1 – گسترش دیوانگی و خشونت
گزارش های مستند زیر سیمای واقعی جامعه ی ما را زیر حاکمیت ولایت فقیه به نمایش می گذارد. گزارش های زیر از طرف کارشناسان رسمی و دست اندر جمهوری ولایت منتشر شده اند. تهیه خلاصه ای از این دو گزارش غیرممکن بود، زیرا هیچ نکته ای از آنها را نمی توان کنار گذاشت.
گزارش یکم :
یک سوم ایرانی ها بیماری روانی دارند
هشدارها را کسی جدی نمی گیرد: یک سوم ایرانیها بیمار روانی هستند
جامعه > سلامت - محققان سلامت روان اعلام کرده اند 25 میلیون ایرانی بیماری روانی دارند. ضمن اینکه مردم از ترس "انگ خوردن" برای درمان خود، کاری نمی کنند.
امید سلیمی بنی: محققان می گویند یک سوم از جمعیت ایران، بیماری روانی دارند. به گفته یک عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، 35 درصد از مردم ایران، دچار بیماری روانی هستند.
این موضوع در نشست "تجربیات جهانی و نگاهی همه جانبه به پیشگیری از کودکآزاری" مطرح شد. جایی که مقامات رسمی قوه قضائیه حضور داشتند. در این نشست، دکتر دماری، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، روند بیماری روانی در میان ایرانیان، همچنان رو به افزایش است.
این استاد دانشگاه توضیح داد: " سال 79 شیوع بیماریهای روانی 21 درصد بود در حالی که اکنون این رقم به 34 و 9 دهم درصد افزایش یافته است و طبق پیمایشهای کشوری و دادههای اولیه این روند رو به افزایش است."
وی با انتقاد از سیاستهای کلان کشور در زمینه سلامت روانی شهروندان، افزود: " در سیاستگذاریهای کلان کشور، بعد اجتماعی و معنوی رها شده است."
به گفته وی، در رتبهبندی نشاط ملتهای جهان، در سال 2006 رتبه ایران در میان 170 کشور 96 بود. اکنون با توجه به اینکه در نمودار توزیع جمعیت ایران بیشتر به سمت سنین بالای دوره جوانی متمایل است، می توان محاسبه کرد در ایران بیش از 25 میلیون بیمار روانی در کنار همدیگر و افراد سالم، زندگی می کنند.
بیماری های روانی، اولین عامل بیماری در ایران
محققان و چهره های دانشگاهی بارها هشدار داده اند تهدید سلامت ایرانیها، ابتدا با بیماریهای روانی انجام می شود. مدیر گروه سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی تهران در این باره می گوید: "بیشترین بار بیماریها در ایران به بیماریهای روانی، حوادث و تصادفات و امراض قلبی- عروقی اختصاص دارد."
شهرام خرازیها، اصلی ترین عوامل مربوط به شیوع بیماریهای روانی را متوجه بخش دولتی عهده دار سلامت مردم می داند: " نبود برنامهای مشخص در این زمینه از سوی وزارت بهداشت، ضعف نظارت،اجرا نشدن قوانین و ضوابط موجود سر راه ساماندهی بیماریهای روانی در کشور است."
این چهره دانشگاهی همچنین، فرار مردم از مراجعه به مراکز مشاوره روانپزشکی به علت انگ این بیماری را از جمله دلایل افزایش این مشکلات می داند.
به گفته خرازیها: " عمده برنامههای کشوری در برخی حوزههای خاص- و نه همه حوزههای سلامت روانی و اجتماعی- تعریف شده و معطوف کودکان، زنان و سالمندان است و به سلامت روان مردان جوان و میانسال و اختلالات جنسی با منشاء روانی که تهدیدگر زنان و مردان در گروههای سنی مختلف هستند، تبعات روانی منفی تجرد در این برنامهها توجه چندانی نشده و نمیشود."
این عضو هیات علمی دانشگاه با انتقاد از تغییرات اخیر در ساختار سلامت وزارت بهداشت، معتقد است: " وزارت بهداشت چندی پیش در ساختار جدید خود، دفتر سلامت روانی - اجتماعی و اعتیاد را به حاشیه راند و فعلاً باید منتظر نتایج دورخیز این وزارتخانه برای ایجاد تحولی تازه در عرصه نظام سلامت و پرداختن بیش از پیش به بهداشت روان آحاد مردم ماند."
محققان می گویند بیماریهای روانی یکی از عوامل اصلی بروز جرایم و ناهنجاریهای اجتماعی مانند کودک آزاری، خشونتهای خیابانی، قتل و حتی اختلافات مالی است. گفته می شود در سال 88، اصلی ترین عامل شکایات مردم از همدیگر، "ضرب و جرح" بوده که نشان می دهد آستانه تحمل افراد به دلیل مشکلات فراوان زندگی، به شدت پایین آمده. این مشکلات، هم اکنون سلامت ایرانیان را نیز به خطر انداخته و امروز اعلام می شود بیش از یک سوم ایرانیان بیمار روانی اند.
گزارش دوم نتایج وحشتناک این روان پریشی را نشان می دهد.
همايش تجربيات جهاني و نگاهي همهجانبه به پيشگيري از كودكآزاري ديروز در فرهنگسراي انديشه برگزار شد. اين همايش شامل دو ميزگرد بود كه در ميزگرد اول تجارب جهاني و لايحه حمايت از كودكان و نوجوانان در دست اقدام مورد بررسي قرار گرفت و در ميزگرد دوم در رابطه با پيشگيري، مداخلات و حمايتهاي اجتماعي بحث شد. همچنين در اين همايش دكتر سعيد مدني پژوهشگر اجتماعي به جمعبندي وضعيت موجود كودكآزاري در سطح كشور پرداخت. مدني در اين همايش گفت: شواهد، قرائن و آمارها نشاندهنده اين است كه ميزان خشونت در كشور افزايش يافته است و افزايش خشونت افزايش كودكآزاري را به دنبال دارد. او ادامه داد: امروز كودكان ما بيش از هر زمان ديگري به انجمنهاي حمايتي نياز دارند زيرا بزرگترها دغدغه اقتصاد و سياست دارند و آنچه فراموش ميشود و زير پاي اين دو دغدغه له ميشود كودكان هستند.
او با بيان اينكه عدهاي گمان ميكنند افزايش آمار كودكآزاري در روزنامهها سياهنمايي است، تصريح كرد: از اواسط دهه 70 يعني حدود سالهاي 77 و 78 ارائه گزارشهاي كودكآزاري در دستور كار رسانهها قرار گرفت. در آن زمان رسانههاي زيادي در كشور وجود داشت و تعداد روزنامهها نسبت به حال حاضر بيشتر بود و رسانهها توجه بيشتري به اين موضوعات نشان ميدادند. همچنين در آن زمان مسوولان توجه بيشتري به كودكآزاري نشان ميدادند و قوه مقننه، مجريه و قضائيه بيشتر پيگير موضوعات كودكآزاري بودند اما با وجود اينكه در حال حاضر امكانات رسانهاي نسبت به آن زمان محدودتر شده است تعداد گزارشهايي كه در روزنامهها در مورد كودكآزاري منتشر ميشود، بيشتر است.
به گفته اين پژوهشگر اجتماعي در آن زمان سازمانهاي غيردولتي در رابطه با مسائل كودكان بيشتر فعال بودند و اين مسائل را بيشتر پوشش ميدادند و انجمنها تحرك بيشتري داشتند اما امروز با وجود همه محدوديتها گزارشهاي كودكآزاري بيشتر شده است.
ميزان خشونت در كشور رو به افزايش است
مدني گفت: شاخصهاي خشونت روز به روز در كشور افزايش يافته است و اولين گروهي كه در معرض خشونت قرار ميگيرند كساني هستند كه امكان دفاع كمتري دارند كه اين گروه اول كودكان و بعد زنان هستند.
او با بيان اينكه كودكآزاري بيشتر در خانوادههاي فقير رخ ميدهد، تصريح كرد: يكي از علل مهم كودكآزاري فقر و نابرابري است و در خانوادههاي فقير وقوع كودكآزاري بيشتر گزارش ميشود. وضعيت فقر و نابرابري در كشور بسيار نامطلوب است و طي هفت يا هشت سال گذشته كشور به سوي فقر و نابرابري بيشتري هم سوق پيدا كرده است.
به گفته مدني 47 درصد خانوادههاي زنسرپرست داراي مشاغل رسمي و 53 درصد خانوادههاي زنسرپرست داراي مشاغل غيررسمي هستند و در خانوادههاي زنسرپرستي كه سرپرست خانوار شغل غيررسمي دارد 61 درصد كودكان زير خط فقر و در خانوادههاي زنسرپرستي كه سرپرست خانوار شغل رسمي دارد 22 درصد كودكان زير خط فقر زندگي ميكنند.
همچنين در خانوادههاي مرد سرپرستي كه سرپرست خانوار شغل غيررسمي دارد 44 درصد بچهها زير خط فقر و در خانوادههاي مردسرپرستي كه سرپرست خانوار شغل رسمي دارد 12 درصد بچهها زير خط فقر هستند و اين آمارها نشان از آن دارد كه در كشور ما كودكان زيادي هستند كه به خاطر فقر در معرض كودكآزاري قرار دارند.
اين پژوهشگر اجتماعي ادامه داد: هرچه تحصيلات خانواده كمتر باشد، سرپرست خانواده سن كمتري داشته باشد احتمال كودكآزاري در آن خانواده بيشتر است.
او تعداد زياد فرزندان در خانوادههاي فقير را يكي ديگر از دلايل كودكآزاري در خانوادهها دانست و گفت: سياستهاي تشويقي دولت براي فرزندآوري باعث ميشود تعداد كودكان فقيري كه در معرض كودكآزاري قرار ميگيرند، افزايش يابد.
50 درصد كودكان تهران زير خط فقر زندگي ميكنند
مدني گفت: بر اساس تحقيقي كه بر روي شهر تهران انجام شده است 50 درصد كودكان در تهران زير خط فقر زندگي ميكنند و بر اساس اين تحقيق كمترين كودكان فقير در منطقه 3 زندگي ميكنند يعني حدود 15 درصد كودكان منطقه 3 فقير هستند و بيشترين كودكان فقير در منطقه 19 روزگار ميگذرانند يعني حدود 65 درصد كودكان اين منطقه فقير هستند و گزارشها كودكآزاري هم نشان از آن دارد كه بيشتر كودكآزاريهاي تهران در مناطق جنوبي و حاشيهاي پايتخت رخ ميدهد.
همچنين بر اساس اين گزارش 30 درصد كودكان منطقه يك، 20 درصد كودكان منطقه 6 و 61 درصد كودكان منطقه 15 فقير هستند.
اين پژوهشگر اجتماعي گفت: تحقيقات نشان ميدهد در سالهاي اخير وضعيت اقتصادي كشور بدتر شده و تعداد بيشتري از افراد زير خط فقر زندگي ميكنند و اين خود ميتواند زمينهساز افزايش كودكآزاري در كشور باشد.
او ادامه داد: بر اساس تحقيقي كه در سال 78 در تهران انجام شده است 17 مورد كودكآزاري در پزشكي قانوني تهران گزارش شده كه مربوط به خانوادههاي فقير و سطح اقتصادي پايين بوده است. همچنين بر اساس تحقيقي كه در سال 86 در اهواز انجام شده است و دو هزار نمونه داشته است بيشتر كودكاني كه مورد آزار قرار گرفتهاند كودكان فقير بودهاند.
مدني بيان كرد: همچنين تحقيقات نشان داده است كودكاني كه در خانههاي استيجاري زندگي ميكنند نسبت به كودكاني كه خانوادههاي آنها صاحبخانه هستند بيشتر در معرض كودكآزاري هستند. همچنين هرچه خانه كوچكتر باشد و فضاي كمتري در اختيار كودكان باشد و اتاق اختصاصي نداشته باشند بيشتر مورد كودكآزاري قرار ميگيرند و همچنين اين كودكان بيشتر مورد آزار جنسي پدر قرار گرفتهاند.
مدني معتقد است محل سكونت خانواده هم بر آمارهاي كودكآزاري تاثير دارد. خانوادههايي كه در مناطق جنوبي شهر يا در حاشيههاي شهر زندگي ميكنند بيشتر كودكان خود را مورد آزار قرار ميدهند و از آنجايي كه وضعيت اقتصادي جامعه روز به روز بدتر ميشود و كرايهخانهها هم افزايش پيدا ميكند تعداد بيشتري از خانوادهها براي زندگي به مناطق جنوبي و حاشيهاي شهرها ميروند و اين خود ميتواند عاملي براي تشديد كودكآزاري در كشور باشد به طوري كه 60 درصد از نمونههايي كه مورد كودكآزاري قرار گرفتهاند در مناطق جنوبي تهران ساكن بودهاند.
او ادامه داد: وضعيت اشتغال سرپرست خانوار نيز در ميزان كودكآزاري تاثير داشته است. در خانوادههايي كه سرپرست خانوار بيكار بوده يا درآمد اندكي داشته، كودكآزاري بيشتر اتفاق افتاده است.
افزايش طلاق افزايش كودكآزاري را به دنبال دارد
مدني تصريح كرد: عامل ديگري كه باعث افزايش كودكآزاري در كشور شده است، افزايش طلاق است زيرا بچههاي طلاق بيشتر در معرض كودكآزاري قرار ميگيرند. اين روزها هم در كشور آمار طلاق آنقدر بالا رفته كه ديگر آمار طلاق جزء آمار محرمانه به حساب ميآيد و سازمان ثبت احوال مانند سالهاي گذشته آمار دقيق و درستي از ازدواج و طلاق منتشر نميكند.
اين پژوهشگر اجتماعي افزود: در سال 84، 84 هزار طلاق در كشور به وقوع پيوسته است و در سال 89، 137 هزار طلاق يعني طي پنج سال، 5/37 درصد افزايش طلاق در كشور داشتهايم. يعني در هر سال به طور متوسط 7 تا 8 درصد رشد آمار طلاق بوده است اين در حالي است كه رشد جمعيت ساليانه حدود يك تا دو درصد است. وقتي شاهد افزايش رشد طلاق در كشور هستيم، بايد انتظار داشته باشيم كه كودكان بيشتري در معرض كودكآزاري قرار بگيرند.
او گفت: عامل ديگري كه در افزايش كودكآزاري تاثير دارد، اعتياد است. شواهد نشان ميدهد در بيشتر مواردي كه كودكآزاري اتفاق افتاده است، حداقل يك معتاد در خانواده وجود داشته است. بر اساس برآوردهاي رسمي، دو ميليون معتاد دائمي و تفنني در كشور وجود دارند و بر اساس اظهارنظر كارشناسان تعداد معتادان كشور حدود پنج ميليون نفر است. اگر فرض بگيريم از اين تعداد معتاد حدود 5/2 تا 3 ميليون نفر سرپرست خانوار باشند، بنابراين فرزندان اين خانوادهها در معرض كودكآزاري قرار دارند.
آمار قتل در ايران به آمار قتل در جهان نزديك ميشود
به گفته مدني وقتي در جامعهاي خشونت افزايش پيدا ميكند، كودكآزاري هم در آن جامعه افزايش مييابد.
اين پژوهشگر اجتماعي تصريح كرد: اين روزها آمار تجاوز و جنايت و قتل در كشور افزايش يافته است. مثلاً قتل دختري دانشجو در پل مديريت كه با ضربات چاقو به قتل رسيد نمونهاي از اين موارد است. در سال 80 بر اساس گزارش نيروي انتظامي، 1577پرونده قتل تشكيل شده است در حالي كه اين ميزان در سال 87، به 3164 مورد افزايش يافته است. يعني تقريباً تعداد قتل در كشور دو برابر شده است. وقوع قتل در كشور، در هر 100 هزار نفر، حدود 5/6 است در حالي كه اين ميزان در اوايل انقلاب حدود 5/2 تا 3 نفر در هر 100 هزار نفر بود بنابراين روند خشونت در كشور رو به افزايش است. ميانگين قتل در جهان حدود 5/7 در 100 هزار نفر است و اگر روند همين گونه سير صعودي داشته باشد تا يكي دو سال آينده ايران هم در تعداد قتل به ميانگين جهاني دست پيدا ميكند.
پروندههاي ضرب و جرح در سال 80، 80 هزار نفر و در سال 87 حدود 94 هزار نفر بوده است، چاقوكشي در سال 80، 3800 مورد و در سال 87، 4200 مورد بوده است. بنابراين شواهد و قرائن زيادي وجود دارد كه وضعيت خشونت در كشور افزايش پيدا كرده است. مجموعه اين عوامل نشان ميدهد در جامعهاي كه عوامل كودكآزاري در آن افزايش يافته است، امكان كاهش كودكآزاري در آن غيرممكن و غيرمعقول است.
بنابراين اينكه اين روزها در رسانهها بيشتر شاهد گزارشهاي كودكآزاري هستيم، به خاطر اين نيست كه رسانهها سياهنمايي ميكنند بلكه به خاطر اين است كه واقعاً موارد كودكآزاري در كشور افزايش يافته است.
همچنين در ايران سن روسپيگري كاهش يافته است و اين بسيار خطرناك است و در واقع ميتوان گفت همين مساله نيز به نوعي خود از عواقب كودكآزاري است.
بر اساس تحقيقي كه در سال 86 انجام شده است، 48 درصد كساني كه زير سن 18 سال وارد بازار تنفروشي شدهاند، در كودكي مورد آزار جنسي قرار گرفتهاند.
۱ نظر:
مطلب پرباری بود ، در بالاترین لینک دادم
ارسال یک نظر