۱۳۹۸ مرداد ۱۰, پنجشنبه

رای ندادن و تغییر حکومت!



آیا رای ندادن باعث سرنگونی یک حاکمیت می شود؟ 

این روزها همه جا سخن از انتخابات پیش رو است. رای بدهیم یا نه؟ 

هیچ حاکمیتی در دنیا با رای ندادن عوض نشده است! منظور از حاکمیت دولت نیست. حاکمیت مجموعه ای است که کشور را اداره می کند چه بصورت چند حزبی یا تک حزبی یا بی حزبی!
دولت های یک حاکمیت با رای دادن و ندادن عوض می شوند همانطور که در ایران شاهدیم، اما حاکمیت - ولایت مطلقه فقیه -  عوض نشده است. 

اگر اکثریت مردم تصمیم بگیرند که عطای این حاکمیت را با رای ندادن به لقایش ببخشند، چه می شود؟ 

حاکمیت عوض نمی شود. نمونه آن را در انتخابات شورایاری شهر تهران امسال تابستان دیدیم که فقط ۶٪ مردم در انتخابات شرکت کردند و ۹۴٪ گوشه نشستند و نظاره گر این انتخابات بودند! آمارش را اینجا ببینید:

با همین ۶٪ شوراها  تشکیل شدند و همین شورا های شش درصدی برای ۹۴٪ دیگر تصمیم می گیرند و آنها را اجرا می کنند!!!

اگر همین وضعیت در مورد انتخابات آینده مجلس یا ریاست جمهوری تکرار شود، چه می شود؟  آیا انها جمهور فاقد صلاحیت می شوند؟ 

طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی کسی که بیشترین رای را بیاورد، رئیس جمهور یا نماینده مجلس است. حالا این بیشترین رای چه مربوط به ۶٪ مردم باشد چه ۶۰٪!!

پس چنین شوراهایی، مجلسی و رئیس جمهوری هم رسمیت دارند و قانونی اند! هر چند همه می دانند که بنا بر قانون اساسی جمهوری اسلامی همه ی اینها تدارک چی اند برای اجرای سیاست های رهبر! 

و بقول رهبر فرقی نمی کند که شما به کی رای بدهی! به هر کس که رای بدهی، در به واقع به جمهوری اسلامی رای داده ای و به سیاست های رهبرش! که کارش هیچ ربطی به خواسته های مردم ندارد!

بنابراین با رای ندادن حاکمیت ولایت مطلقه فقیه عوض نمی شود اما:

۱ - دلش را می لرزاند و در سر چند راهی برای تصمیم گیری می ماند! و این یک گام به پیش است برای درهم ریختن آن!

۲ - با کاهش شرکت مردم در انتخابات، مشروعیت چنین حاکمیتی در سطح دنیا مطرح می شود! و در نتیجه در سطح بین المللی دچار مشکل می شود. هر چند جمهوری اسلامی دچار مشکل هست، اما این مشکلات ناشی از رای ندادن مردم نیست، بلکه حاصل سیاست های جاه طلبانه اش می باشد. 
ولی وقتی از داخل دچار بی اعتباری شود، این بی اعتباری با بی اعتباری بین المللی پیوند خورده و گره بزرگی برایش ایجاد می شود.

۳ - نمونه خوب این شرکت نکردن، رای ندادن مردم در شوراهای شهر تهران است که فقط ۶٪ رای دادند.

۴ - ممکن است حاکمیت با میلیون ها برگه ی رای، آمار را بالا ببرد، همانطور که در سال ۸۸ کرد که مدارکش را محمدرضا خاتمی در دفاعیه اش مطرم کرده است :
https://t.me/gozaresh1395/5182

امروز با وجود شبکه های اجتماعی و دوربین های بدست، توان حکومت برای چنین بازی هایی بشدت کاهش یافته و کسی به آمار رسمی اش توجه نمی کند.

این حکومت ها می توانند مشکلات بین المللی شان با دادن امتیازات و عقب نشینی های گوناگون کاهش یابد مانند انچه جمهوری اسلامی در؛

الف - فروش تسلیحات امریکایی و اروپایی به کشورهای عربی باعث شده تا میلیاردها دلار را به این کشورها سرازیر کند،

ب - خرید پایاپای اجناس در برابر نفت به کشورهای دیگر مانند چین، هند ، ترکیه، روسیه … موقعیت خودش را بهتر کند. 

پ - فراری دادن هزاران متخصص در رشته های گوناگون به کشورهای غربی، آنها را  در بازیافت ثروت های معنوی فراری داده شده از کشور، تقویت کند!

اینها فوایدی است که جمهوری اسلامی برای بهبودموقعیت بین المللی اش از آن استفاده می کند و در صورت لزوم به بسیاری از خواسته های کشورهای دیگر گردن می نهد. خواسته هایی که نه تنها هیچ ربطی به منافع مردم ایران ندارد، بلکه دقیقن مخالف منافع ملی ایران است مانند بخشیدن نیمی از دریای خزر به کشورهای همسایه که حتا باعث تعجب آنها شده بود. اگر یادتان نیست به سخنان یکی از کارشناسان آنان گوش کنید!
رجب صفراوف

بنابراین تا:

 این فایده رساندن ها به کشورهای دنیا هست، 

این رای ندادن ها سرنگونی حاکمیت را باعث نمی شود،مگر این که از سطح رای ندادن گذشته و به طرح آنچه می خواهیم، اقدام کنیم. یعنی بگوییم که چه حکومتی می خواهیم و برای آن مایه بگذاریم. 

وقتی در خواست ها از سطح مطالبات اقتصادی، مالی،  امنیتی ،حیثیتی بگذرد و به سطح تغییر حکومت برسد آن وقت است که رای ندادن ها به همراه درخواست های خیابانی برای تغییر حکومت، می تواند موثر باشد و روابط بین المللی را نیز بکار گیرد. 

این جریانی است که دقیقن در زمان انقلاب اسلامی پیش آمد. تا اعتراضات داخلی برای تغییر حکومت در سطح جامعه ظاهر نشد و رشد نکرد، روابط بین المللی به کمک آقای خمینی و روحانیت برای بدست گرفتن قدرت گامی پیش نگذاشت!

ممکن است بگویید کسی باید باشد و مورد اطمینان مردم هم باشد، تا مردم به او گوش کنند و پیروی اش کنند. ظاهرن درست می گویید اما باطنا نه!!

درست نکته اصلی اینجاست که ما به دنبال رهبر می گردیم تا از او تقلید کنیم!! و تقلید دقیقن پدیده ای که ما را به این روز رسانده است!

چرا دنبال یک « اندیشه ای » نباشیم که نوع حکومت را برایمان روشن کند؟ 

داستان زیبای مولولی در تقلید را اینجا بخوانید : 

که می گوید:
مر مرا تقلیدشان بر باد داد
که دو صد لعنت بر آن تقلید باد 

این شعر باین شکل در جامعه درآمده است:

خلق را تقلیدشان بر باد داد
ای دوصد لعنت بر این تقلید باد!

پس اگر دنبال تقلید هستیم، نتیجه اش همین است و حتا با تغییر حکومت فردا ممکن است همین آش و همین کاسه باشد با شکل و رنگ دیگر!!

تجربه جهانی نشان داده که اندیشه دموکراسی چه در سطح ارتباطات اجتماعی، و چه در سطح سیاسی که حاکمیت را می سازد، تا کنون بهترین روش حکومت بوده است که درآن دو ویژگی مهم هست : 

الف - به همه ی اندیشه ها اجازه حضور می دهد و نیز در چنین حاکمیتی همه اندیشه هآ: 

ب - به همه انسان ها اجازه زندگی می دهند! بی توجه به عقایدشان! 

تا وقتی چنین اندیشه ای در جامعه ما برای تشکیل یک حاکمیت شکل نگرفته است، 
تا وقتی برای چنین حاکمیتی مایه نگذاریم ، 
تا وقتی برای چنین حاکمیتی چشم به این و آن دوخته ایم، 


چشم کمک از روابط بین المللی آب در هاون کوبیدن است . 

مانند این خانم که از کشورهای دیگر تقاضای کمک برای از بین بردن جمهوری اسلامی می کند:

کسانی که خود پیشگام برای تغییر زندگیشان نیستند، نمی توانند انتظار داشته باشند تا دیگران زندگی آنان را تغییر دهند. 

اگر رای ندادن گام اول برای نفی یک حاکمیت است

خواست نوع حکومت ، گام دوم برای ایجاد یک حاکمیت تازه است!

پیروی از یک فرد، گروه، سازمان، حزب مهم نیست، مهم این است که دو ویژگی مهم دموکراسی را که در بالا آمد، جویا باشیم!

یادمان باشد: 

کس نخارد پشت من
جز ناخن انگشت من!




هیچ نظری موجود نیست:

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();