عقب گرد.
آقای محسن کدیور نامه ای به آقای رفسنجانی نوشته است که در آن استیضاح رهبر توسط مجلس خبرگان درخواست شده است. متن نامه را اینجا می توایند بخوانید:
http://www.kadivar.com/Index.asp?DocId=2537&AC=1&AF=1&ASB=1&AGM=1&AL=1&DT=dtv
در ابتدای نامه ی ایشان سه روایت از پیامبر و امام علی آمده که مبنای حرفشان است:
الف: پيامبر خدا محمد بن عبدالله (ص) وقتي معاذ بن جبل را به عنوان حاكم به یمن اعزام كرد، به او چنين فرمان داد: «فرمان خدا را در بين آنها جاري گردان و نسبت به فرمان و مال او از هيچ كس واهمه نداشته باش، چرا كه نه ولايت از آن تو است و نه مال… در هر موضوع كه گمان مي بري مورد اشكال و ايراد قرار مي گيري دليل اقدام و عملت را به مردم توضیح بده، تا ترا نسبت به آن كار معذور دانسته و اتّهامي متوجه تو نگردد.» (تحف العقول، ص25)
ب. امام علی (ع) در عهدنامه اش به مالك اشتر متذكر مي شود: «مردم در كارهاي تو تأمل مي كنند همانگونه كه تو در كارهاي فرمانروايان پيشين نظر مي كني، و درباره تو آن مي گويند كه تو درباره آنان مي گويي». اميرالمؤمنين (ع) آنگاه از مالك اشتر مي خواهد كه "پاسخگو بودن" در برابر پرسشها و اعتراضات مردم را جدي بگيرد و از اعتراضات آنان با بي اعتنائي عبور نكند: «و اِن ظنّت الرعية بك حيفاً فأصحر لهم بعذرك و اعدل عنك ظنونهم باصحارك فان في ذلك رياضة منك لنفسك و رفقاً برعيّتك و اعذارا تبلغ به حاجتك من تقويمهم علي الحقّ» "اگر ملت بر تو به ستمگرى گمان بردند ، عذر خود را آشكارا به آنان توضیح بده، و با چنین بیان شفافی بدبینی شان را از خود دور ساز، بی تردید با پیش گرفتن چنین شیوه ای هم خود را (با تحمل انتقاد بر مدار عدالت) ساخته ای، و هم با ملت مدارا کرده اى، وهم عذرى نزد خدا خواهی داشت كه اگر هدف تو برپا داشتن و رشد دادن ملت در طریق حق باشد، برآورده خواهد شد." (نهج البلاغه، نامه 53)
ج. امام علی (ع) خود را موظف مي دانست كه مردم را در جريان امور گذاشته و گزارش مسائل را ـ در غير اسرار نظامي ـ به آنها ارائه كرده، آن گاه توقع اطاعت از مردم داشته باشد: «أَلاَ وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلاَّ أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلاَّ فِي حَرْبٍ وَ لاَ أَطْوِيَ دُونَكُمْ أَمْراً إِلاَّ فِي حُكْمٍ وَ لاَ أُؤَخِّرَ لَكُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ وَ لاَ أَقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ وَ أَنْ تَكُونُوا عِنْدِي فِي اَلْحَقِّ سَوَاءً فَإِذَا فَعَلْتُ ذَلِكَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَيْكُمُ اَلنِّعْمَةُ وَ لِي عَلَيْكُمُ اَلطَّاعَةُ» "بدانيد ، حقى كه شما بر عهده من داريد ، اين است كه چيزى را از شما مخفى ندارم ، جز اسرار جنگ را و كارى را بىمشورت شما نكنم ، جز اجراى حكم خدا را . و حقى را كه از آن شماست از موعد خود به تأخير نيفكنم و تا به انجامش نرسانم از پاى ننشينم و حق شما را به تساوى دهم . چون چنين كردم، بر خداست كه نعمت خود بر شما عنايت كند و بر شماست كه از من فرمان ببريد." (نهج البلاغه، نامه 50)
در نمونه های آورده شده بالا، احقاق حق مردم پس از احقاق حق خدا آورده شده است شاید چنین دستوری به حاکمان در آن زمان بسیار مقبول بوده است . زیرا در آن زمان حاکمان، خود را حاکم جان، مال و ناموس مردم می دانستند و هیچ نیازی به گفتن دلیل کارهای خود به مردم نداشتند. اما امروز این حرف کهنه شده. امروز حاکمان بر اساس رای مردم انتخاب می شوند و به همین دلیل هم باید نه تنها دلیل کارهای خود را به مردم بگویند، بلکه باید کارهای خود را بر اساس نظرات مردم انجام دهند.
البته حرف پیامبر و امام علی از نظر شیعیان جای گفتگو ندارد. به همین دلیل بسیاری از مردم به حرف ایشان بی چون و چرا گردن می نهند. اما آیا فقیه هم در حد پیامبر و امام علی است؟ البته تمام علمای اعلام و فقها، فتواهای خود را – بفهمی نفهمی - با دستورات پیامبر و امام معصوم یکسان می گیرند و گرنه در اول توضیح المسائلشان نمی نویسند " تقلید امر واجبی است ". هر رساله ای را باز کنید – بدون استثناء - اولین احکامش مربوط به تقلید است و نیازی نمی بینم که نمونه هایش را اینجا بیاورم .
اما تا آنجا که من اطلاع دارم اولین کسی که رسمن ادعا کرد حکم فقیه با امام معصوم و پبامبر تفاوتی ندارد ، آقای خمینی بود:
" قیم ملت با قیم صغار از لحاظ وظیفه هیچ فرقی ندارد. مثل این است که امام (ع) کسی را برای حضانت، حکومت، یا منصبی از مناصب تعیین کند. در این موارد معقول نیست که رسول اکرم(ص ) و امام (ع) با فقیه فرق داشته باشد. " کتاب " ولایت فقیه "
و این هم دومی اش :
ايلنا : مقام معظم رهبري اطاعت از دستورات حكومتي ولي امر مسلمين را نشانگر التزام كامل به ولايت فقيه عنوان كردند.
به گزارش ايلنا ، مقام معظم رهبري در پاسخ به استفتايي مبني بر اينكه خواهشمند است در خصوص«التزام به ولايت فقيه» توضيح دهيد؛ به عبارت ديگر چگونه بايد عمل نماييم تا بدانيم که به جانشين بر حق آقا امام زمان (عج) اعتقاد و التزام كامل داريم؟،پاسخ دادند:ولايت فقيه به معناى حاكميت مجتهد جامعالشرايط در عصر غيبت است و شعبهاى است از ولايت ائمه اطهار (عليهم السلام) كه همان ولايت رسول الله (صلى الله عليه وآله) مىباشد و همين كه از دستورات حكومتى ولى امر مسلمين اطاعت كنيد، نشانگر التزام كامل به آن است.
پايانپيام
1389/4/29 - 15:24
کد خبر : 136607
http://www.ilna.ir/newsText.aspx?ID=136607
خب، جناب کدیور! شما به کسی معتقد بودید و هنوز هم هستید که فقیه را همطراز پیامبر و امام معصوم قرار می دهد. چرا در این صورت حرف او را به مثابه یک معصوم نمی پذیرید؟ او هم وقتی حکمی – فتوا - می دهد آن را حق خدا می داند – سخنرانی های آقای خمینی پر است از این ادعا ها_ و پس از حق خدا- بخوان حق فقیه - است که باید منسوبانش حق مردم را رعایت کنند؛ یعنی اول حق خدا - با تشخیص و فتوای ولی فقیه - و بعد حق مردم بازهم با تشخیص و فتوای ولی فقیه! به زبان ما عامی ها : مال خودم ، مال خودم. مال دیگران هم مال خودم.
اگر هم مردم اعتراض کردند، منسوبان ولی فقیه هم -مانند منسوبان معصوم – باید فقط " دلیل عملشان را " به مردم بگویند تا مردم آنان را معذور دانسته و اتهامی متوجه آنان نگردد.
منسوبان ولی فقیه هم هرگز در برابر پرسش مردم ساکت نبوده اند و دلیل اقداماتشان را گفته اند که کار ما بر اساس ولایت امر است و بس.
کدام حکومت است که دلیل عملش را – بر اساس منافعش - برای مردم نگوید؟ حتا حکومت یزید بن معاویه - در آن زمان - دلیل کشتن امام حسین را به مردم توضیح داد: اینها خارجی اند!
به این ترتیب " المامور و معذور! "
یعنی دلیل عملت را فقط توضیح بده، نه این که بر اساس نظرات مردم عمل کن!
می بینید که روایات آورده شده بالا همین است که در جمهوری ولایت فقیه وجود دارد. شما درست به جایی چنگ زده اید که نظرات مردم در این روایات جایی ندارد که هیچ، بلکه حاکم فقط باید دلیل عملش را به مردم توضیح دهد و نه این که عملش را بر اساس رای مردم انجام دهد. بر این مبنا اگر روزی شما بر مسند قدرت قرار گیرید بر پایه همین روایات دلیل اعمال خود را به مردم خواهید گفت نه این که اعمال خود را بر اساس نظرات مردم انجام دهید. یعنی شما هم گرفتار همان اندیشه ای هستید که جمهوری ولایت فقیه بر مبنای آن پایه گذاری شده است . توضیح دادن دلایل عمل و اعلام معذوریت از آن توسط حاکم
با
عمل حاکم بر اساس رای مردم بسیار متفاوت است.
عقب گرد به روایات 1400 پیش ،امروز چندان برای حاکمیت های مردمی مورد نیاز این دوران قابل استفاده نیست، که هیچ، بلکه برگرداندن ذهن های مردم به پذیرش شرایط اجتماعی 1400 سال پیش است. آنهم شرایط جامعه ی بدوی عربستان 1400 سال پیش نه ایران آن روز.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر