یک حکومت سکولار :
۱ - نیازی به تایید رهبران مذهبی ندارد. اما حکومت پهلوی به این تایید نیاز داشت. اینجا:
۲- نیازی به قسم خوردن و تعهد به یک آئین، کیش، مذهب و ایده ئولژی مشخص ندارد. آیا حکومت پهلوی چنین بود؟
پیشتر در نوشتار « دستاورد قانون اساسی مشروطیت و متمم آن » نشان داده شد که دموکراسی مشروطیت به دو عامل بنیادی استبداد وابسته شده بود :
الف - اختیار مطلق شاه در توشیح قوانین.
هیچ اصلی از قانون اساسی شاه را ملزم به توشیح قوانین مجلس نمی کند. بلکه در عمل این مجلس است که باید قوانینی بگذراند که مورد رضایت شاه باشد تا شاه آن را توشیح کند. اگر قانونی را شاه توشیح نمی کرد قابلیت اجرا نداشت.
ب - مطابقت تمام قوانین بر اساس احکام شریعت اسلامی و مذهب شیعه اثنی عشری. که این بخش در متمم قانون اساسی تمام قوانین را به احکام شریعت وابسته می کند.
از داستان کارهای سردار سپه برای جلب رضایت و حمایت روحانیت که بگذریم، می رسیم به داستان انتقال سلطنت از قاجاریه به پهلوی در مجلس موسسانی که به این ترتیب تشکیل شد:
با اعلام رسمی سلطنت پهلوی، در ۲۱ آذر ۱۳۰۴، رضا شاه در ۲۴ آذر با تشریفات خاصی به مجلس رفت و پس از نطق کوتاهی … در مقابل قرآن مجید زانو زد و قرآن را برداشت و بوسید و در سکوت مطلق نمایندگان ، متن اصل ۳۹ قانون اساسی را به عنوان سوگند پادشاهی به شرح زیر قرائت کرد:
- من خداوند قادر متعال را گواه گرفته، به کلام الله مجید و به آنچه نزد خدا محترم است قسم یاد می کنم که تمام هم خود را مصروف حفظ استقلال ایران نموده ، حدود مملکت و حقوق ملت را محفوظ و محروس بدارم. قانون اساسی مشروطیت ایران را نگهبان و بر طبق آن و قوانین مقرر سلطنت نمایم و در ترویج مذهب جعفری اثنی عشری سعی و کوشش نمایم و در تمام اعمال و افعال خداوند عز شانه را حاضر و ناظر دانسته، منظوری جز سعادت و عظمت دولت و ملت ایران نداشته باشم و از خداوند متعال در خدمت به ترقی ایران توفیق می طلبم و از ارواح طیبه اولیاء اسلام استمداد می کنم. »
رضا شاه از تولد تا سلطنت - دکتر رضا نیازمند- ص ۷۶۱ . انتشارات حکایت قلم نوین ۱۳۸۵
چگونه می شود حاکمیتی که :
الف بر پایه قانون اساسی مشروطیت - که شرحش پیشتر رفت -
ب - و در ترویج مذهب معینی - اینجا مذهب شیعه اثنی عشری - خود را متعهد می داند - باز هم بر اساس متمم قانون اساسی مشروطیت -
شکل گرفته است، آن را حکومت سکولار نامید؟
می بینیم که حاکمیت پهلوی قانونا حتا بر اساس قسم نامه و نیز قانون اساسی مشروطیت و متمم آن نمی توانسته یک حکومت سکولار باشد. یعنی :
حکومتی که به مذهب ، دین ، و ایده ئولژی معینی پایبند نبوده بلکه بر اساس نیازهای اجتماعی و زمانه برنامه ریزی و تصمیم گیری کند.
حکومت پهلوی نه تنها خود را ملزم به رعایت مذهب شیعه اثنی عشری می داند، بلکه خود را ملزم به ترویج آن هم می داند!!
آیا چنین حکومتی، قانونا می توانست سکولار باشد؟
برای این که یک حکومت قانونا سکولار باشد، باید بر اساس یک قانون اساسی سکولار باشد. قانون اساسی ای که به هیچ مذهب، ایده ئولژی و گروهی وابسته نشده باشد.
در نوشتار آینده می بینیم که اگر چه حکومت پهلوی کوشش کرد خودش را از زیر بار روحانیت بیرون بکشد، اما در عمل به رشد و گسترش ایده ئولژی اسلامی از نوع شیعه اش کمک شایانی کرده است. به همین دلیل از درون چنین حکومتی، انقلاب اسلامی سر بر می کشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر