اینک نگاهی به سخنان آقای مهدی خلجی.
۱- در مورد « دو گانه سوز » بودن این نوع حاکمیت و تخریب فرهنگی آن حرفی نیست،
۲- در مورد یک عامل بیرونی که چنین حاکمیتی را عوض کند، نیز حرفش درست است. باضافه این که هر عامل بیرونی که بکوشد با جنگ یک حاکمیت را عوض کند، برای خودش می کند نه برای مردمی که تحت ستم این حاکمیت اند.
بنابراین دخالت خارجی چیزی نخواهد بود جز قوز بالای قوز آمدن!
۳- در مورد تحریم ها نیز نظرش کاملن درست است.
اما در چه حالتی چنین حکومتی تغییر می کند:
۱ - ما ایرانی ها نیازمند توجه به تجربه جهانی هستیم. یعنی کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من!
۲ - توجه به سنت، ایشان می گوید:
- ما باید با گذشته مان در گیر باشیم و تکلیف خودمان را با بخش های مختلف این سنت یکسره کنیم »
حرفش کاملن درست است اما نمی گوید باید با چه بخش های از گذشته درگیر شویم و تکلیف خودمان را با آن ها یکسره کنیم، این بخش ها شامل :
حاکمیت سیاسی
نهاد های اجتماعی.
سنت های فرهنگی.
اعتقادات عامه مردم .
را شامل می شوند.
الف - سنت حاکمیت سیاسی :
سنت حاکمیت سیاسی ما پیش از انقلاب اسلامی، سلطنتی بوده با طعم تلخ استبداد. که این سنت تقریبن در نیمی از تاریخ ما با همکاری روحانیت همراه است .
اولین آن، حکومت ساسانیان است با بیش از ۴۰۰ سال حکومت زیر نظر روحانیت زرتشتی. اینان چنان کشور را ضعیف کردند که حکومت با همه قدرت ظاهری و ایرانیان با همه جانفشانی ها نتوانستند در برابر اعراب مقاومت کنند و ۲۰۰ سال تحت حاکمیت ولایی اعراب ماندند تا کم کم سر برآوردند.
دومین دوره حاکمیت به همراهی روحانیت از زمان صفویه شروع می شود و تا پایان حکومت پهلوی ادامه می یابد. همراهی روحانیت با حکومت صفویه از سال هزار ۸۸۰ هجری شروع و تا سال ۱۳۵۰ هجری ادامه می یابد. آن ۷ سال آخری را تا ۱۳۵۷ نادیده می گیریم -
یعنی تقریبن ۵۰۰ سال ..
و جالب است بدانیم تمام شکوفایی فرهنگی ما هنگامی بوده که روحانیت در کنار حاکمیت نبوده است! نه در زمان ساسانیان ما شکوفایی فرهنگی داشته ایم - یک نمونه را نام ببرید - و نه از زمان صفویه به این سو حتا یک دانشمند داشته ایم ؛ نه یک خیام، یک بوعلی ، یک زکریای رازی ….
اما تا دلتان بخواهد آیت الله داشته ایم. به این آمار توجه کنید:
- یک پژوهش آماری پیرامون سلسله مراجع بزرگ تقلید در خلال ده سده به ما آگاهی می دهد که مجموعا ۵۸ مجتهد به عنوان مراجع بزرگ تقلید به رسمیت شناخته شدند که ۳۴ تن ایرانی، ۱۶ تن اهل عراق ، ۷ تن از سوریه و یک تن از عمان بوده اند »
سر سلسله این مجتهدین محمد کلینی و آخرین آنان حاجی آقا حسین بروجردی است »
تشیع و مشروطیت - سید عبدالهادی حائری ( نوه بنیانگذار حوزه علمیه قم ) - ص ۸۲
عراق نزدیک ترین مکان جغرافیایی عرب به ایران است و پیوند دیرینه بین شهرهای نجف ، کربلا، کاظمین و سامرا با ایران وجود داشته است. به این ترتیب در مجموع پنجاه نفر از مراجع بزرگ شیعه، ایرانی و یا در ارتباط با جامعه ی ایران بوده اند.
و این سخن سر راست یک مجتهد زمان مظفرالدین شاه است :
- ثروتمندان و حکام و سلاطین و علما که عهده دار نظام هستند … »
سیاحت شرق - آقا نجفی قوچانی - ص ۱۵۰
این سنت حاکمیت بوده است در ۵۰۰ سال اخیر تا ۱۳۵۷!
یعنی حاکمیت دوگانه « ولایت فقها در امور شرعیه و سلطنت سلطان ذی شوکت در امور عرفیه » که توسط ملامحمد باقر مجلسی تدوین شد!!
با این سنت حاکمیت چه باید کرد؟
جوابش را چهل سال پیش مردم ایران دادند :
سلطنت سلطان ذی شوکت، به دور ریخته شد. آیا باید برگردیم به سلطان ذی شوکت ؟ اگر منظور ایشان چنین باشد، باید گفت این تحلیل گر سیاسی چهل سال از مردم ایران عقب تر است!!
بخش دوم سنت حاکمیت - روحانیت - هم رو به افول است؛ حاکمیت مذهب و ولایت فقها!- همان اژدهایی که صاحبش را خورد - چهل سال زمامداری و نتایج حاصله، خود آقای تحلیل گر گفت که چه بلایی سر کشور و مردم آورده است. این بخش را خود آقای تحلیل گر با توضحاتی که داده ،تایید نمی کند.
پس به نظر این تحلیل گر سیاسی با کدام سنت سیاسی باید تکلیفمان را روشن کنیم ؛ بپذیریم یا رد کنیم؟
ظاهرن منظورش باید سلطنت سلطان ذی شوکت!! باشد. آیا ایشان در لفافه مردم ایران را به پیروی از آقای رضا پهلوی می خواند؟ حرف روشنی نزده است اما کارهای قبلی ایشان در دادن بعضی خدمات به جناب رضا پهلوی شاید نظر نهانی ایشان را آشکار کند.
ایشان تا کنون برگزار کننده - تا آنجا که این وبلاگ می داند - دست کم دو مصاحبه با آقای رضا پهلوی بوده است :
در انستیتو واشنگتن :
https://www.youtube.com/watch?v=wnVnwbaa7Nk
که وابسته به جناج راست گرای امریکایی است. و بقول خودش این موسسه فقط در مورد خاورمیانه کار می کند.
اگر خواستید به دقیقه ۱۰ به بعد گوش کنید:
و جالب این است که وقتی خبرنگار بی بی سی از آقای خلجی پرسید چگونه شد که این مصاحبه در این موسسه انجام شد، ایشان با لبخند جواب داد به درخواست خود آقای رضا پهلوی بوده است.
و نیز با مجله قلمرو
معلوم نیست این خدمات را داوطلبانه انجام داده یا برایش پول گرفته است! همانطور که خود ایشان گفته ، تحلیل گر سیاسی یک شغل تمام وقت است. البته یک شاغل تمام وقت باید دستمزد هم بگیرد.
شاید هم این گفته گوشه ای باشد به دیگران که اگر می خواهید تحلیل مطابق نظر شما باشد، ما را دریابید!
وقتی برای تحلیلش پول می گیرد، تحلیلش نمی تواند خالی از غرض باشد!
اگر هم که داوطلبانه به آقای رضا پهلوی خدمات داده است - بر اساس اعتقادات قلبی اش - که نور علی نور است و نیازی به حرف زیادی نیست!
بازگشت به چنین سنتی با توجه به عملکردش - در طول تاریخ و بویژه در سلطنت پهلوی- که جلوگیری از هر گونه نقد و بررسی بود ، سنتی که مردم ایران چهل سال پیش - پس از ۵۷ سال تجربه مشروطیت و سلطنت - آن را به تاریخ گذشته سپردند.
در این مورد بهتر است نه به سنت سیاسی مان، نه به نهاد روحانیت که امتحانش را پس داده است ،بلکه به تجربه جهانی توجه کرد و برای برپایی دموکراسی و گسترش آن، بهترین راه در شرایط کنونی پیگیری برای یک نظام جمهوری پارلمانی است که قدرت اصلی در اختیار مجلس و نمایندگان مردم باشد، نه بازگشت به گذشته ای که جمهوری اسلامی حاصل آن است.
چرا جمهوری اسلامی نتیجه آن است ؟ به نوشته های ناتمام سکولاریسم تقلبی مراجعه کنید.
مطالب مربوط به دیگر نهادهای اجتماعی باشد برای بعد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر