وقتی حاکمیتی نظامی می شود، و تنها راه ماندن خویش را در قدرت اسلحه می بیند، حتا هفت تیر بدستان جان برکف، دلسوزان تحصیل کرده اش و یاران سیاسی اش می کوشند به اشکال گوناگون از آن فاصله بگیرند، و هر روز بر تعداد اینان افزوده می شود. گذشته از جریان های سیاسی که در سال های پیشین در قدرت بودند و بعد به زیر کشیده شدند که اکنون می خواهند رهبری جنبش آزادیخواهانه ی مردم ایران را به دست گیرند، امروز شاهد انتقادهای شدید کسانی از حاکمیت هستیم که در موقعیت های گوناگون اما وابسته و جان نثاران رژیم اند. من سه نمونه معروف از این گروه با انتقادهایشان را اینجا می آورم، البته با مختصری از زندگینامه ی آنان، و با نشان دادن کج راهه ای که اینان در انتقادهایشان دارند و راه اصلی را می کوشند فراموش کنند.
1 – آقای مسعود ده نمکی .
معرفی نامه – امروزه ایشان به عنوان هنرمند متعهد جمهوری اسلامی شناخته می شود، اما دیروز این کاره بوده اند:
مسعود ده نمکی از موسسان و رهبران سازمان شبه نظامی انصار حزب الله ملقب به لباس شخصیها یا گروه فشار و از عاملان وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸ (حمله به خوابگاه دانشجویان) است.[۱]
خانواده عزت ابراهیم نژاد برخی اطلاعات خود پیرامون قتل فرزندشان را منتشر کردند که حاکی از دست داشتن ده نمکی و مهدی صفری تبار پسر امام جمعه اسلامشهر در قتل وی است :
وی جزو معدود افرادی بود که علنا طی مصاحبهای کشتن روشنفکران در جریان قتلهای زنجیرهای را مورد حمایت قرار داد. و این هم سخنان گهربار ایشان در آن دوران :
حذف معاندین» جزو برنامهٔ نظامهای مختلف دنیاست که از راههای گوناگو ن صورت میگیرد. در مورد افرادی که نامشان در پروندهٔ قتلهای زنجیرهای مطرح است (متهمان) نیزـ به دور از گرایشهای سیاسی ـ باید گفت به وظایف قانونی خود یعنی «حذف معاندین» عمل کردهاند.
تلویزیون جمهور اسلامی ایران گفتگوی مفصلی در 12بهمن با ایشان دارد که اگر حوصله ی خواندنش را دارید، اینجا بخوانید:
http://rajanews.com/detail.asp?id=43928
و اینجا بریده هایی از سخنان تازه ی این چماق بدست دیروز و هنرمند متعهد جمهوری اسلامی امروز را می خوانید:
شما اگر در مضموني اجتماعي يا انتقادي فيلم بسازيد، قرار نيست كسي براي شما فرش قرمز پهن كند، كف بزند و شما را تشويق كند.
اما وقتي كسي بخواهد از درون نقد كند، يعني به آسيب شناسي مسائل كشور نه براي خوشايند ديگران نه به عنوان سياه نمايي بلكه به شكل واقع نمايي بپردازد، متاسفانه مي بينيم كه بايد هزينه هاي زيادي را متحمل شود.
تا وقتي كه درباره كليات حرف مي زنيم، خطبه هاي حضرت علي، سخنان امام و رهبري را در خصوص عدالت اشرافي گري و فاصله طبقاتي مطرح مي كنيم، همه لذت مي برند اما وقتي وارد مصداق مي شويم، دعواها شروع مي شود.
وي گفت: شما حاضر هستيد در اين برنامه درباره بسياري از مسائل ملتهب سياسي كشور سخن بگوييد ولي حاضر نيستيد يك مستند اجتماعي كه نگاه انتقادي به فاصله طبقاتي و تبعات آن در جامعه دارد، از آنتن رسانه پخش شود.
دهنمكي اضافه كرد: اگر اين جرأت و جسارت را از هنرمند بگيريد، چه توقعي داريد كه هنرمند وارد حوزه انتقادي شود
دهنمكي پاسخ داد: اولين كار من همين مستند فقر و فحشا بود كه بر اساس بسياري از اطلاعات و آماري كه در بولتن ها، كتاب و تحقيقات پژوهش هاي اجتماعي چاپ مي شد، آن را ساختم. فاصله طبقاتي و تبعات فقر گسترده اجتماعي را در جامعه مطرح مي كند ولي زماني كه گفتند اين سياه نمايي است، آمارهاي مختلف از جمله علت طلاق هاي متعدد در جامعه مشخص شد.
وي افزود: در مستند من، قرمز و آبي بازي مي كنند و مردم بازي آنها را دعوا فرض مي كنند ولي نمي دانند اينها در رختكن با هم نوشابه مي خورند. مردم در روي سكوها همديگر را مي زنند و عده اي هم ممكن است در اين ميان كشته بشوند.
وي افزود: دين اگر مي گويد نماز واجب است، چطور ما نماز را واجب فرض مي كنيم ولي وقتي به امر به معروف و نهي از منكر مي رسد، به خيابان وليعصر براي امر به معروف و نهي از منكر مي رويم اما همين موضوع را اگر به سمت مسئولان نشانه بگيري، پدرت را در مي آورند، نشريهات را مي بندند، فيلمت را اكران نمي كنند.
دهنمكي خطاب به مجري برنامه گفت: آقاي يامين پور براي من خيلي مسئله است در دوره اي كه رهبري بحث انحراف خواص را مطرح مي كنند و وقتي خوي اشرافي گري بين مسئولان جاري و ساري شده است، شما نتواني شعار انقلابي سر بدهي Bottom of Form
اين نويسنده و كارگردان كشورمان گفت: اگر بعد از 30 سال، وضعيت جوان مملكت اين است، اين جوان را امريكا تربيت نكرده، او 30 سال در كشوري بوده كه هشت سال چپ، هشت سال راست و يا چند سال حزب كارگزار حاكم بوده است، بعد مي گوييد اين جوان دين گريز است.
دهنمكي افزود: كجا جوان دين گريز است، جوان دين را از شما باور نمي كند، جوان چگونه بپذيرد كه فرزندان شما در آنتاليا، كانادا و لندن تحصيل كنند، آن وقت شما در خيابان بگوييد حجاب را رعايت كن، معلوم است كه از شما نمي پذيرد.
وي افزود: در ورودي آنها به نماز جمعه جداي از ورودي مردم عادي است و جايگاهشان در نماز جمعه با نرده و جدا از مردم مشخص شده است.
وي اضافه كرد: اتفاقاً بزرگترين آفت اين است كه شما عدالت خواهي، مبارزه با اشرافي گري را جناحي بداني و مربوط به يك دولت يا جريان خاصي كني. در اين صورت، عدالت خواهي را قرباني كرده ايم و مظلوميت آزادي و عدالت در اين شرايط مشاهده مي شود.
دهنمكي گفت: سبز و چپ و راست و قرمز و آبي ندارد. همه دنبال اين هستند كه در اين مملكت عدالت اجرا شود
وي گفت: اگر روزي بسيج دانشجويي ما در كنار انجمن اسلامي در يك صف برابر مسئولي قرار گرفت و سوال كرد از كجا و به چه حقي از نازي آباد به فرمانيه با خانه اي چند هزار متري نقل مكان كرده اي، آن روز، روزي است كه همه مردم را در برابر مطالبات مشترك در كنار هم قرار داده ايم.
دهنمكي افزود: اگر امروز مي بينند زندگي شما با شعارهايتان تطابق ندارد، اگر پرسيدند چرا، بايد به آنها بگوييد سكوت كنيد چون موي دماغ شده ايد يا حتي در برخي جاها آنها را با واگذاري سهام كارخانه ها به عنوان سهيم شدن رزمندگان در سازندگي آلوده درآمد و كسب كنيد تا ديگر موي دماغ و پرسشگر نشوند.
دهنمكي با بيان اينكه ديروز روزنامه ها نوشتند 100 نفر بالاي 1000 ميليارد از بانك هاي كشور وام گرفتند، گفت: اگر بررسي شود، خيلي از اين افراد منتسب به اين جناح و آن جناح هستند، اگر چنين نبود من اسمم را عوض مي كنم.
وي افزود: آن وقت مردم عادي براي گرفتن وام ازدواج بايد صد قباله و سند بياورند
دهنمكي به رغم تشكر از قوه قضائيه كه امنيت را در جامعه برقرار مي كند، گفت: سيستم قضايي ما يك آفتابه دزد را در خيابان ها مي چرخاند كه در جاي خود كار خوبي است اما با مسئولاني كه دچار انحراف مادي شديد شده اند، مال مردم و بيت المال را دزديده و خورده اند، اينگونه نيست.
حاضرند دله دزدها را در خيابان بچرخانند ولي حاضر نيستند با يك آقازاده و يك مفسد اقتصادي كله گنده برخورد كنند چرا كه امنيت اقتصادي به خطر مي افتد.
دهنمكي افزود: مسئولي كه از اول انقلاب تا كنون ماهانه 150، 200، 300، 500 هزار يا حتي يك ميليون تومان حقوق دريافت كرده، چگونه مي تواند در اين مدت صد ميليارد تومان پول داشته باشد. نه جادو كرده و نه ارث و ميراثي به وي رسيده، پس اين اشرافي گري مسئولان از مال مردم است.
شما دانشجويي را در شيراز كه عليه يك رانت خواري تظاهرات مي كند، نگاه كنيد كه چگونه محاكمه مي شود.
دهنمكي پاسخ داد: من حرفم اين است، اولويت را دارند عوض مي كنند. اولويت را از جوان دانشجو و هنرمند سلب كرده اند. توپ را در زمين ديگر مي اندازند. دعوا را سر جابجايي قدرت مي برند نه سر عدالت و مطالبه آرمان ها و سخنان مردم.
وي افزود: آنها مردم را از اين فاز خارج و وارد فاز ديگري مي كنند. آنها دوست دارند طيف جوان كشور رو در روي هم قرار گيرند تا اينكه باهم متحد نشوند.
خب، بزرگ چماقداران هم به تکاپو آمده اند تا در جلو صف عدالتخواهی قرار بگیرند، اما فراموش کرده اند که سیاست های کلی نظام و از جمله سیاست های فرهنگی را رهبری معظم تعیین می کنند، و رئیس قوه ی قضائیه هم از طرف ایشان تعیین می شود. کرم از خود درخت است داداش.
2 – آقای عماد افروغ
عماد افروغ (زاده ۱۳۳۶ در شیراز) نویسنده، جامعهشناس و سیاستمدار ایرانی است. او نمایندهٔ مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در دورهٔ هفتم و رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس بود.
از سال ۱۳۸۲ به عنوان هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فعالیتش را آغاز کرد و هم اکنون مدیر گروه علم و دین این پژوهشگاه است. همچنبن در حال حاضر عضو پژوهشگاه علوم انسانی، استاد جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس و رئیس گروه جامعه شناسی مؤسسه باقرالعلوم است.
خبر آن لاین با ایشان گفتگویی دارد در اینجا:
http://www.khabaronline.ir/news.aspx?id=41653
که بریده هایی از آن را برایتان می آورم. وی می گوید:
عماد افروغ خواستار اجرایی شدن طرح تشکیل شورای سیاستگزاری متشکل از استراتژیست ها و کارشناسان فرهنگی و رسانه ای حوزوی و چه دانشگاهی از سوی مقام معظم رهبری شد.
که بسیاری از اصولگرایان نیز به جمع منتقدان صدا و سیما پیوستند و در این میان عماد افروغ انتقادات تندی را به صدا و سیما کرد زیرا به اعتقاد افروغ رویکرد صدا و سیما در جریان برگزاری انتخابات و حوادث پس از آن به گونه ای بود که نه تنها التهاب ها را کاهش نداده بلکه در جهت تشدید التهاب در جامعه گام برداشت....
برخی اوقات اقتضا می کند که علاوه بر صدای کسانی که به گونه ای دغدغه انقلاب و نظام را دارند باید برای به حرکت در آوردن نظام و برای تعالی آن اجازه بدهیم که صدای دیگران نیز در یک فضای چالشی و گفتمانی به گوش برسد .
رسانه ملی یا تعریفی از ملی بودن ندارد که باید به این تعریف بپردازد یا به تعریف خود پای بند نیست خواه این عدم پای بندی می تواند خواسته یا ناخواسته باشد ،چه خواسته چه ناخواسته نتیجه آن یکی است .
بیش از آنکه به نقد دولت بپردازد بیشتر متولی توجیه و یا حتی بزرگنمائی این سیاست ها بوده است اوج این رفتار ناسازگار با رسانه ملی را در انتخابات مجلس هشتم و ریاست جمهوری شاهد بودیم که برشدت بی اعتمادی افزود.
بعداز برگزاری انتخابات شاهد برگزاری میزگردهای جهت دار و یک طرفه و همراه با ایراد اتهام به افرادی بودیم که هنوز جرمشان ثابت نشده است اینها از عواملی است که خواسته یا ناخواسته بر بی اعتمادی مردم اثر گذار خواهد بود
نباید به انقلاب و نیازهای مردم یک سویه برخورد کرد یا اصرا بر آزادی نمود و عدالت را ذبح کرد یا برتکیه بر قرائت از عدالت هم آزادی را ذبح کرد و هم عدالت را و هم اخلاق و معنویت را .
تبعات برخورد جناحی صدا و سیما در فضای جامعه چیست؟
باید به سمتی برویم که مردم مدافع رسانه ملی باشند و به گونه ای برخورد نشود که به دلیل برخوردهای سلیقه ای رسانه ملی مردم به طور طبیعی خواهان رسانه خصوصی شوند کما اینکه امروزه به نظر می رسد رسانه ملی ما بر این مطالبه افزوده است و کم وبیش عده ای خواهان راه اندازی رسانه خصوصی و تغییر در قانون اساسی هستند.
آن میزگردهای معدود را یک طرفه برگزار نمود در واقع سیاست رسانه ملی کماکان متمایل به نگاه یک طرفه جانبدارانه و جناحی است.
و آقای افروغ هم مانند آقای ده نمکی یادشان رفته است که:
الف - طبق قانون اساسی وقتی رئیس رادیو تلویزیون جمهوری اسلامی از طرف رهبر تعیین می شود، سیاست های آن هم از طرف ایشان دیکته می شود.
ب – پیشتر از بازنگری قانون اساسی در سال 1368، شورای مدیریتی برای صدا و سیمای جمهوری اسلامی وجود داشت، اما ناهماهنگی آرای مراکز قدرت باعث شد که این شورا ناتوان باشد، و این شد که صدا و سیما زیر نظر مستقیم رهبری آمد. هما ناهمانگی ها آن موقع، بعد ها جریانات منتقد و رهرو رهبری را بوجود آورد که امروز کارشان به اینجا کشیده است.
3 - دكتر ابراهیم فیاض عضو هيئت علمي و استاد مردم شناسي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران در گفتگو با رجانیوز .
http://rajanews.com/detail.asp?lang_id=&id=43882
ایشان دروس حوزوی را تا سطح خارج خوانده اند و دکترای خود را هم از دانشگاه امام صادق گرفته اند. برای این که موضع اصلی ایشان را بشناسیم، ایشان در رابطه با تظاهرات شانزده آذر ماه چنین می گوید:
، یک مشت بیکار مثل انجمن اسلامی می ریزند بیرون که مملکت را به اصطلاح خودشان ناامن کنند، بعد اسم دانشگاه را هم می گذارند جایی برای علم و فکر، تنها چیزی که دردانشگاههای ما یافت نمی شود، همین علم است
-بالاخره با اینها را که نمی توان به حال خودشان گذاشت، چه باید کرد؟
راه چاره این است که پلیس با تمام اقتدار اینها را جمع کند، مثل همه جای دنیا که اینگونه است
حالا که با ایشان کمی آشنا شدید، به دیگر حرف هایشان توجه کنید:
من صداوسیما را نسبت به جامعه خودمان بی ربط می دانم
صداوسیما نیاز به دانش دارد، کلا باید اذعان داشت که شعور در رسانه ملی ما وجود ندارد یعنی کسانی که آنجا هستند آماتورند، خود آقای ضرغامی هم سررشته ای در این زمینه ندارد و نه فقط وي، بلکه ساير مديران، برای همین هم نمی توان حرف از اسلامی و غیر اسلامی زد.
قابلیت فهم سیاستگذاری از سوی سیاستگذارانی که می توانند به این رسانه کمک کنند، وجود ندارد و مدیران صداوسیما به این سمت نمی روند؛ ما نمی توانیم یک سنگ سیاه را طلا بنامیم و خودمان را گول بزنیم چرا که این سنگ اصلا قابلیت طلا شدن ندارد
سیاه نمایی، ابتذال و آرمانگرایی بی محتوا نتیجه صداوسیمای ما شده است
من اصلا معتقدم که این رسانه نیست، بلکه پول هنگفت است که صرف خرید دوربین های آخرین مدل و تقلید لوکیشن های جدید از تلویزیون غرب می شود.
اصلا ما رشته دانشگاهی مرتبط با صداوسیما نداریم و اگر بگویم هیچ چیزی در این زمینه نداریم، گزافه نگفته ام
مدیران صداوسیما اصلا نمی فهمند که تبادل رسانه ای چیست.
من بارها گفته ام که بیایید مناظره بگذارید تا ببینیم شما چه می گویید و کار از کجا ایراد دارد، آنجا یک ناندانی است که عده ای می خورند و این عده که می خورند، با هم زد و بند دارند لذا اگر كسي از خارج مجموعهاشان وارد شود، قلمش را خرد می کنند.
برنامه های علمی را نصف شب، بعد از ساعت 12 شب پخش می کنند، آن هم برای اینکه از ساعت 12 تا سحر رسانه ملی بی برنامه نماند، یکی از دوستان تهیه کننده ميگفت برنامه اش در حال پخش بود که از صداوسیما با او تماس گرفتند 300 هزار تومان به فلان حساب بریز وگرنه برنامه ات خراب خواهد شد، این دوست ما می گفت همان لحظه دیدم برنامه قطع و وصل می شود.
سینما ها هم که به جای فرهنگ محل فساد شده،
مدیر می تواند حرکتی در تهیه علم این کار انجام دهد، یک عده مدیر بی تخصص در بالای این رسانه قرار گرفته اند که هیچ تولیدی ندارند، درخواست ما از آقای ضرغامی این است که یک تعریف درست از تلویزیون بکنند، یعنی خود رئیس رسانه ملی نمی تواند یک تعریف جامع ارائه دهد بعد همین مدیر باید علم این کار را وارد کند.
غیر از این اصلا اگر علم و افراد علمی هم وجود داشته باشند، از آنها استفاده نمی شود، بالاخره اگر قرار است علمی هم در این زمینه تعریف کنیم، باید متخصصین، آن را ایجاد کنند.
حدود 80 نفر دکتری، از همین دانشگاه امام صادق(ع) تخصص گرفته اند، هیچ کدام نتوانستند وارد حلقه های مدیریتی صداوسیما شوند، این همه نیروی ارتباطات داریم ولی نتوانستند به حوزه کارمندی صداوسیما وارد شوند.
تنها چیزی که وجود دارد نامی از رسانه ملی است، یک جایی برای تولید ثروت شده است، المستقبل لبنان را نگاه کنید که در یک ساختمان دو طبقه با سالانه 30 تا 40 میلیون دلار اداره می شود، ولی صداوسیمای ما چه؟ بیش از 12هزار نیرو در رسانه ملی فعال هستند که بیشتر هم شده است، همه هم از این نهاد درآمد دارند.
از نظر من صداوسیما در افزایش اغتشاشات بی تقصیر نبود و علیرغم اینکه آن طرفی ها از این رسانه انتقاد می کنند که به ما فضا نمی دهد من می گویم اینگونه نیست، انتقاداتی که ما داریم بسیار بیشتر از آن جریان است، صداوسیما از دو ماه قبل از انتخابات برنامه هایی ساخت که فضای سیاسی کشور را ملتهب کرد، و با تریبون آزادها و غیره مردم را تهییج کردند، لذا هیجانات کاذب به اوج خود رسید.
آقای لاریجانی البته یک مقدار بهتر بود اقلا یک فکر فلسفی را نمایش می داد البته فقطنمایش می داد چیزی به عمل نمی رسید، اما آقای ضرغامی نتوانسته است از عهده صداوسیما بر آید.
-آیا این نظرات شما تنها در خصوص رسانه ملی است یا نه، کلیت مطبوعات و رسانه های ما را در بر می گیرد؟
بله وقتی می گویم علم این کار را در ایران نداریم محدود به صداوسیما نیست، بلکه همه رسانه های ما را در بر می گیرد، روزنامه ها هم تعطیل هستند، یک روزنامه اطلاعات بود که بنده از آن استفاده می کردم، که الان آن هم به روزگار مرگ خود رسیده است، شده تریبون فلان رئیس، آن هم چند خبر می گذاشت که به درد من می خورد و می توانستم به واسطه آنها تحلیل کنم، باقی روزنامه ها هم که فحاشی است.
-آیا با راه اندازی شبکه های آموزشی که الان هم شبکه ای به این نام وجود دارد موافقید؟
بله خیلی، این کارها را می توان تا حدودی در بخش خصوصی انجام داد، مردم بیایند این شبکه ها را راه اندازند، چون ایده دارند، البته باید عرضه این هم وجود داشته باشد که این را کنترل کنند.
-این مشکل دانشگاه ها از کجاست؟ دانشجو مشکل دارد یا اساتید یا اینکه ساختار و سایر موارد؟
همه اینها باهم مشکل دارند، دانشجو به استاد وصل است، استاد به ساختار وصل است و غیره.
استاد هم یادش رفته است که رئیس صدا و سیما طبق قانون اساسی از طرف رهبری است و اگر بی شعوری در آن موج می زند و مدیران بی سواد آنجا نشسته اند، حاصل ساختار حاکمیت هستند. البته ایشان می گوید ساختار، اما مشخص نمی کند که منظور چیست.
خانم مسیح علی نژاد یکبار نوشته بود که ممکن است روزی آقای احمدی نژاد در پیشاپیش مخالفان بر علیه حاکمیت ولایت شعار بدهد، و راستی که این طور که جریان ها پیش می روند، پیش بینی بدی نبوده است. واقعن جمهوری اسلامی چوب دو سر طلا شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر