گفتگوی آقای اردشیر امیر ارجمند با تلویزیون ر...... س. ا
از " رسا " در خواست شد که متن گفتگو را منتشر کند تا بیشتر مردم بتوانند آن را بخوانند که نکردند. زیرا فکر می کنند همه ی مردم گروه های خارج کشورند. یا همه ی مردم فیلترشکن های ویژه دارند. بهر صورت این وبلاگ خودش دست بکار شد. اگر نتوانسته اید این گفتگو را – به علت فیلتر بودن – گوش کنید، قسمت های اصلی بخش اول این گفتگو در زیر آمده است بجز تعارفات معمول ما ایرانیان و نیز لعاب و پیاز داغش .
پرسش ها :
1 – جنبش سبز د رچه نقطه ای ا زطیف حرکت خودش ایستاده است ؟
پاسخ مستلزم تبیین وضعیت کنونی است . جنبش در مرحله بلوغ خودش قرار دارد؛ مرحله ی تثبیت ، تعمیق . و همچنان راه درازی در پیش دارد. باید منتظر حوادث، مشکلات، فرصت ها و راه های جدیدی که برویمان باز می شود باشیم. صبر، استقامت، درایت و شجاعت ما را می تواند کمک کند.
سیر حرکت : جنبش سبز با مطالبه ی عمومی در مورد احقاق حقوق حقه ی مردم و شناسایی حق تعیین سرنوشت آغاز شد. مطالبه ی اولیه؛ بحث انتخابات، قبول رای مردم و گردن گذاشتن به انتخاب مردم بود. اما خیلی زود مشخص شد که این حرکت – مطالبه ی- مردمی در شکل یک جنبش ظهور پیدا می کند و مطالبات محدود به آنجه که در ابتدا بوده، نیست، و لوازم و ضرورت های مربوط به ادامه راه هم آنجنان که در ابتدا فکر می شد، نخواهد بود. جنبش با تظاهرات خیابانی گسترده میلیونی آغار شد و ما می توانیم بگوییم که جنبیش آزادیخواهی در منطقه بود.
و ما با مطالبات تاریخی که در طول بیش از صد سال به آن پاسخ کافی داده نشده بود، مواجه شدیم؛ وجه عمده ی آن بحث حق تعیین سرنوشت، آزادی و توسعه است. جنبش مطالباتی داشت و می باید برطبق آن برای خودش استراتزی، تاکتیک، تشکیلات و امکاتات فراهم کند. خب، در اینجا راه های متعدد، دیدگاه های متعدد و درنتیجه انتخابات متعددی وجود داشت. اگر ما در خیابان تظاهرات جند میلیونی داشتیم به همان اندازه هم انتظارات فراوان بود که می باید به آن پاسخ داده می شد؛ ویژگی اساسی جنبش تکثر و تنوع آن بود. در اینجا بود که نماد های جنبش می باید چهارچوب نسبتا مشخصی از راهی که می خواهند ترسیم کنند را مشخص کنند.
می باید به سئولات اساسی پاسخ دهند: می خواهیم یک حزب درست کنیم، می خواهیم یک جبهه درست کنیم، آیا باید یک تشکیلات هرمی کلاسیک داشته باشیم، اهداف اساسی مان چه خواهد بود، نوع و سنخ مبارزه مان چی هست.
به نظر می رسید که آنچه را که داشت رخ می داد حامل فرصت ها و تحدید هایی بود. علی رغم شرایط دشواری که بوده، امروز می تواینم رضایت نسبی داشته باشیم از شرایط جنبش. می توانیم ادعاکنیم که با همه ی امکاناتی که برای خاموش کردن جنبش بکار گرفته شده، جنبش خاموش نشد و از بین نرفت. جنبش راهکارهای متعددی را به آزمایش گذاشت و استفاده کرد. قرار نبود تظاهرات خیابانی تنها مکانیسم مورد استفاده باشد. و هرگز نباید زنده بودن جنبش را با یک معیار که تظاهرات خیابانی بود، ارزیابی کنیم.
اگر که این نکته ی اساسی را مورد توجه قرار دهیم مشاهده می کنیم که طرف مقابل امروز اتوریته لازم را ندارد. اعمال صلاحیت قدرتش را از دست داده و مجبور به بکار گرفتن خشونت است؛ خشونت به معنای پایان اقتدار واقعی است.
در مقابل جنبش مورد سرکوب قرارگرفته؛ تعداد زیادی از فعالان مهم در زندان هستند، بسیاری از جوان ها در زندان هستند. نیروهای سرکوبگر از کلیه توانانی تبلیغاتی، مادی و روانی استفاده کردند برای ترساندن و سرکوب کردن فعالان ومردم استفاده کردند. حمله به افراد در خیابان ها به گونه ای بود که مسئله فقط متفرق کردن تظاهر کنندگان نبود و نیست ، بلکه دیگران را مجاب کند که به خیابان ها نیایند. این سطح از خشونت در تاریخ باقی خواهند ماند. اما بازهم موفق نشد که جنبش را سرکوب کند و این نشان زنده بودن جنبش مردم ایران است.
جنبش توانسته زنده بماند، گسترش یابد و باقی بماند. این باقی ماندن نشانه تعمیق آن است . البته ما دچار کاستی های مهمی هستیم که باید این کاستی ها را رفع کنیم.
2 - جناح اصول گرا و حاکمیت در چه نقطه ای از طیف مسیر حرکت خودشان اییستاده اند؟
ما به بحث تکثر اعتقاد بنیادی داریم؛ هم در درون جنبش سبز و هم در بیرون آن. ما قبول داریم که عده ای وجود دارند که با ما موافق نیستند. دیدگاه و نقطه نظرهای دیگری دارند. همه ی این افراد را از یک جناخ تلقی نمی کنیم؛ بعضی برای منافع شخصی ، مالی، سیاسی و کسب قدرت در صحنه اند و با ما مخالفت می کنند، اما همه این جور نیستند. باید قبول کنیم که گروه دیگری هستند که ما آنها را ناصادق و ناصالح نمی دانیم و نه معتقد هستیم که در صحنه سیاسی کشور نباید حضور داشنه باشد. پس باید این نقطه را مشخص کنیم که وقتی از اصولگرایی صحبت می کنیم نباید فکر کنیم که هر کس اصول گرا است در کودتا، سرکوب، در تضییق حقوق، در نقض موازین حقوق بشر، در قانون گریزی و مبارزه با قانون مشارکت داشته است. بعضی از افراد، نهادهای امنیتی و اطلاعاتی، گروه هایی در سپاه و بسیج و غیره در کنار دولت آقای احمدی نژاد در طراحی و کودتای انتخاباتی نقش داشته اند، برخی از موضع فرصت طلبانه از آن حمایت کرده اند. بعضی دیگر هستند که این وضعیت را ندارند؛ به جهت دیدگاه خاصی و یا تبلیغات سیاسی و تبلیغات مذهبی راه دیگری انتخاب کردند که ما با این ها هیچگونه خصومتی نداریم و تنها خواستار یک گفتگوی عادلانه در یک محیط صمیمی هستیم تا حرف همدیگر را درک کنیم. پس وقتی ما از اصولگرایی صحبت می کنیم باید این وضع را در نظر بگیریم. الان وقتی از طرف مقابل صحبت می کنیم ، همه را یک جور نمی بینیم.
عنایت کنید که طرف مقابلی که در این کودتا شرکت داشته اند، اکنون در تعارض شدیدی با هم هستند. که برای یکدست کردن حاکمیت در کشور باید همدیگر را حذف کنند. حذف شروعی دارد اما پایانی ندارد. این وضع آن گروهی را که ناصادق ، ناصالح و منفعت طلب نیستند ، بهتر به ماهیت کوتا گران آگاه می کند و ریزش نیروهای آنان را در پی دارد. برای اینها امکان توجیه نیروهای خودی هم وجود ندارد؛ چند مثال :
بخشی از این افراد با ادعای دین ورزی به صحنه انتخابات آمدند و دیگران را به عدم دین باوری و به فساد متهم کردند و تبلیعات انتخابانی شان را بر مبنای آن قرار دادند. و تمام حذف ها بر این اساس بود. و در این راه از استفاده ابزاری از دین، مراسم عزاداری، از امام حسین، از حضرت زهرا، از بحث ظهور و غیره هیج کوتاهی نکردند. از هاله ی نور شروع کردند و چون دیدند آنهایی که باید عکس العمل قاطعی در مقابلشان نشان دهند، بهر دلیل نشان ندادند، پا را فراتر گذاشتند و ادعاهایی کردند که کل جامعه ی دینی راتحت تاثیر قرار داده و به بنیادهای اعتقادی ما دارد لطمه می زند. و این گسستی در جامعه ایجاد کرده است.
انحصار منابع اقتصادی توسط گروهی مشخص. بنام خصوصی سازی به سمت انحصار منابع اقتصثادی که متعلق به مردم بوده رو آورده اند.
همچنین است در حوزه قدرت که بقای خودشان را در حذف گروه های اصولگرای ریشه دارتر می بینند چون حاضر نیستند هیچ قدرتی را با انها تقسیم کنند. بنابراین ما شاهد درگیری های مستمر و مخرب هستیم.
ادعا می شد که اگر قبلن اختلافی هست ناشی از وجود اصلاح طلبان و تحول خواهان در حاکمیت هست . اگر این ها بروند همه ی مشکلات حل می شوند. اینها نامسلمانند، ضد انقلاب هستند، وابسته به امریکا، انگلیس و اسرائیل هستند اینها معاند هستند و فاسد هستند؛ اقتصادی و دیگر فساد ها. بهر حال شما همه ی اینها را حذف کردید، مشکلات حل شد؟
الان فاسدهای جدیدی ظهور کردند، منافق های جدید، فراماسونرهای تازه وابسته های به امریکا، انگلیس و اسرائیل های جدیدی پیدا شده اند. این از روش شما است . این نوع روش حکمرانی پاسخگو نیست. و اختلاف ها مرتب سر باز می کند و تازه ترین اختلاف سر وزیر اطلاعات .
من دولت آقای احمدی نژاد را نامشروع و غیر قانونی می دانم. اینها عملن قدرت را در اختیار دارند و مسئولیت بر عهده شان است: این که نامشروع هستند یک مسئولیت است و نه این که قانون را رعایت نمی کنند مسئولیت دیگری بر عهده شان می گذارد.
مسئله ی شفافیت مسایل مالی نمونه ی دیگری است. مجلس هیچ نظارتی بر دولت ندارد و آقایان پاسخگویی مالی به مجلس ندارند. قانون جنبه ابزاری یافته و بازیچه قرار گرفته است. هیچ کسی مسئولیت اعمال خودش را بر عهده نمی گیرد.
به قاضی می گویی که آقای قاضی شما باید تابع قوانین اساسی، جزایی و دادرسی و مدنی باشی . چرا نقض حقوق بشر در کشور وجود دارد؟
جواب می گوید من مسولیت ندارم این تصمیم نهادهای امنیتی است که بر من تحمیل می شود . کی ؟ افراد قرار گرفته در راس هرم قضایی کشور. از این جا شروع می شود تا پایین انتقال پید ا می کند. یعنی چی ؟ این وضعیت ثبات و اقتدار است؟ نه، این سلب اعتماد متقابل مسئولینی است که در یک زمان کودتایی را انجام داده اند است. به نظر می رسد که وضع طرف مقابل بسیار وضع اسف باری است و دچار فرسایش روانی، اعتقادی و مادی شده اند و هر روز باید شاهد ظهور شکاف های دیگر باشیم . ما طالب فروپاشی کشور نیستیم. ما طالب وضعیتی که مردم در آن آسیب ببینند نیستیم. ولی نمی تواینم از ذکر وضعیت موجود چشم پوشی کنیم. وظیفه داریم آن را بگوییم . همه باید بگویند. مسئولیت بر عهده ی همه است .
ما در صحنه بین المللی در وضعیت خوبی قرار نداریم. اگر سرکوب ها انجام نمی گرفت ما اکنون سردمدار جنبش های منطقه بودیم . اما با کارهایی که آقایان کردند نمی توانند چنین ادعاهایی بکنند.
حکومت نه در صحنه داخلی و نه در صحنه بین المللی وضعیت خوبی ندارد. در زمینه اقتصادی وضعیت بسیار بدی هست. در صورتی که ما درآمد اقتصادی بسیار زیادی داشتیم می تونسیتیم کشور را به رشد اقتصادی بالایی برسانیم بیکاری را به صفر در صد برساینیم
می خواهم بگویم که ما با همه مشکلاتی که در سازمان دهی در آگاهی بخشی در سایر زمینه ها داشتیم در جنبش، توانستیم وضعیت جنبش را تثبیت کنیم تعمیق کنیم و طرف مقابل در وضعیت انشعاب، افتراق، تزلزل فقدان اقتدار و رروی آوردن به سرکوب و خشونت و ابزارهای غیر قانونی است.
پایان بخش اول .
یک یادآوری مهم : جریان " حذف و توطئه "
آقای اردشیر امیر ارجمند از نمونه های زیر – از باب یادآوری – حتمن بیشتر از این وبلاگ اطلاعات دارند، اما برای آگاهی دیگران آورده شده اند. جریان " حذف و توطئه " ویژگی تازه ای در جمهوری اسلامی نیست که آقای احمدی نژاد، اصول گرایان و یا ویژه شخص آقای خامنه ای آن را بکار می برند. این از ویژگی های دست اول جمهوری اسلامی و پایه گزارش شخص امام راحل بوده است . نمونه های زیادی از همه ی دست اندرکاران جمهوری اسلامی – حتا آنان که امروز به منتقدان و مخالفان آن تبدیل شده اند - می توان یافت که هرچه باب میل یا عقیده شان نبوده ، برچسب توطئه گر، منافق، مزدور امریکا و ... خورده است. نمونه های زیر از روزهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی است که توسط آقای خمینی مطرح شده است.
صحیفه نور – جلد 6
09/01/1358
قم، مدرسۀ فیضیه
شما جوانان، شما ملت ایران، باید حفظ کنید وحدت خودتان را. اتکال به قرآن، اتکال به خدای تبارک و تعالی پیدا بکنید؛ با وحدت کلمه و اتکال به خدای تبارک و تعالی پیشروی کنید. فردا روز رفراندم است؛ روزی است که مقدرات شما تعیین خواهدشد. روزی است که یا اسلام پیش میبرد و یا کفر. روزی است که «آری» اسلام است و «نه» خلاف اسلام. روزی است که «آری» سرنوشت سعادتمند برای شما تهیه میکند و «نه»، شما را برمیگرداند به حال اول. «آری» بگویید. من «آری» میگویم. من جمهوری اسلامی را به جان و دل «آری» میگویم و از شما خواهران و برادران میخواهم که بروید و «آری» بگویید. بروید و آن ورقی که در آن «آری» نوشته است در صندوق بیندازید. سعادت شما این است و کشور شما با این «آری» مستقل خواهد شد. با این «آری»، شما آزاد خواهید شد و خدای نخواسته اگر چنانچه سستی بکنید یا تنبلی در این امر بشود که نروید دنبال رأی دادن، من خوف آن را دارم که خدای نخواسته به شکست بربخوریم و باز مسائل سابق عود کند
/با_امام/صحیفه_امام_خمینی/جلد6/رفراندم_سرنوشت_ساز
عنون : توطئههای منحرفین در آستانۀ برگزاری رفراندم
تاریخ : 09/01/1358
محل: قم
با کمال تأسف اخبار ناراحت کنندهای از گنبد و زاهدان و اردبیل میرسد که بعض فرقههای منحرف بین مردم محترم آن سامان مشغول سمپاشی و تفرقهافکنی هستند؛ و شایع نمودهاند که روحانیون، برادران اهل سنت را از حقوق خود محروم مینمایند. من با کمال تأسف باید بگویم که این اشخاص منحرف که الهام از امریکا میگیرند و به صورت چپنما هستند، در صددند که چپاولگریهای زمان رژیم سابق را با فرم دیگر در کشور عزیز ما اعاده کنند.
http://www.jamaran.ir/fa/1395/با_امام/صحیفه_امام_خمینی/جلد6/توطئههای_منحرفین_در_آستانۀ_برگزاری_رفراندم
همین حرف های امام خمینی - چه هیچ مدرکی بر ادعای خود به مردم نداده است - را هم امروز دولتمردان جمهوری اسلامی به مخالفانشان و منتقدانشان می زنند. پس اینان پیروان راستین امام خمینی هستند. این ویژگی فقط در جمهوری اسلامی نبوده است بلکه هر حاکمیت ایده ئولژیک آن را بکار می برد. از حاکمیت های شاخه های مسیحی در قرون وسطی و اوایل رنسانس اروپا بگیرید تا حاکمیت بلشویک ها در شوروی، پل پوت در کامبوج و مائوئیست ها در چین و این سی و یک سال در جمهوری اسلامی .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر