۱۳۹۶ دی ۹, شنبه

سکولاریسم ( ۶ )


 اصول سکولاریسم 
اینک به بخش پایانی این نوشتار می رسیم که همراه است با ترجمه اصول سکولاریسم از کتاب واضع این اصطلاح. اما چند نکته یادمان باشد:
الف - نگارنده مترجم نیست، اما چون تا بحال چنین متنی به فارسی ترجمه نشده. این کار را کرده و کوشیده بیشترین دقت را در ترجمه برای رساندن مفهوم بکار گیرد. اگر مترجمین مسلط این کار را بکنند، چه بهتر!
ب - اصطلاح « سکولاریسم » ، به عنوان یک مقوله اجتماعی، اولین بار توسط جرج جاکوب در سال ۱۸۵۱ ساخته شد، با خواندن اصولی که این اصطلاح مطرح می کند، معلوم می شود که تاریخ انگلستان در یک مرحله بزرگ تصمیم گیری قرار داشته است. 
جامعه انگلستان نیز مانند جامعه ی امروز ایران ، در تلاطم نقش مذهب در حکومت قرار داشته و جاکوب می کوشد تا خطی را بین زندگی این جهان و زندگی پس از مرگ نشان دهد:
 خطی که در دستورات مذهبی بسیار کمرنگ و در بسیاری مواقع گم شده است. 
خطی که تعیین می  کند مسائل و مشکلات این جهانی، با درک و هوش انسانی قابل حل و فصل است. 
قابل توجه است که سه سال پیش از وضع اصطلاح « سکولاریسم » ، مانیفست حزب کمونیست توسط کارل مارکس و فردریک انگلس در آلمان منتشر شد، سال ۱۸۴۸. 
مانیفست با شعار « کارگران جهان متحد شوید »، می خواست به درد و رنجی که طبقه فرو دست به آن گرفتار است، پایان دهد.
در واقع هر دو کتاب کوشیده اند راهی برای کاهش فشار  روز افزون بر توده های رنج دیده خودشان بیابند:
سکولاریسم  با جدایی مذهب از فعالیت های روزانه زندگی و اجتماعی،
 و دیگری:
 با اتحاد کارگران و اقشار فرو دست برای بدست گرفتن قدرت حکومت.
جالب است بدانیم که اولین ترجمه فارسی مانیفست کمونیست در سال ۱۳۳۰ منتشر شده، اما تا بحال یک ترجمه از کتاب سکولاریسم جرج جاکوب انجام نشده است!! و هر چه بوده نقل قول های تحریف شده بمیل دل بوده است. 
تاثیر هر دو در جهان امروزی ما بسیار بوده و انسان تجربه های تلخ و شیرینی از سر گذرانیده که ما نیز در حال گذرانیدن تجربه چند باره ی  تلخ «  مذهب در حاکمیت »‌‌ هستیم!!
تجربه چند باره تلخ « مذهب در حاکمیت » به دلیل فراموش کردن تاریخ گذشته مان است ،و اعتماد چشم و گوش بسته به کسانی که مورد احترام ما بوده اند.
البته ما در تاریخمان نشانه های مشخصی از سکولاریسم را داریم که در « سکولاریسم ایرانی » مطرح شد.
 و نیز در فرهنگمان نشانه هایی مشخص از سکولاریسم را داریم، مانند این شعرهای خردمندانه سعدی : 
طریقت بجز خدمت خلق نیست 
به تسبیح و سجاده و دلق نیست 
یا : 
بنی آدم اعضای یکدیگرند 
که در آفرینش ز یک گوهرند ….
اما ساختار اجتماعی - اقتصادی ما نگذاشتند این اندیشه ها به اصول  بنیادین اجتماعی تبدیل شوند و به همین دلیل امروز رویکردی مشابهی برای آینده در برابرمان قرار گرفته است. 
اصول سکولاریسم 
این اصول در بخش سوم کتاب « اصول سکولاریسم » آمده است،
متن اصلی : 

 ۱ - سکولاریسم مطالعه گسترش امکانات مادی زندگی انسان است یعنی :  
ورانداز کردن امکانات انسان با قوانین سودمند، و فراهم کردن خدمات دیگری برای آن. 
سکولاریسم به زندگی فعلی انسان مربوط می شود، و کارهایش.  موضوعاتی که در زندگی انسان آزموده می شوند:
رشد فیزیکی، اخلاقی و ماهیت طبیعی هوش انسان در بالاترین سطح، مانند وظایف فوری اجتماعی؛ شامل توجه به کارایی اخلاق طبیعی مستقل از ضد مذهب، مذهب یا مسیحیت.
سکولاریسم پیروان خود را به بالابردن سطح مادی زندگی تشویق می کند: و این اندیشه، زمینه وحدت مشترک برای همه کسانی است که زندگی را با خدمات خود تقویت و ارتقاء می دهند.
 زندگی مادی ارزشمند است, با تعیین شرایط مادی، بالاترین طبایع حضور دارند و طبایع پائین تر نیز می باید ارتقاء یابند. 
سکولاریسم  مجموعه ای از اصول است برای کسانی که برای الهیات قطعیتی قائل نیستند، یا آن را کافی نمی دانند، یا به آن اعتماد ندارند. 
سکولاریسم زندگی بهتر در این جهان را جایگزین زندگی بر اساس گناه اولیه - در مسیحیت - می کند، خوشحالی مردم را در این جهان می خواهد، و نیز انسان را به وظایفی توجه می دهد که زندگی آینده او را بهتر کند. 
۲ -  یک سکولاریست با حداکثر مثبت گرایی، می کوشد دریابد چه چیزی در طبیعت هست- چه باید اخلاقی باشد- بهترین را انتخاب، و خودش را به واقعیت، به حق، و به سازندگی مسئول می داند. 
اصول مثبت، آنهایی هستند که قابل اثباتند. 
اسقف باتلر می گوید:
  • یک راه کار مثبت ، راه کاری است که دلیلش را ما می بینیم. »
۳ - دانش، زندگی را ارتقاء می دهد. مشکل با دانش اجتماعی قابل حل است. با دانش، فقر و نادانی برای انسان ناممکن می شود. بشر با این خدمات نجات می یاد.
 همدردی معنوی اثر کمتری دارد از اندیشه ای که می  کوشد علل درد را بشناسد. 
رهایی از غم یا بی عدالتی گام اول برای رستگاری است، کار خوب بهتر از نیت خوب است. 
کار:
عبادت است برای کسی که مومن به خدا است، اما :
وظیفه ای است برای آنکه مومن به خدا نیست! ))
۴ - هر کاری که از روی صمیمت انجام شود، شاید بی اشتباه نباشد، اما این اشتباه عمدی نیست. 
صمیمیت بی غش، به حکم  وجدان، در آزمون هوشیارانه ای گام می نهد، کسانی که این احساس را عملی می کنند، باید تشویق شوند. 
برتری:
در اعتقاد تایید نشده نیست، 
در باورهای صادقانه به عمل است و:
 زندگی را اینان می سازند.

‌۵ - وجدان بالاتر از نتیجه است!  
۶ - ‌‌ برای دستیابی به همه چیزهای خوب با نیت خوب, مذهبی است با بهترین احساس، که سکولاریسم دنبال می کند. 
یک « چیز خوب » چیزی است همراه با راستی، احترام، عدالت و عشق. 
یک « نیت » پاک نیتی است برای خدمت به انسانیت. 
خدمت لازم به انسانیت، به معنای خدمات فوری نیستند. 
خدمات لازم - در این جهان - متناقض با زندگی دیگر - پس از مرگ - نیست. 
وجه مشخصه یک سکولاریست ، جستجوی بهترین هایی است که در طبیعت عرضه شده، قابل دستیابی اند و برای خدمت به انسان لازمند.
این روشی از زندگی است که نیازی ندارد خدا را ضروری بداند یا نه. 
۷ -  تقریبن عموم مردم به ارتقاء اخلاقی و فیزیکی حساس اند. این ارتقاء می تواند، با تهیه شرایط مناسب مادی برای انسان، بطور نامحدود حمایت شود:
این شرایط ممکن است روزی با سیستم عقلانی و برادرانه تعاونی ها فراهم شود، که نخست بصورت ذخایر عمومی شکل گرفته ، خدمات را بر اساس ظرفیت های صنعتی عرضه، و ثروت را بر اساس نیازهای عقلانی توزیع می کند.
بنیان سکولار برای آینده انسان است: 
در شرایط یکسان، که معیشت مشکلی نباشد، انسان های هوشمند بسیاری بوجود می آیند، خودخواهی ها رخت بر می بندند و مردم برابر می باشند، جهانی صمیمی توانا بهر کاری- جامعه ای نجیب، با گنجینه هایی از هنر و دنیایی پر از ثروت و بدور از عادت های بد - 
 ۸ - تا هنگامی معلوم نشود که :
نابرابری امروزی انسان ها، در جهان دیگر جبران می شود، 
این وظیفه هوش انسان هاست که کار آنها را در زندگی این جهانی اصلاح کند. 
پرستش موجودات برتر احتمالی، کسی که نیازی به این پرستش نمی تواند داشته باشد، وظیفه کوچکتری است از:
 خدمات صبورانه به مردم در این جهان، خدماتی که دردهای انسان را کاهش می دهد.
بنابراین:
 توجه به خدماتی که رستگاری این جهانی انسان را - از غم و درد معیشت - باعث می شود، اهمیت و ارزش بیشتری دارند.
******************************************************
این اصول توسط این وبلاگ این طور خلاصه شده :
۱ - رشد فیزیکی، اخلاقی و فکری انسان در بالاترین سطح، به دین و مذهب کسی هم کار ندارد.
۲ - از اصول مثبت استفاده می کند. آنهایی که قابل اثباتند، 
۳ - دانش، زندگی را برای حل مسائل و مشکلات زندگی این جهانی انسان را ارتقاء می دهد.
۴ - با صمیمیت خطا را می پذیرد و وجدان بیدار دارد. برتری را در عمل صادقانه می بیند نه در اعتقاد. 
۵ - وجدان را بالاتر از نتیجه می داند!
۶ - پیگیری برای چیزهای خوب، چیزهایی که با راستی. احترام، عدالت و عشق همراه است
۷- می کوشد با شرایط مادی برابر، استعدادها را شکوفا کند.
۸-  تا هنگامی که معلوم نشود نابرابری امروزی انسان ها در جهان دیگر جبران می شود، این وظیفه را مربوط به هوش انسان می داند که زندگانی این جهانی را اصلاح کند. 

هیچ نظری موجود نیست:

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();