۱۳۹۷ آذر ۱۳, سه‌شنبه

گذار از سنت به مدرنیته؟



ده مشخصه مدرنیته

       (بهروز مرادی، جامعه شناس)

بسیار شنیده ایم که می گویند: جامعه ی ایران در حال گذار از دوره ی سنت به مدرنیته است. این سخن تا چه اندازه صحت دارد؟ 
اظهار نظر دقیق در این خصوص نیازمند پژوهشی پیمایشی و اسنادی است. اما بر پایه ی مشاهدات و تجربیات و مطالعات پیشاپیمایشی نیز می توان صحت این ادعا را بر مبنای 10 مؤلفه ی اصلی مدرنیته مورد ارزیابی قرار داد: 

1.علم گرایی: این مؤلفه یکی از بالهای پرواز مدرنیته است. اما علم در جامعه ی کنونی ایران جایگاهی بس نازل تر از مدرک، ثروت، قدرت، منزلت و سمت دارد. بسیاری از آنچه تولید علمی خوانده می شود، حاصل جعل مقاله ها و سرقت ادبی و آکادمیک از داخل و خارج و برساخته ی مراکز مقاله نویسی است. بسیاری از پایان نامه های دانشگاهی: جعلی و پیمایش درون آنها محصول عددسازیِ آماریِ نرم افزاری است. علم داران حقیقی در انزوا و فقر به سر می برند و برعکس؛ پولداران و صاحبان سمت و موقعیت اجتماعی_سیاسی را در رأس می نشانند.

2.عقل گرایی: این مؤلفه نیز بال دیگر مدرنیته است. در یک نظام مدرنیستی، مسائل بر پایه ی خرد جمعی حل و فصل می شوند. قانونگذاری، برنامه ریزی در حوزه ی خُرد و کلان اجتماعی، تصمیم گیری، مدریت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و سازماندهی زیست جمعی با بکارگیری عنصر عقلانیت صورت می پذیرد. اما این ویژگی براستی در زندگی اجتماعی و فردی ایرانیان بسیار ضعیف است، هم در رفتار حکومت کنندگان و هم در رفتار حکومت شوندگان. دینداری مردم تا حد بسیار زیاد آغشته به سنت های اسطوره ای، مراسم گرایی و باورهای فرهنگی گذشتگان و حتا خرافه است و این باورها نتوانسته اند خود را با معیارهای مدرنیسم سازگار کنند. 

3.قانون گرایی: یک جامعه ی مدرن بر قانون استوار است. هم مسئولین و هم مردم، حافظان قانون و تسلیم اویند. در یک نظام مدرن، توافقی نانوشته مورد پذیرش اقشار مختلف اجتماعی واقع گردیده مبنی بر رعایت قانون. در یک نظام مدرنیستی، رعایت قانون، نشانه ی متمدن بودن است. اما در ایران، قانون گریزی نه تنها یک اصل نهادینه شده است، بلکه دور زدن قانون و اختلاس و فساد اداری و زیرپاگذاشتن قانون نشانه ی جربزه و زرنگی و لیاقت و قدرت است و مورد تکریم قرار می گیرد.

4.تفکیک و استقلال قوا. این ویژگی مدرنیستی در جامعه ی ایران محل چالش و سوءتفاهم بسیار است و براستی بیش از آنکه سخن از استقلال قوا برود، کارآمدی و ضرورت وجودی آنها محل مناقشه است.

5.آزادی. ارزشهای مدرنیته، آزادی را ارج بسیار می نهد و آن را از ملزومات یک زندگی انسانی می داند و در یک رویکرد اومانیستی، بدون آن، انسان را دیگر از انسان بودن فروتر می بیند. آزادی جنبه های بسیار متنوعی را در بر می گیرد، ازجمله آزادی: عقیده، بیان، پس از بیان، دین، اندیشه، پوشش، تحصیل، سکونت، تشکیل حزب، مشارکت در امور سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، انتخاب کردن و انتخاب شدن، برگزاری جلسات سیاسی، اعتراض جمعی مسالمت آمیز، اعتصاب، راه پیمایی مسالمت آمیز، مطبوعات، نقد، انتقاد و ..... . با بررسی اجمالی آنچه در ایران کنونی می گذرد، علامت سئوالهایی اساسی در خصوص وجود این جنبه های متنوع از آزادی وجود دارد. بدون تردید خلاء عظیمی از آزادی ها در باور مدرنیستی در جامعه وجود دارد. حتا در میان قشر منتقدان وضع موجود نیز معلوم نیست تا چه حد آزادی مخالفین که در مدرنیسم بسیار بر آن تأمید می گردد، به رسمیت شناخته می شود.

6.جامعه ی مدنی؛ شامل رسانه های آزاد، سازمانهای مردم نهاد غیرحکومتی و صدای مردم به عنوان شهروندان هشیار که در یک نظام مدرنیستی بسیار قدرتمندند و وجود و فعالیتهای آنها نقش نظارتی و پیشگیرانه و منتقدانه و اصلاح گر نسبت به چگونگی مدیریت سیاسی_اقتصادی_اجتماعی ایفا می کنند و حکومت را پاسخگو کرده، امکان فساد حکومتی را با نظارت پیوسته ی خود به حداقل می رساند. علیرغم وجود برخی رسانه های غیرحکومتی، خلاء وجود جامعه ی مدنی به شدت در ایران احساس می شود.

7.تکثرگرایی؛ در یک نظام مدرن، نژادها، قوم ها، ایل ها، قبیله ها، طایفه ها، گروههای اجتماعی و مذهبی و سیاسی و فرهنگی، همه در برابر قانون یکسان اند و تعلق به این قبیل گروهها عامل برتری یا احساس برتری نیست. تنوع گروهی در همه ی جنبه های یادشده به رسمیت شناخته شده و همه گان از شانس برابر برای تصاحب سمت ها برخوردارند، به شرط شایستگی. اما در ایران، نژادگرایی، قوم گرایی، ایل گرایی، قبیله گرایی، طایفه گرایی و گروه گرایی به شدت جریان دارد و اعضای بسیاری از این گروههای مختلف هر کدام احساس برتری نسبت به طوایف و قبایل دیگر دارند. این احساس های غیر مدرنیستی هویت بسیاری را دستخوش انحصار سیاسی، جمود فرهنگی و تعصب کور ساخته، مانع از ورود جامعه به مسیر مدرنیته است. 

8.دموکراسی؛ این ویژگی اگرچه یک نوع روش حکومت کردن است، اما به شیوه ی پیش بردن امور در عرصه ی عمومی و
نحوه ی تصمیم گیری در سازمانهای رسمی و گروههای اجتماعی غیر رسمی نیز راجع است. عدم باور به دموکراسی و رعایت آن، خلایی بزرگ در ایران است. بسیارند مردمی که آرزومند حکومت یک نفر قدرتمندند که ظهور کند و همه را قلع و قمع نماید و اوضاع را به سامان کند. این تفکر، زاینده ی دیکتاتورهای متنوع بوده و همچنان طرفداران بسیار دارد. حتا گاه و بیگاه در خیابان از حلقوم مخالفان وضع موجود، درود بر دیکتاتورهای خشونت گرای پیشین شنیده می شود. ملتی که دموکراسی را ارج نمی نهد، همچنان دیکتاتوری را برای تقدیر خویش رقم می زند و از نظام سیاسی مدرنیستی دور می ماند. 

9.تفرد (اندیویدوالیسم)؛ تعالیم مدرنیسم بر تفرد تأکید می ورزد و این به معنی به رسمیت شناختن فرد به عنوان موجود ارزشمند صاحب حقوق و دارای شخصیت است. دولت، پاسدار حریم شخصی و حقوق قانونی اوست. فرد در نظام مدرن، دنباله رو جمع و مجبور به تقلید نیست، البته طبق قانون باید به رأی اکثریت احترام بگذارد. عقلانیت او به رسمیت شناخته شده و ارزش او تصریح گردیده و مقام او با مقام همه ی انسانها برابر و محترم است. در ایران فرد هنوز متولد نشده و از او دنباله روی و تقلید و تعطیل کردن عقلانیت فردی و مصلحت شخصی اش را طلب می کنند و فرد فدای جمع است. 

10. در یک نظام مدرن، روندهای قضایی؛ شفاف و عادلانه است و همه گان تبرئه اند، مگر جرم آنها اثبات شود. محرومیت شغلی و اقتصادی و سیاسی تنها شامل حال خلافکاران و مجرمانی می شود که جرم آنها در یک دادگاه علنی اثبات شده باشد. اما در ایران، روندهای قضایی گاه قربانی سلیقه و پیشداوری و انگیزه خوانی و جرائم غیر قابل اثبات می شود. به کرات از فساد در دستگاه قضا سخن به میان می آید و از رسیدگی های غیرعادلانه به پرونده های قضایی و ...

در جمع بندی از موارد فوق، چنین به نظر می رسد که جامعه ی ایران اگرچه در برخی جنبه های زندگی دچار گسست از دوران سنت گردیده، اما همچنان در مسیری غیر عقلانی، غیر علم گرایی، غیرتکثرطلبی و غیردموکراسی خواهی در حرکت است، جامعه ی مدنی را ارج نمی نهد، آزادی را تکریم نمی کند، بلکه دیکتاتورخواه است، فرد را به رسمیت نمی شناسد و به شدت قانون گریز است. ویژگی های اپوزیسیون چه خارجی و چه داخلی که چشم انداز آینده ی یک جامعه را متجلی می سازد نیز عناصر مدرنیسم را بجز در میان برخی نیروهای براستی مدرنیته خواه از خود بروز نمی دهند. جامعه ی ایران نشانه های نیرومندی از حرکت از سنت به مدرنیته را نمایان نمی سازد، بلکه همچنان در بسیاری از جنبه های زیست جمعی در دوران سنت دست و پا می زند و آنجایی که دچار گسست از سنت گردیده، به دامان هرج و مرج ارزشی، سردرگمی هویتی و بی هنجاری فروغلتیده است.

                   بهروز مرادی

             13 مهرماه 97

نقل از سایت تلگرامی ایشان : 

https://t.me/drBehrouzMoradi/284

هیچ نظری موجود نیست:

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();