بازتاب فرهنگ سیاسی جامعه در تعریف قانون اساسی!
این اصطلاح حاصل تغییرات اجتماعی در اروپا است. بنابراین برای ما یک اصطلاح وارداتی است همانطور که ماشین یا کامپیوتر هم نامشان هم خودشان وارداتی است.
در فرهنگ های انگلیسی قانون اساسی را چنین تعریف کرده اند:
۱ - در فرهنگ آکسفورد:
اصولی که ساختار یک حکومت یا یک سازمان را تعیین می کند!
۲ - فرهنگ کمبریج :
مجموعه ای از اصول سیاسی که توسط یک دولت یا سازمان اداره می شود، به خصوص در رابطه با حقوق مردم تحت کنترل آن
۳ - در فرهنگ وبستر:
الف - تعریف عام :
چیزهایی که به تشکیل، ترکیب یا ساختن یک واحد کل کمک می کند.
ب - تعریف سیاسی :
اصول اساسی و قوانین یک ملت، دولت یا گروه اجتماعی که قدرت و وظایف دولت را تعیین می کنند و حقوق خاصی را برای مردم در آن تضمین می کنند.
.
توضح واضحات !
۱ - تعریف اکسفورد می گوید که قانون اساسی ساختار یک حکومت را تعیین می کند. اما معلوم نمی کند که این ساختار بر خاسته از نیازهای اجتماعی مردم است یا حاصل تصمیم یک نفر یا یک گروه محدود است!
۳ - فرهنگ کمبریج اصول سیاسی که توسط یک دولت و سازمان اداره می شود در رابطه با حقوق مردم تحت کنترلش!
اما مشخص نمی کند که این قانون حاصل خواست مردم است یا فقط توسط حکومت تدوین شده است.
۲ - تعریف وبستر :
الف - با قانون اساسی می توان به تشکیل ساختار واحد و یگانه رسید. یا قانون اساسی وظیقه اش جمع و جور کردن اجزاء پراکنده زیر یک سقف است تا یک واحد را تشکیل دهند.
ب - به سه نوع کارکرد قانون اساسی توجه دارد:
قانون اساسی ممکن است حاصل خواست یک ملت باشد هم شکل حکومت را تعیین کنند و هم نحوه کارش را،
ممکن است خواست یک دولت - به معنی حکومت - باشد،
و یا یک گروه اجتماعی مشخص.
اگر توجه کنیم تعریف اکسفورد و کمبریج مانند هم اند اما تعریف وبستر متفاوت است و به سه نوع خاستگاه پیدایش قانون اساسی توجه دارد : بر خاسته از نیاز مردم، برخاسته از نیاز یک حکومت و بر خاسته از درون یک گروه!
این تفاوت مربوط به جامعه کسانی است که این فرهنگ ها را تدوین کرده اند.
فرهنگ اکسفورد و کمبریج ، فرهنگ های انگلیسی هستند که توسط مولفان انگلیسی نوشته شده اند و ذهنیت سیاسی حاکم در جامعه انگلیس که بسیار محافظه کار و نیز برای کنترل مردم سرزمین های تحت کنترلش خیلی هوشیاری بخرج داده است در تعریف های این دو فرهنگ ظاهر شده اند. به همین دلیل از قانون اساسی فقط به شکل حکومت و چگونگی کنترل مردم تحت امرش توجه دارد.
توجه داشته باشیم که انگلستان یکی از معدود کشورهایی است که قانون اساسی ندارد و تمام برنامه های سیاسی اش بر اساس سنت فرهنگی حاکم است. به همین دلیل نیز نویسندگان تعریف قانون اساسی را محدود به شکل حکومت و اداره مردم کرده اند.
اما:
فرهنگ وبستر، یک فرهنگنامه امریکایی است و شخص « وبستر » معلمی بوده در زمان جنگ های استقلال امریکا از انگلیس که منجر به پیدایش ایالات متحده امریکا شده است. تعریفی که از قانون اساسی کرده بارتاب قانون اساسی فرهنگ سیاسی جامعه ای است که قانون اساسی اش چنین است :
هر گروه - مانند اتحادیه های صنفی و سندیکاها مستقل از حکومت - تصمیم گروهی خود را بگیرد
هر ایالت:
تصمیم های منطقه ای داخلی را برای خود بگیرد و
بتواند نقش برابری در کل حاکمیت امریکایی پیدا کند
۴ - فرهنگ لغت نامه دهخدا:
قانون اساسی . قانون یک سلسله قواعدی است که شکل حکومت و سازمان قوای سه گانه ٔ کشور و امتیازات و تکالیف افراد را نسبت بدولت بیان میکند.
می بینید که فرهنگ لغت نامه دهخد از قانون اساسی تعریفی کرده که بازتاب جامعه استبدادی است:
شکل حکومت و سازمان قوای سه گاه کشور
امتیازات و تکالیف افراد نسبت به دولت ( حکومت ) و نه تکالیف حکومت نسبت به مردم!!
در این تعریف هیچگونه نشانه ای از این که قانون اساسی باید به نیازهای مردم پاسخ گوید، وجود ندارد!!
&&&&&&&&&&&&
پا نویس :
جمهوری سان مارینو[۱] (به ایتالیایی: San Marino) کشوری است در جنوب اروپا که در شبهجزیره ایتالیا و در بخش شرقی کوههای آپنین واقع شدهاست. پایتخت آن شهر سان مارینو است.
شهرت سان مارینو به قانون اساسی این کشور است. قانون اساسی سان مارینو که در سال ۱۶۰۰ میلادی تدوین شده، قدیمیترین قانون اساسی ملی در جهان است و هنوز اجرا میشود. این کشور اولین کشور با حکومت جمهوری در جهان میباشد.
یعنی ۴۰۰ سال پیش!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر