهادت سالهای مقارن با انقلاب بدون نیاز به امثال لوایح "حجاب و عفاف" و "امر به معروف و نهی از منکر" و اعمال هیچ گونه عنف و اجباری حجاب و اسلام را برگزیدند. اما امروز که همه امکانات در دستان ماست بالاخره و سر انجام به زور متوسل شده ایم؟ دغدغه دومم خیلی عمیق تر است.جناب دکتر مطهری، خداوند سبحان در ابلاغ رسالت پیامبری به نبی اکرم(ص) بجز دعوت مردم به ایمان آوردن به خدای نادیده آیا وظیفه اعزام اجباری آنان به بهشت را هم به ایشان(ص) محول می نمایند؟ اگر خداوند متعال چنین وظیفه ایی را بر فرستاده اش(ص) تکلیف ننموده، در آنصورت اینکه جنابعالی چنین تکلیفی را بر ذمه جمهوری اسلامی می نهید چه وجهی پیدا می کند ؟


2 -  به ده دقیقه سخنرانی محمد نوریزاد در مراسم  بزرگداشت "  ستار بهشتی  "  وبلاگ نویس  در محل  آرامگاهش  :


مطلب مرتبط در این مورد اینجا:


3 –  این ویدئوکلیپ  را ببینید. دیدنش سنگدلی می خواهد تا چه رسد به انجام دادنش!


برای کاهش تلخی آن چه خواندید، گزارش احتمالی وزارت اطلاعات را در مورد اسید پاشی ببینید:



var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();