در میان داد و بیداد ها و بگیر و ببندهای سیاسی، فراموش شده ها بسیارند و کودکان کار یکی از اینانند که زندگی اینان در جامعه بازتابی نداشته است و اگر هم داشته، دردناکانه چهره ای منفی از آنان در اذهان باقی گذاشته است. چندی پیش در وبلاگی، یک قطعه کوتاه داستان گونه از زندگی این کودکان خواندم و حالا یک گزارش مستقیم دیگر. بازتاب ستم هایی که بر کودکان می رود؛ چه کودکان کار و چه کودکان و نوجوانانی که زندگی معمول دارند، واجبی است که فردای زندگی همه ی ما را تغییر خواهد داد.
جمعه، ۱۰ اردیبهشتماه ۱۳۸۹
حكایت اشكها و لبخندهای نانآوران كوچك
ایلنا: كاش دستگاههای اجرایی و متولیان امر كودكان قبل از اجرای برخی طرحهای كارشناسی نشده ولی سرانجام مانند جمعآوری فلهای كودكان كار و یا در پیش گرفتن سیاستهای خنثی نسبت به نانآوران كوچك، از زندگی روزمره و معضلات آنها از نزدیك آشنا میشده و گفتوگویی هرچند مختصر با كودكان كار انجام میدادند تا شاید تلنگری باشد برای موشكافی مشكلاتی از جنس فقر و نداری.
به گزارش خبرنگار اجتماعی ایلنا، نشست ماهانه انجمن حمایت از حقوق كودكان اینبار به گونهای متفاوت با سایر نشستهایش برگزار شد.
این انجمن با دعوت از دختر و پسرهای قد و نیمقد كار، پیام بزرگی به سایر مسوولان داد! و با این اقدام از هفته كار یك خسته نباشید جاندار برای كودكان كار به ارمغان آورد.
۱۵ كودك و نوجوان قد و نیمقد با چنان شورو نشاطی در این مراسم حاضر شدند گویا قرار است مقابل یك پرده بزرگ تئاتر یا سینما قرار بگیرند. نگاه كودكان سوال داشت، سوال از فقر، از بیعنایتی مسوولان، از هزاران سوال بیپاسخ اما باز نگاه كنجاوشان را به افرادی دوختند كه قرار بود گوش شنوایی برای گوشهای از ناگفتههایشان باشد.
جلسه به كودكان كار اختصاص داشت و تمام تلاش اعضای انجمن این بود كه آنها صاحب اصلی مراسم باشند!
بماند كه شغل مادرم چیست!
شاید با دعوت از بچههای كار برای حضور در میزگرد سخنرانی، قالب كلیشهای نحوه برگزاری تمام مراسم و مناسبتها شكسته شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، زهرا ۱۵ ساله كه از همه خجالتیتر بود همانطور كه با بند كیفش بازی میكرد گفت: پول رفت و آمد به مدرسه و خرج كتابهایم را از طریق كار در یك كارگاه خانگی در میآورم و بعد از مدرسه هم تمام كارهای خانه مثل ظرفشویی، نظافت خانه و سایر كارها را نیز برعهده دارم.
زهرا دختربچه سربه زیر كه كمی هول شده ادامه میدهد مادرم هم كار میكند و من مسوولیت مادرم را در خانه انجام میدهم. او تمایلی نداشت كه به سوال مجید بیخیله (عضو هیاتمدیره انجمن) كه از شغل مادرش پرسید جواب دهد و تنها به این جمله كه «بماند» اكتفا كرده و صورت سرخ از خجالتش را به زیر انداخت و سكوت كرد.
مسئولان با فراموشی كودكی خود به ما ظلم میكنند
ثریا ۱۷ ساله كه سرشار از نگفتهها است و با علامت سوالهای زیادی گفتههایش را آغاز میكند میگوید: مسوولانی كه كودكان كار را نادیده میگیرند كودكی و نیازهای خودشان را از یاد بردند و نمیدانند كه حق مسلم ما دستیابی به رفاه و آموزش بدون بهره است.
ثریا كه صدایش را صاف میكند تا شاید منظورش را واضحتر رسانده و طنین صدایش اثرگذار شود ادامه میدهد: تنها علت كار ما كودكان برطرف كردن نیاز خانوادههایمان نیست، علت بزرگتری هم مانند نادیده گرفتن مسوولین نسبت به ریشههای فقر نیز وجود دارد. او به دنیای كودكان مانند خودش اشاره میكند: «دنیای ما دنیای كار نیست، دنیای ما دنیای صلح و آرامش است؛ اما این دنیا را از ما میگیرند.»
ثریا میخواهد تا حق خوب زیستن و آموزش از كودكان گرفته نشود و ادامه می دهد : فقط در مورد ایران صحبت نمیكنم ،روی حرفم ،تمام كودكان كار ایرانی یا غیر ایرانی است كه شرایط سختی را تحمل میكنند.
او با مخاطب قرار دادن مسوولانی كه به طور حتم جایشان نهتنها در این مراسم بلكه در بسیاری از مراسم اینچنینی خالی است، سوالات پیدرپی خود را مطرح میكند: «چرا كودكان كار از صحنه زندگی آدمها حذف میشوند و چرا دولت احوالی از كودكان و خانوادههای دروازهغار، مولوی، شوش و... كه شرایط سختی را تحمل میكنند، نمیپرسد؟ در حالی كه وزارتخانهها و سازمان بهزیستی با بیعنایتی به امثال ما غفلت كرده و گوش شنوایی برای دردهای ما ندارند.»
ثریا كه دیگر با وجود شیطنتهای درگوشی دوستانش لبخند نمیزند و جدیتر شده میگوید: فشار مسائل اجتماعی و عدم حمایت نهادهای متولی از خانوادههای نیازمند، باعث كم ارزش شدن برخی مسائل در خانوادهها شده است به طوری كه خانوادهها علیرغم مطلع شدن از معضلات خارج از منزل، كودكان خود را نسبت به كار و نانآوری مكلف یا مجبور میكنند.
خدا را شكر كه انجمنها هستند!
انسیه دختربچه كم سن و سال با صدای پرنشاط اما غمناك خود حرف میزند و گله دارد.
او از ۷ سالگی همراه با خانواده خود از افغانستان به پاكستان مهاجرت كرده و مجدد پس از ۶ سال به ایران آمده و با وجود مقاومت خانواده نیز آغاز به كار كرده است.
انسیه به غیرت پدرش برای كار كردن و مخالفتها اشاره میكند و لبخندزنان میگوید: با وجود مخالفتها هم كار كردم و هم درس خواندم، هر اتفاقی هم كه بیفتد هرگز درس را رها نمیكنم چون میدانم با درس به هدفم میرسم.
لبخند انسیه روی لب میماسد و با بغض میگوید: خدا را شكر، تعدادی از انجمنها و مردم به فكر كودكانكار و خیابانی هستند وngo تشكیل دادند وگرنه تا به امروز تكلیف امثال من معلوم نبود!
كودكان كار، ایرانی یا غیرایرانی همچنان نانآورند
عنایت كودك كار دیگری است كه از دولت ایران سوال دارد. «چرا افغانیها نمیتوانند در مدارس ایران درس بخوانند و دغدغه دارند؟ مگر درس خواندن چه كار بدی است كه جلوی آن را میگیرند؟» عنایت به دلیل برخی سنگاندازیها هنوز دوم راهنمایی است و از اینكه حتی كتاب مدرسهاش را جلوی هم سن و سالانش به دست بگیرد خجالت میكشد.
او اگرچه تسلط خوبی بر حرفهایش دارد اما از اضطراب شدید شكایت میكند و میگوید: كودكان كار چه ایرانی باشند و چه غیرایرانی، نانآور خانواده هستند و نیاز به توجه بیشتری دارند.
گل میفروشم اما فحش میشنوم
سجاد از ۷ سالگی شروع به كار كرده، پدرش جانباز شیمیایی 35 درصد بوده و مادرش هم مریض است، دو برادر كوچكتر دارد و زندگی آنها را هم با نان مختصر خود میچرخاند.
او بنیان مشكلات خود و سایر كودكان را فقر خانواده میداند و میگوید: «شهرداری، كلانتری، بهزیستی و سایر سازمانهایی كه نامشان را در روزنامهها خواندم به جای از بین بردن فقر، جلوی كار ما را میگیرند و حتی شهرداری اغلب رفتارهای خشن را در برابر ما در پیش میگیرد.»
به گفته سجاد وقتی ۹ ساله بودم بارها مورد آزار شهرداری قرار گرفتم و تجربههای بدی دارم. سجاد ادامه میدهد گاهی تعجب میكنم كه چرا وقتی از رهگذرها میخواهم تا چند شاخه گل بخرند به من ناسزا میگویند در صورتی كه من تنها گلرز، مریم یا نرگس برای فروش دارم نه چیز دیگری!
اسد ۱۷ سال دارد و از ۷ سالگی شروع به كار كرده و از اینكه فرصت كافی برای رسیدگی به درسهایش ندارد افسوس میخورد و نگران افت درسهایش است.
انجمن حمایت از حقوق كودكان یك مهمان ویژه هم برای كودكان داشت، هوشنگ مرادی كرمانی ،نویسنده كودك و نوجوان و صاحب كتابهای قصههای مجید ،بچههای قالیباف، داستانهای آن خمره و ... كه قهرمانهای همیشگی داستانهایش كودكان كار و افراد فرو دست جامعه بوده ، ضمن ابراز همدردی با كودكان از خاطرات دوران كودكی خود گفت و به روزهایی اشاره كرد كه با وجود بیماریهای پدر، كتابفروشی، نانوایی و نوشابهفروشی میكرد تا زندگی كند! او به موقعیت خاص كار اشاره كرد و به آنها گفت: همتی در شما كودكان است كه در سایرین نیست.
جای خالی شمع در شب شعر كودكان كار
تعدادی از كودكان یكی از شعرهایش را همراه خود آورده بودند و هر كدام با لحن خاصی شعرهایی را كه خودشان سروده بودند تقدیم كردند و اغلب نیز طنین صدای یكی از آنها با بغض همراه شد، بغضی كه شاید جای خالی یك شمع روشن را خالی میكرد!
روزی موسس یك انجمن كودك میشوم
شنیدن آرزوهای پررمز و راز كودكان كار تمام گوشها را تیز كرده بود و اشتیاق شنیدن از وجنات هر یك از حاضران مشخص بود.
انسیه دختر پراحساس افغانی دوست دارد موسیقی یاد بگیرد اما چون احساس میكند درآمد خوبی ندارد، چندان به این آرزویش امیدوار نیست!
ثریا كه حرفهای زیادی را هنوز نگفته است میخواهد تا مدرك فوق لیسانس درس بخواند و روزی هم یك انجمن حمایتی برای كودكان تاسیس كند؛ انجمنی كه بنا به گفتهاش میخواهد از تمام آدمها سوال كند كه چقدر به حقوق كودكان اهمیت میدهند؟
سجاد آرزو دارد لولهكش شود و یا در یكی از مراكز فنی و حرفهای فوت و فنی یاد بگیرد.
سخن گفتن از آرزوها تنها دلخوشی كودكان كار برای زندگی است و چشمان هر یك از آنها برای گفتن از آرزوها مشتاقتر به نظر میرسد.
سكوت یا افسوس؟
انجمن حمایت از حقوق كودكان برای تكریم زحمات كودكانی كه شاید از كار و در آوردن لقمهای نان پر زحمت زده باشند و خود را به این مراسم رسانده بودند، هدیهای به كودكان تقدیم و هفته كارگر را به پرخاطرهترین روز تبدیل كرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، علیاكبر اسماعیلپور فعال حقوق كودك نیز سهم خود را برای سخنرانی و پرداختن به مسائل مربوط به كودكان كار را به درد و دلهای نانآوران كوچك تقدیم كرد و همراه با سایر اعضای انجمن حمایت از حقوق كودكان، برای شنیدن تجربیاتشان سكوت كرد؛ سكوتی كه شاید توام با افسوس بود!
هنوز آماری از کودکان شاغل در دست نیست
علی اكبر اسماعیلپور عضو انجمن حمایت از حقوق كودكان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا به مسایل مربوط به كودكان كار پرداخته و نگاهی دوباره به این معضل انداخت.
او انواع اشتغال كودكان را به دو دسته پنهان و آشكار تقسیم كرد و گفت: کار در خیابان ها و کارگاه های روباز نظیر مکانیکیها ، کارواش ، باربریها ، کورهپزخانهها ، مزارع و... از مصادیق اشتغال آشكار كودكان كار بوده و کار در کارگاههای پنهان و زیرزمینی، کار در کارگاههای خانگی و اشتغال جنسی کودکان جزیی از اقسام پنهان اشتغال كودك محسوب میشود ، در حالی كه متاسفانه کشور ما تنها به بخش کوچکی از این تقسیمبندی یعنی کودکان خیابان و آنهم به شکل ناقص پرداخته است .
اسماعیلپور در ادامه در توضیح قوانین حمایتی موجود یاد آور شد: مطابق با ماده ۳۲ پیمان نامه جهانی حقوق کودک ، دولتها باید حق كودك را در برخورداری از حمایت در برابر استثمار اقتصادی و كار كودكان كه مانع یا مزاحم آموزش آنان است ویا به بهداشت و تحول اجتماعی ، اخلاقی ، فیزیكی ، روحی و ذهنی كودكان آسیب میرساند ، به رسمیت بشناسند و در ماده ۷۹ قانون کار جمهوری اسلامی ایران نیز آمده : کار کودکان زیر ۱۵ سال ممنوع بوده و برابر قوانین با متخلفین برخورد میشود.
عضو انجمن حمایت از حقوق كودكان ادامه داد: مطابق با مقاوله نامه شماره ۱۸۲ سازمان جهانی کار ، كه به شناسایی و محو بدترین اقسام اشتغال کودکان اختصاص دارد و جمهوری اسلامی ایران با امضای این مقاوله نامه در سال ۱۳۸۰ متعهد به اجرای مفاد آن شده است ، در حالی که مسئولین وزارت کار هر ساله از روند مثبت اجرای این مقاوله نامه به اجلاس جهانی کار گزارش میدهند هنوز هیچگونه آماری از کودکان شاغل در دست نیست و هیچ کدام از آمار های غیر رسمی نیز به تایید مسئولین و متولیان امور نرسیده است .
اما و اگرهای ستاد ساماندهی كودكان خیابانی!
اسماعیل پور در مورد وجود قوانین متناقضی كه در نقطه مقابل قوانین حمایتی قرار دارد خاطر نشان كرد: بر اساس مصوبه مجلس ششم ، کار گاههای زیر ۱۰ نفر از شمول قانون کار خارج است ،این در حالی است كه اغلب کودکان در کار گاههای زیر ۱۰ نفر كار میكنند و در عمل اجرای هر گونه قوانین مربوط به ممنوعیت اشتغال کودکان مضحک به نظر می رسد .
او افزود: مطابق با ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی ،پدر و یا جد پدری در صورت ارتكاب به قتل فرزند قصاص نمیشوند كه بر این اساس پدر خانواده هر چند صلاحیت نگهداری از فرزند را نداشته و معتاد هم باشد می تواند کودک معصوم را به اشتغال مجبور کرده و از دسترنج فرزندش بهره ببرد و از طرفی در کشور ما کودک در تعاریف حقوقی صغیر محسوب شده و نمیتواند برای شکایت به مراجع قضایی مراجعه كند.
عضو انجمن حمایت از حقوق كودكان با اعلام اینكه نقش انجمن حمایت از حقوق کودکان به عنوان نهاد مردمی پیشگام مبارزه با اشتغال کودکان در خور ستایش است یاد آور شد: تداوم فعالیت های انجمن از سال ۱۳۷۶ درروستاهای جنوب خراسان و پس از آن شروع فعالیت انجمن از سال ۱۳۷۹ در دروازه غار تهران و سپس ناصر خسرو با هدف توانمند سازی کودکان در وضعیت دشوار که به گزارش های متعدد رسانهای از فعالیتهای انجمن و نیز برجسته سازی معضل اشتغال کودکان منجر شد ، افکار عمومی را به این پدیده حساس كرد.
به گفته او این فشارها به حدی بوده که دولتمردان را مجبور به واکنش و چاره جویی كرد به طوریكه در سال ۱۳۸۰ ستاد ساماندهی دروازه غار تهران با حضور ۱۵ نهاد دولتی شکل گرفته و از بطن این جمعیت دولتی ، ستاد ساماندهی کودکان خیابانی شکل گرفت و نام ستاد ساماندهی کودکان کار خیابانی را به خود اختصاص داد .
تکرار چرخه معیوب ساماندهی کودکان خیابانی
این فعال حقوق كودكان با اشاره به قدمت ۹ ساله ساماندهی كودكان خیابانی تاكید كرد: تنها اقدام این ستاد به گشت مامورین شهرداری و یابهزیستی به همراه نیروی انتظامی در داخل شهر و یا ترمینالها ، دستگیری کودکان شاغل در خیابان و انتقال آنها به داخل یک مینی بوس ، انتقال به مراکز نگهداری و حتی در برخی موارد کانون های اصلاح و تربیت و تشکیل پرونده قضایی برای کودکان، تشکیل پرونده برای کودکان و تکمیل فرمهای آماری و استحمام کودکان و نگهداری کودکان حداقل برای مدت ۱ ماه ، خلاصه شده و بعد از آن نیز به دنبال آزادی کودکان، مجدد شاهد تکرار چرخه معیوب این گونه ساماندهی هستیم، به طوریكه این چرخه معیوب در کشور ما سالهای سال به طور متوالی تکرار می شود و نام آن هم به " ساماندهی کودکان خیابانی " معروف شده است!
به اعتقاد عضو انجمن حمایت از حقوق كودكان، پرداختن صرف به کودکان خیابانی تلاش برای فراموشی وضعیت دهشتناک هزاران کودک شاغل در کارگاههای زیرزمینی است؛ فراموشی تلاش مشقت بار کودکانی که عمرشان در پای دار قالی تباه میشود، فراموشی وضعیت اسفبار کودکان کوره پزخانهها است و از آنجایی که کودکان معصوم تقریبا در کارگاههای مختلف بطور پنهانی به کار اشتغال دارند نه تنها افکار عمومی حساسیت خاصی به حضور آنان ندارد بلكه متولیان امور هم با وجود آگاهی کامل از حضور پر تعداد این کودکان ، چنین وانمود می کنند که از حضور آنان اطلاعی ندارند .
ضعف نهادها بینالمللی کارگری
اسماعیل پور به خبرنگار ایلنا یاد آور شد: کودکان خیابانی در معرض دید هستند، کودکان خیابانی احساسات رهگذران را جریحه دار میکنند و البته به زعم مسوولان این کودکان چهره شهر ها را زشت ساختهاند و در واقع همان نگاه زیباسازی و مبلمان شهری به یک پدیده اجتماعی همچنان حكم فرما است به طوریكه فرماندار کرمان شانزدهم فروردین سال جاری طی اظهاراتی ،متکدیان و کودکان خیابانی را ریشه بیماریهای واگیردار ،نازیبا شدن چهره شهر و حتی افزایش سرقت های خیابانی دانسته بود.
عضو انجمن حمایت از حقوق كودكان در ادامه به دلایل نادیده گرفته شدن كارگروهی كودكان اشاره كرد و گفت: در معرض دید نبودن و دشواری برای دسترسی به آنها ، خارج بودن كارگاه ه های زیر ۱۰ نفر از شمول قانون كار ، ضعف نهاد ها بین المللی کارگری در گزارش گیری از کشور ها از دلایل اصلی این غفلت ها است به طوریكه علی رغم آنكه گزارش های سالانه ای که در خصوص اجرای مقاوله نامههای کارگری و از جمله مقاولهنامه ۱۸۲ به سازمان جهانی کار ارسال میشود نادرست بوده و منطبق بر واقعیات نیست اما این مساله از سوی این سازمان بینالمللی پیگیری نمیشود .
سودهای نجومی به دنبال بهرهكشی از جثه نحیف دخترکان قالیباف
اسماعیل پور افزود: حمایت سرمایه داران و دلالان بین المللی از بهره کشی از نیروی کار ارزان کودکان، همچون سابقه خردسالان دختر در کارگاههای قالیبافی كه قدمت بیش از یک قرن دارند اما هیچگاه مشقات این نوع اشتغال برای خردسالان تولید کننده فرش پیگیری نشده است و این معضلات از نمونههای آشكار چنین استثماری است . چرا كه تجاری که از دسترنج جثه نحیف دخترکان قالیباف به سودهای نجومی می رسند بدشان نمی آید در کشور هایی مثل ایران که امكان بهره كشی هم آسان است ، این بهرهکشی همچنان پنهان بماند .
به اعتقاد این فعال حقوق كودكان برجسته سازی اشتغال خیابانی در مقابل دهها نوع اشتغال پنهان در کارگاههای زیر زمینی و خانگی و... میتواند مرتبط با عملکرد دلالان و سود اندوزانی باشد که خواهان پنهان ماندن بسیاری از اقسام اشتغال کودکان هستند ؛ وگرنه غافل ماندن از هزاران کودک شاغل ، با وجود پذیرش پیماننامه و مقاولهنامههای متعدد حمایتی هیچگونه توجیهی نمیتواند داشته باشد .
بهزیستی در برابر كودكان كار خنثی است
او با پرداختن به دلایل حضور کمرنگ NGO ها در کارگاههایی كه به حقوق كودكان تجاوز می شود تصریح كرد: سازمانهای غیر دولتی می توانستند عامل موٍثری برای اجرای مقاوله نامه های بین المللی در حوزه اشتغال کودکان باشند و یا حد اقل گزارشهای نا درست را پیگیری کنند؛ این درحالی است كه سازمان های غیر دولتی واقعی در برنامه ریزی استراتژیک ضعف های عمده دارند و از انجایی که روش دموکراتیک را در اداره تشکل در پیش گرفته اند مشکلات ساختاری آزارشان میدهد و از طرف دیگر به دلیل متکی نبودن به در آمد ثابت و مشخص برای پیشبرد هدفهای خود و نیز عدم اتکا مالی به دولت و تلاش برای مستقل ماندن عملا به مجموعه های اجرایی صرف بدل شده اند؛ كه این مساله زنگ خطر و هشداری جدی برای این تشکل ها است .
اسماعیلپور با اعلام اینكه سازمانی نظیر بهزیستی انتقادی از وضعیت كودكان شاغل ندارد ادامه داد : در مقابل سازمانهای غیر واقعی برای تامین در آمد دنباله رو دولت شدهاند ، سیاستهای غلط دولتیها را با جان و دل می پذیرند ، به پیمان کار سازمانهایی نظیر بهزیستی بدل شده اند ؛ و در آمد خوبی هم دارند و اگر برنامه هایشان را دنبال کنید راضی اند به رضای خدا و انتقادی از وضعیت کودکان شاغل ندارند .
مصاحبههای بیربط ونادرست در ارتباط با كودكان كار
عضو انجمن حمایت از حقوق كودك درمورد عملکرد مبهم دولت در ساماندهی کودکان خیابانی و مبهم بودن گروه هدف با بیان اینكه اولین قدم در اجرای پروژه های مختلف اجتماعی در این طرح مبهم است تاكید كرد: برخی در مصاحبه ها اعلام کردند که 90 درصد کودکان افاغنه هستند مابقی ایرانی ، برخی ها تعداد ایرانی ها را بیشتر اعلام کردند ، اساس این طرح برای کودکانی است که سرپناه ندارند اما می بینیم که در فاصله کوتاهی پس از دستگیری کودکان خانواده برای آزادی فرزندشان پیشقدم می شوند .
اسماعیل پور ادامه دا: در تحقیقات مختلف اثبات شده است که تا سقف ۱۰ درصد از کودکان خیابانی ممکن است رابطه شان با خانواده گسسته باشد ، یعنی طرح ساماندهی عملا برای کودکانی اجرا می شود که شاید اصلا وجود خارجی نداشته و یا خیلی کمرنگ باشد؛ در ایران پدیده گسست از خانواده یا کودکان بی سرپرست بسیار کمتر از کشوری مثل هند است .
به گفته این عضو انجمن حمایت از حقوق كودكان ، خروجی این طرح هیچگاه گزارش نشده و اعداد و ارقام متناقض است و اگر چرخه معیوبی که قبلا ذکر شد را به عنوان ساماندهی کودکان خیابانی بپذیریم هیچگونه گزارش جامعی حتی در این زمینه وجود ندارد ؛ حتی هرگز گزارش مالی دقیق و شرح هزینه هایی که انجام شد مشخص نشده و حتی بودجه اختصاصی سالیانه برای طرح ساماندهی نیز مبهم است .
بهزیستی و شهرداری در قامت ساماندهی کودکان کار نمیگنجند
اسماعیل پور گفت: اگر بپذیریم که سازمان بهزیستی متولی این طرح است ، با توجه به حضور پر شمار کودکان خیابانی در سطح شهر های بزرگ و کوچک به تنهایی گویای شکست انواع و اقسام طرح های ساماندهی دارد و این سازمان باید شجاعانه این شکست را پذیرفته و بر ادامه این چرخه معیوب اصرار نكند.
او با جمع بندی نظرات كارشناسی خود اضافه كرد: سازمان بهزیستی و یا شهرداری در قامت ساماندهی و یا توانمند سازی کودکان کار نمی گنجند ؛ مسئول مستقیم مسائل اجتماعی این چنینی " دولت جمهوری اسلامی ایران " است و افزایش و یا کاهش تعداد این کودکان و تغییر وضعیت آنها به سیاستگذاری های کلان در عرصه اقتصادی و سیاسی و نحوه اتخاذ سیاست های اجتماعی و فرهنگی بستگی دارد .
گزارش: سمیه جاهدعطائیان
۶ نظر:
خلیل عزیز، اول از همه می خواهم تشکر کنم بابت نظرات سودمندی که برایم می نویسید و قطعا بسیار برایم عزیزند. در مورد انجمن های حمایت از کودکان گفته بودید، راستش مرکز قدوسی و پیش از آن شیرخوارگاه آمنه که میرفتم، دو تا از بهترین مراکز نگهداری کودکان بی سرپرستند. مرکز قدوسی نیاوران است و آمنه، ونک. حالا کمی که به سمت جنوب شهر برویم جهره ی یتیم خانه ها هم فرق می کند. چندی پیش ایمیلی دست بدست می گشت که شامل شرح حال و عکسهایی بود از مرکز نگهداری کودکان عقب افتاده ذهنی در جنوب تهران که در وضعیت فوق العاده اسف باری بسر می بردند؛ آنجا که دیگر یک کثافتخانه بود.
راستش تصور من این است که این انجمن ها هم اگر واقعا قصد کمک داشته باشند اول باید بروند سراغ آنها و بعید می دانم نگران مسائل تربیتی عده ای باشند در حالیکه در نقطه ای دیگر، کودکانی اولین ابزارهای یک زندگی فیزیکی نرمال را هم ندارند. بعید می دانم نگران شلوار گشاد بچه ای باشند زمانی که بچه های دیگری اصلا شلوار ندارند...
بگذریم... همیشه می آیم و اینجا را می خوامن، اما اگر نظر نمی دهم به این خاطر است که در نوع مطالبی که می نویسید نظر دادن یا ندادن من، موضوعیت ندارد.
باز هم ممنون بابت همه چیز.
سلام
رنجهای بزرگی را گشوده اید
اگر هر کدام به هر اندازه که می توانیم کاری برایشان کنیمجهان از این نظر رنج کمتری به خود خواهد دید
این یکی از غمگین ترین پست هایی بود که نوشتید.
نشستن پای دردل این کودکان و آشکار ساختن انها آیا می تواند گوشه ای از درد این پیام را بکاهد؟ کاش گوش شنوایی بود.
این یکی از غمگین ترین پست هایی بود که نوشتید.
نشستن پای دردل این کودکان و آشکار ساختن انها آیا می تواند گوشه ای از درد این پیام را بکاهد؟ کاش گوش شنوایی بود.
سلام به همه و آیسودا، رسانه ای کردن این جریان ها می تواند موثر باشد. همانطور که رسانه ای شدن ستم های حکومت در موارد سیاسی تا بحال موثر بوده است. هر چه این واقعیات ها بیشتر گفته و نوشته شود، چهره ی واقعی حاکمیت ولایت فقیه بیشتر آشکار می گردد. برای این که مردم بتوانند تصمیم بگیرند، آگاهی آنها از وضع هم مهمترین عامل است. موفق باشی.
سلام
ممنون به خاطر این پست.
فقط فغان و درد.
بهترین ها
ارسال یک نظر