۱۳۹۶ اسفند ۲۳, چهارشنبه

رویداد های راهنما!



به چه بیندیشیم ؟

رویداد ها، چه در درون حکومت و چه در بین مردم نشانه هایی از وضعیت سیاسی و اجتماعی اند  برای همه کسانی که به آینده چشم دوخته اند  چه برای جامعه ای که بین حاکمیت و ملت همبستگی وجود دارد و چه برای جامعه ای که بین حاکمیت و ملت دوپارگی است و هر کدام می کوشند راه خود را بروند : 
حاکمیت همچنان بر بنیادهای فکری اش پافشاری می کند و :

مردم هم با تحمل همه ی فشارها، به راه های گوناگون می کوشند از زیر این فشار ها شانه خالی کنند و به این ترتیب تصمیم ها و برنامه های حاکمیت را ناپایدار کنند . 

رویدادها در چنین بحران اجتماعی و حاکمیتی  برای هر کسی معنی  ویژه ای پیدا می کند :

۱ - برای حاکمیت  راهنمایی است  برای حفظ قدرت 
۲ - برای حکومتگران  راهنمایی است برای حفظ  یا کسب قدرت در حاکمیت 
۳ - برای مردم راهنمایی  برای فشار بر حاکمیت از جهات گوناگون برای راندن آن بسویی که لازم است
۴ - برای احزاب سیاسی که برای کسب قدرت سیاسی می کوشند راهنمایی است که جهت حرکت خود را تنظیم کنند.
۵ - برای فرصت طلبان و بقول معروف پوپولیست ها - کسانی که شکل مار را بجای نوشته مار - به مردم نشان می دهند - راهنمایی است که در بستر این رویدادها دنبال پیدا کردن سکوی پرش باشند. 
۶ - برای ثروتمندان و کسانی که از حاکمیت نفع می برند، راهنمایی است که چگونه این ثروت ها را نگه دارند، چگونه این ثروت را از دسترس خارج کنند، چگونه بین وضعیت فعلی و وضعیت آینده حرکت کنند تا همچنان در موقعیت کسب ثروت باشند. 

بالاخره در این میان بقول مولوی : 
هر کسی از ظن خود، شد یار من!

پس از وقایع دیماه چند رویداد را کنار هم که قرار بگیرند شاید راه آینده را نشان دهند:

۱ - اصلاح طلبان و در راسشان آقای خاتمی اول گفتند این دسیسه خارجی است!! وقتی دیدند گند زده اند، سعی کردند یک جوری داستان را ماست مالی کنند، اما همچنان این توی گوششان زنگ می زند : 
اصلاح طلب اصول گرا- دیگه تموم شد ماجرا

در پی این داستان عده ای از آنان پیشنهاد می کنند که اصلاح طلبان از مدار قدرت کنار بکشند- اقای زیدآبادی - . بعضی هاشان هم مانند آقای تاج زاده در یک گفتگوی کاملن هدایت شده ، چند مورد را مطرح می کند از جمله این که: 

وارد کردن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی اشتباه بوده، ما مجبوریم چند صدایی را بپذیریم ، اما نمی گوید :‌
چگونه باید حکومت تغییر کند تا چند صدایی به عنوان یک اصل درآید. 

۲ - دولت با انتشار لیست بودجه، نشان داد که می خواهد از این موقعیت برای تحکیم موقعیت خودش در برابر جناح رقیب استفاده کند. انتقادهای بسیار زیادی که از این لیست شد، هیچ زیانی برای دولت نداشت ، بلکه نظرها را متوجه دستگاه هایی کرد که بودجه مفت را می خورند و جواب پس نمی دهند مانند روحانیت! البته این اعتراض ها هیچ تغییری در بودجه نداد بلکه خشم عمومی را متوجه خورندگان بودجه ها کرد و به این ترتیب دولت  نگاه اجتماعی را به مفت خوران بودجه ای به این دستگاه ها نشان داد.

۳ - از آن طرف چند خودکشی - قتل هم در بین بازداشتی ها پیش آمد که هیچکس هم جوابگو نبوده است، که معروفترینشان آقای سید امامی بود، و و بتازگی هم این جوان. 

نه دولت جوابگوی این قتل های بازداشتی هاست ، نه نیروی انتظامی، نه سپاه، نه وزارت اطلاعات ، نه قوه قضائیه ! یعنی همه شان باهم در این کار شریکند. اگر در مورد بودجه، دولت برد کرد، در این مورد همه شان به این نتیجه رسیده اند که بکشیم راحت تر است تا زنده باشند و بعدن موی دماغ! کی به کیه! 

۴ - وزیر تعاون می گوید ما از برپایی عدالت ناتوانیم! خب این اعتراف به این معنی است که از ما انتظاری جز این نداشته باشید، همینیم که هستیم ، می خوای بخواه ، می خوای نخواه!

این یعنی اگر عدالت می خواهید، به فکر راه های دیگری باشید، از این امامزاده شفایی نیست!

۵ - استاد دانشگاه می گوید همه ی بودجه صرف موارد مصرفی و حقوقی می شود و چیزی برای کارهای عمرانی و سرمایه گذاری و ایجاد کار نمی ماند.  یعنی بیکارها چشم به دولت ندوزند.
پس به کجا چشم داشته باشند؟ به صاحبان سرمایه که کار آفرینی کنند. اینها کجایند؟ همه شان از ترس ناامنی پول ها را از کشور بیرون می برند.  نتیجه :  بیکاری هر روز فزاینده!

۶- آقای تاج زاده هم گفته است که باید کاری کنیم که ایرانیان خارج از کشور تخصص و سرمایه شان را بیاورند داخل! البته درست گفته اند زیرا ده درصد جمعیت ایران در دنیا به برکت جمهوری اسلامی پراکنده اند و بیشترشان هم سرمایه دارند و هم تخصص در سطوح گوناگون. اما خبرنگار اعتماد به ایشان  نگفت همین هایی را که داخل هستند نگه دارید، بقیه پیشکش! و  ایشان نگفته است که چه جور با این حکومت اسلامی ایرانیان را  می توان برگرداند: با پس گردنی یا با تغییر قانون اساسی کشور یعنی عوض شدن حاکمیت! اما در مصاحبه اش اصلن حرفی از این اینها نمی زند! 


۷ - نیروی انتظامی هم دارد کم کم از سرکوب های پی در پی گروه های مختلف مردم خسته می شود: اینجا یکیش به بیرون درز کرده است: 

۸ - آقای وزیر کشور هم در یک گفتگوی کلی با روزنامه همشهری گفته است: 

به شورای امنیت ملی و رهبری هم گزارش کرده ایم که سلیقه، سبک زندگی مردم، فکر مردم ، ارتباطات جهانی، خیلی فرق کرده است  اما تاکنون چاره ای پیدا نشده است.  


البته ایشان یادش رفته که آقای خامنه ای در مورد دختران خیابان انقلاب گفت : 

چند دختر را اجیر کرده اند تا کار حقیرانه ای انجام دهند! این هم نمونه تازه ای از نتیجه ی این اظهار نظر ولایت مطلقه فقیه:
این یعنی چاره ای که نظام ولایت مطلقه فقیه اندیشیده است!

۹ - امام جمعه ای  درخواست کرده است که در شهرش کنسرت برگزار شود!

۱۰ - در مقابل امام جمعه مشهد هم کنسرت کیوان ساکت را از طریق دادستانی لغو کرد!!
۱۱- آقای زیباکلام را که همیشه می گفت وظیفه اول من حفظ نظام است، بخاطر مصاحبه اش با رادیو دویچه وله به دوسال حبس و محرومیت از خدمات دولتی محکوم می کنند. 

۱۲- کشور شیر تو شیر شده است. این هم یک نمونه دیگر از انتقال قاچاق نفت با لوله کشی قاچاق!! آن هم ده کیلومتر. فکر می کنید چه اورگانی می تواند چنی کاری بکند!
۱۳- چند تا از نمایندگان مجلس هم طرحی داده اند که اموال دولتی ها توسط اطلاعات سپاه  بررسی شود تا مبادا مال حرام در دستگاهشان پیدا شود! نایب رئیس مجلس هم گفته است این کار از وظایف سپاه نیست و در ثانی دفتر رهبری و سپاه را از این بازرسی کنار گذاشته اند!!
۱۴ - آقای توکلی هم دولت را تهدید کرده یا پرداخت های دولتی را شامل حقوق و مزایای مسئولین
 منتشر نشود، راه پیمایی راه می اندازم!!
اما در مورد  درآمدها و هزینه های دفتر ولایت مطلقه فقیه چیزی نمی گوید!!

بهر صورت ، یواش یواش داره کار بجاهای باریک می کشه و این هم از نتایج سحر است که در دیماه ظاهر شد، باشد که تا صبح دولتشان بدمد با تحریم گسترده انتخابات های آینده!

حرف زدن از اوضاع اقتصادی که دیگر بی مورد است.

یا باید نظارت استصوابی را لغو و همه ی احزا ب سیاسی را آزاد کنند ، و در نتیجه مجلسی تشکیل شود که عطای ولایت مطلقه فقیه را به لقایش ببخشد و یا این که تصمیم بگیرند با نقشه های تازه و ایجاد آشوب های محلی کنترل شده، مردم را مدتی دیگر هم سرگرم کنند.

شاید نمونه هایی کوچکی از سوریه ای شدن ایران را به نمایش بگذارند تا مردم به همینی که هست راضی باشند! فعلن هم گاه گاهی خودشان این کارها  را هدایت می کنند مانند جریان دراویش ، یا حمله به پسر شیرازی و یا شعارهای نژاد پرستانه توسط عوامل سپاه و بسیج علیه قومیت های ایرانی تا همه را بجان هم اندازند. به بخشی از سخنان آقای حسن شریعتمداری توجه کنید: 
به قولی اگر هم مردم از این داستان ها نترسند ، دست کم آرام تر حرکت می کنند و این هم غنیمتی است که شاید به برکات بیشتر برای ولایت مطلقه فقیه و حلقه ی اطراف ایشان و حکومت بیانجامد!

 ولی دود همه ی این نقشه به چشم خودشان می رود. مانند شروع جریان دیماه که از دستشان در رفت و شد چیزی که  خواب را از چشمان ولایت مطلقه فقیه گرفت که هیچ  ، همه را از جا پراند. اما: 
مردم ایران نشان دادند که هوای کار دستشان است و نمونه خوبش هم داستان کمک های مردمی به زلزله غرب کشور بود که هم نشان همگنانی بود بین مردم و  هم نشان ناهمگنی بود بین مردم  با سپاه و دفتر ولایت مطلقه فقیه!

بی اعتنایی به جریان هایی مانند محکومیت کرباسچی و یا بی توجهی به استیضاح دو وزیر کابینه، نمونه های دیگری است که سمت و سوی حرکت مردم را نشان می هد. 




هیچ نظری موجود نیست:

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();