التماس
آقای خامنه ای به قم رفت تا بتواند پشتیبانی فضلا و مقامات فتوایی قم را بدست آورد. او این کار را از سه راه پی گرفت؛ تهدید ، تحبیب و تشویق ، و التماس .
ایشان که سخنور، سیاستمدار و حوزه شناس است، مانند من عامی تقاضای چیزی را از کسی مستقیما نمی کند. بلکه می کوشد گونه ای حرف بزند تا مخاطب خود را در موقعیتی ببیند که باید آن کار را انجام دهد. قسمت های تهدید، تحبیب و تشویق های ایشان را خواندیم . اینک به آخرین قسمت – التماس – میرسیم. ببینید ایشان چگونه خواهش خود را به صورتی بیان می کند که شنونده اش انجام آن را بسیار طبیعی احساس کند. التماس ایشان برای کسب حمایت حوزه در مورد نظام اسلامی ولایت فقیه، چیزی شبیه هندوانه زیر بغل دادن و ترساندن است.
" حوزه ی علمیه، بخصوص حوزه ی علمیه قم مادر این نظام است؛ به وجود آورنده و مولد این انقلاب و این حرکت عظیم است. یک مادر چگونه میتواند از زاده ی خود، از فرزند خود غافل بماند، در همگام لازم از او دفاع نکند؟ ممکن نیست. بنابراین نسبت بین حوزه های علمیه و نظام جمهوری اسلامی، نسبت حمایت متقابل است؛ نظام از حوزه ها حمایت میکند، حوزه ها ازنظام حمایت میکنند؛ همکاری میکنند، به یکدیگر کمک می کنند. "
از این طبیعی تر هم می شود شنونده را به تایید کشاند؟ اما اگر کسانی باشند که این تعریف، تمجید و مداحی ها نگیردشان، بایدترساندشان :
" حقیقت این است که این دو جریان عظیم – یعنی جریان نظام اسلامی و در دل آن، جریان حوزه های علمیه – دو جریانی هستند که به هم مرتبطند، به هم متصلند، سرنوشت آنها یکی است. این را همه بدانند . امروز سرنوشت روحانیت و سرنوشت اسلام در این سرزمین، وابسته و گره خورده به سرنوشت نظام اسلامی است. نظام اسلامی اندک لطمه ای ببیند، یقینا خسارت آن برای روحانیت و اهل دین و علمای دین از همه ی احاد مردم بیشتر خواهد بود. "
آیا واقعن چنین است؟ اگر حکومت جمهوری اسلامی جایش را به حکومت دیگری بدهد، حوزه ها و دین هم از زندگی مردم بیرون می روند؟ آقای خامنه ای هم راست گفته است و هم دروغ:
1 - راست گفته است اگر واقعن حوزه زیر چتر ولایت فقیه بماند. اگر حوزه دلش به پول های نفت خوش باشد. اگر حوزه از سرنیزه جمهوری ولایت بترسد. اگر حوزه توان مدارا با نظرات دیگر را از دست بدهد، اگر حوزه برای محفوظ ماندن خودش از دیگر نظرات، به چماق جمهوری ولایت تکیه کند، اگر حوزه در برابر زشت کاری های حکومت جمهوری اسلامی ساکت باشد و فقط سر بجنباند. هر چه دیرتر از خواب بیدار شود، در چنین صورتی، سرنوشتش را به حکومت جمهوری اسلامی گره زده است. به اعترافات ایشان توجه کنید:
در اجتماع مردم قم :
از طرق مختلف، پایه های ایمان مردم ، بخصوص نسل جوان را متزلزل کنند، از اشاعه ی بی بند و باری و اباحیگری تا ترویج عرفان های کاذب – جنس بدلی عرفان حقیقی – تا تر ویج بهائیت، تا ترویج شبکه کلیساهای خانگی؛ اینها کارهایی است که امروز با مطالعه و تدبیر و پیش بینی دشمنان اسلام دارد انجام می گیرد. هدفش هم این است که دین را در جامعه ضعیف کند.
می بینید که این کارها در زمان حکومتی گسترش یافته که ادعای اسلامی کردن جامعه را داشته است. اعترافات ایشان نشان از گستردگی دلسردی مردم بویژه قشر جوان و تحصیل کرده از اسلام است که محصول مستقیم سیاست های حاکمیت ولایت فقیه است. این موجی که ایجاد شده نه از کتک، نه از جریمه، نه از اخراج از کار و نه از تهدیدهای گوناگون سی ساله نترسیده و هر روز گسترده تر شده است. آقایانی که فکر می کنند با مخالفت با شخص آقای خامنه ای می توانند از این آب گل آلود ماهی بگیرند، سخت در خوابند. زیرا این امواج نه بر علیه آقای خامنه ای که بر علیه بخشی ازاعتقادات اسلامی است؛ بر علیه اعتقاداتی است که حاکمیت ولایت فقیه می خواهد بزور چماق بر قلب مردم جاری کند. می بینید که نتیجه واژگونه است. آنان که فکر می کنند اگر روزی بجای آقای خامنه ای بنشینند می توانند آب رفته را به جوی بازگردانند، در اشتباهند. فقط در صورتی می توانند توجه جوان ها و تحصیل کردگان را به سوی خود جلب کنند که وظیفه ی تاریخی نظریه ولایت فقیه را تمام شده اعلام و حساب دیانت را از حکومت جدا کنند. راستی مگر می شود از پول هنگفت نفت و امکانات حکومتی همانطور که آقای خامنه ای پیشنهاد کرده است چشم پوشید؟ اگر نمی شود، باید منتظر پیش بینی آقای خامنه ای باشند.
2 – دروغ گفته است زیرا تاریخ را تحریف کرده است. این مغالطه ی بزرگ آقای خامنه ای بر خلاف جریان تاریخ است. این ترساندن حوزه است از رفتن حکومت ولایت فقیه . و گرنه رهبر جمهوری اسلامی می داند که در اروپا وقتی مسیحیت از قدرت حکومتی کنار رفت، وقتی کلیسا حکومت را حق مردم دانست، وقتی در کنار مردم از حقوق آنان دفاع کرد، وقتی حق نظارت مردم را حتا بر کلیسا به رسمیت شناخت – به عذرخواهی پاپ در سال گذشته نسبت به رفتار بعضی کشیش ها توجه کنید – نه تنها مسیحیت و کلیساها از زندگی مردم کنار گذاشته نشدند، بلکه مردم آزادنه و بیشتر به کلیساها توجه کردند. روزهای یکشنبه کلیساها پر از مردمی است – جوان وپیر - که برای دعا به آنجا می روند، برای اعتراف می روند. امروز کلیسا یک مرجع عمومی است برای حل مشکلات شخصی، خانوادگی و کاری مردم در کشورهای مسیحی. آقای خامنه ای این بار نعل را وارونه زده است. بد نیست آقایان فقهای محترم از دوستانشان در کشورهای خارجی گزارشاتی از ارتباط مردم با کلیسا داشته باشند، و ببینند کلیساهایی که به ظاهر از قدرت حکومت کنار رفته اند، چگونه در زندگی روزمره مردم حضور دارند.
اینجا است که حوزه بر سر دو راهی است: راه اول، راه جمهوری ولایت است، همین که هست . راه دوم راه جمهوری مردمی است که مردم هم حکومت خود را دارند و هم دین و روحانیت خود را.
------------------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن- مطالعه این مجموعه نوشته – فتوا و وحدت کلمه ملی – به آقایان زیر پیشنهاد شده است:
آقای کروبی
آقای تابش . رئیس فراکسیون خط امام در مجلس
آقای خاتمی
آقای رفسنجانی
آقای صانعی
آقای موسوی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر