بیانیه بلند هجدهم آقای موسوی نکات برجسته ای از روشن بینی، کم بینی و نابینایی دارد.
روشن بینی ها
1 – حاکمیت مردم.
تاکید بر حاکمیت مردم، گفتگو و انتخاب راهکارهایی بر اساس چنین حاکمیتی درخشان ترین جمله های این بیانیه است. نوشتم جمله ها، زیرا این ادعاها تا عمل فاصله ی بسیار دارند.
این حرف ها در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم آمده است، اما محصول آن قانون، وضع امروز است.
2- رد یک قانون: نظارت استصوابی
" جنبش سبز اعمال هر گونه صلاحیت خودسرانه و گزینشی تحت عنوان نظارت استصوابی را مغایر با قانون اساسی، حق تعیین سرنوشت مردم وحقوق بنیادین آانها دانسته و با آن مبارزه میکند."
این روشن ترین نکته ی بیانیه آقای موسوی است. بلاخره پس از یکسال آقای موسوی پذیرفت که باید هدفی روشن را تعیین کند تا مردم بدانند نوک تیز حمله برای تغییر از کجا باید آغاز شود .این اولین بار است که آقای موسوی به وجود یک قانون بطور روشن اعتراض، و برای لغو آن مبارزه می کند. مبارزه برای لغو قوانین، بهترین هدف برای حرکت اعتراضی مسالمت آمیز است. بیانیه 18 این هدف را روشن کرده است؛ لغو نظارت استصوابی .
کم بینی ها
1 - تضاد حاکمیت مردم با قانون اساسی .
تاکید بر " اجرای بلاتنازل قانون اساسی " یک نوع کم بینی است. کم بینی در تقابل " حاکمیت مردم بر سرنوشتشان " با اختیارات رهبری در قانون اساسی جمهوری اسلامی است. طبق اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی " تعیین سیاست های کلی نظام از وظایف رهبر است" و نه حاکمیت مردم از طریق نمایندگانشان.
آقای موسوی باید تعریف کند که " حاکمیت مردم " یعنی چه؟ آیا سیاست های کلی یک نظام باید توسط " حاکمیت مردم " تعیین شود، یا بوسیله ی حاکمیت ولایت فقیه که مردم را " کودک و دیوانه (1)"- خوانده و می خواند؟
نابینایی ها
1 – فراموشی تاریخ
" نادیده گرفتن منافع ملی و ماجراجویی های عوامفریبانه در تعاملات بین المللی، فراموشی تدریجی و دردناک اخلاق و معنویت برای قدرت عواملی است که به نضج گیری نگرش های اعتراضی در میان دلسوختگان، دردمندان و قاطبه مردم ایران در سال های اخیر انجامید. بیانیه 18"
گویا آقای موسوی تاریخ را از همین چند سال پیش به این طرف – از پایان زمان آقای خاتمی – بیاد دارند و پیشتر را فراموش کرده اند؛
" فراموشی تدریجی و دردناک اخلاق و معنویت برای قدرت " از سال 58 شروع شد نه در " سال های اخیر" . از سرکوب :
اولین نخست وزیر انقلاب اسلامی – آقای بازرگان که هنوز سخنگوی دولتش- عباس امیر انتظام - در زندان جمهوری اسلامی است و نهضت آزادی ،
از روحانی های روشن دلی مانند شادروان گلزاده ی غفوری.
از بستن روزنامه ها و نشریاتی که عملکرد جمهوری اسلامی را نقد می کردند.
از نویسندگان بسیاری که از همان سال اول انقلاب خانه نشین شدند، کتابهایشان ممنوع شد، در زندان جمهوری اسلامی جان دادند مانند سعیدی سیرجانی ، و یا مجبور به مهاجرت شدند.
از سازمان های سیاسی چپ، از نویسندگان و نو اندیشان مستقلی که کج روی های آن دوران را یاد آوری می کردند، و بعد بلاهایی را که تحمل باید می کردند،
از بلاهایی که حاکمیت ولایت فقیه بر سر بعضی از مراجع، شریعتمداری در قم و حسن قمی درمشهد، آورد. حمله ی چند روز پیش به دفتر کار صانعی و منتظری که چیز تازه ای نیست.
از کشتارهایی که ناشناخته انجام می شد مانند کشتن دکتر سامی در مطبش، از اعدام های سال های 60 و 67 و ...
آقای موسوی اگر می خواهید که مردم شما را باور کنند، تاریخ را تمام و کمال ببینید. نگرش های اعتراضی در سال های اخیر محصول سی ویک سال حاکمیت ولایت فقیه است و نه حاکمیت سال های اخیر.
2 – عوامل خارجی
بیانیه می گوید: " جنبش سبز در عین تاکید مصرانه بر حفظ استقلال و مرزبندی با نیروهای غیرملی وخارجی، در جستجوی راهی منزوی همراه با دگر ستیزی نبوده و اسیر گرایشات تعصب آلود نمیشود. "
نظریه " دشمن تراشی " که از ابتدای برپایی جمهوری اسلامی وسیله ی سرکوب هر انتقادی شده است، در بیانیه 18 به صورت " نیروهای غیر ملی و خارجی " نمود یافته است. این گنگ نوشتن و حرف زدن یک بازی سی و یک ساله است که در مغز کسی که می خواهد جریان اعتراضی را رهبری کند، هنوز جا خوش کرده است. این سخنان گنگ باید روشن شوند که چه کسانی و یا چه نیروهایی " غیر ملی و خارجی " اند. تمام دستگیری ها، بازجویی ها، شکنجه ها، تجاوزها، اعدام ها در طول این سی ویک سال با توسل به همین اتهام " عوامل وابسته " انجام شده اند. این برچسب، که وسیله ی سرکوب های آینده است، باید برداشته شود؛ نه تنها از بیانیه، بلکه از ذهن آقای موسوی و همه ی ما.
(1 ) کتاب ولایت فقیه آقای خمینی
۵ نظر:
درود بر شما
فکر نمی کنید پرداختن به موضوع قانون اساسی و ارادات آن برای موسوی که فعلا خارج از دایره قدرت است نا معقول باشد ؟ بالاخره همه ضعف های قانون اساسی را می دانندو بر این نکته هم واقفند که در صورت تغییر قدرت ، اولین اقدام تغییر و اصلاح قانون اساسی خواهد بود . پس طرح مباحث حساسیت بر انگیز که نتیجه ای جز بهانه دادن به دست حاکمیت برای سرکوب بیشتر فعالان سیاسی ندارد کمی نامعقول به نظر می رسد .
سلام، نه قربانتان. آقای موسوی حتی وقایع زمان صدارت خودش را هم فراموش کرده است تا چه رسد به مفاد قانون اساسی. و تازه طبق همین قانون اساسی، وقتی رفراندم میسر است که دو سوم نمایندگان آن را درخواست نمایند. چنانچه ولایت امر موافقت فرمودند، آن وقت همه پرسی امکان پذیر است. بنابراین فرقی نمی کند که آن را حالا مطرح کنند تا بعدا. چون در هر صورت ولایت امر با کاهش اختیاراتشان هرگز موافقت نخواهند کرد. نوشته آینده ی بازخوانی خود به قانون گرایی ولایت امر اختصاص داردکه موضوعش همین است. با تشکر از شما
سلام
خلیل جان ، مشکل حل شد یا نه ؟!
اگه(ف ی ل ت ر) شدی ، بیا بلاگفا .
فکر می کنم مطالب ِ خوبِ شما در بلاگفا بیشتر دیده بشه .
خلیل جان، دستت درد نکند. بنده یک سوالی از شما دارم. به عقیده شما، امروز مهمترین وظیفه سکولار های آزادیخواه در ایران و خارج از ایران چیست؟ ارادتمند شما، خانه دوست.
سلام، این یک پرسش اساسی چند وجهی است:
1 - انفرادی یا سازمان یافته؟
2 - داخل ایران یا خارج ؟
3- انفرادی داخل یا خارج؟
4- سازمان یافته داخل یا خارج؟
فکر نمی کنم سکولارها سازمان یافته باشند تا بتوانند وزن مشخصی رادر مبارزات داشته باشند. به طور انفرادی هم هرکس بر اساس تسخیص خود، راه خودش را می رود. مانند من که می کوشم با یادآوری های گذشته، راه آینده را بیابم.
یافتن جواب دقیق پرسشت وقتی است که سکولارها سازمان یافته باشند.
ارسال یک نظر