۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

بازخوانی خود (2 )


 

پشت صحنه ی انتخابات : خامنه ای و هاشمی رفسنجانی

برنامه ی خامنه ای از روز اولی که به رهبری رسید، بدست گرفتن کامل قدرت بود به روش های گوناگون که چکیده ی آن را اینجا نوشته ام:

http://hafezehtarikhi.blogspot.com/2009/08/blog-post_18.html

و یکی از این عوامل قدرت در درون حاکمیت جمهوری اسلامی هاشمی رفسنجانی بود. خامنه ای با هوشیاری کوشید غیر مستقیم موقعیت ضعیف هاشمی را به خودش نشان دهد که دو نمونه ی آن یادآوری می شوند:

1 – نامزد شدن هاشمی رفسنجانی برای نمایندگی مردم تهران – در سال 1378 – پوست خربزه ای بود که مستقیم یا غیر مستقیم توسط خامنه ای زیر پایش انداخته شد. با توجه به شایعات گوناگون مالی پیرامون خانواده ی هاشمی و بویژه شایعه ی همکاری وی در مورد قتل های زنجیره ای خامنه ای می دانست که مردم چه چهره ای از هاشمی رفسنجانی در ذهن دارند و دیدیم که وی نتوانست آرای لازم را برای نمایندگی از تهران بدست آورد. این اولین اخطار غیر مستقیم خامنه ای به هاشمی بود که مواظب باش و از سر راه بکش کنار.

2 – انتخابات ریاست جمهوری نهم هم به شکست هاشمی رفسنجانی منتهی و احمدی نژاد برنده شد. در این کشاکش ها احمدی نژاد بارها حمله ی مستقیم به خانواده ی هاشمی و شرکت های زیر پوشش را هرگز فراموش نکرد. در واقع این خامنه ای بود که به احمدی نژاد پر و بال لازم را می داد تا هاشمی رفسنجانی را در تنگنای بیشتر قرار دهد. البته این همزمان است با کنار گذاشته شدن جریان اصلاحات و مدیران اجرایی آن. در واقع هاشمی رفسنجانی همراه جریان اصلاحات به کناری رانده شد. خامنه ای که در طول بیست سال، گام به گام، تمام قدرت را در دست گرفته بود، نمی خواست هاشمی را کاملن از حوزه خودش کنار بزند بلکه می خواست وی را از یک دوست قدیمی و عامل به قدرت رسیدنش، به یکی از ثناگویان درگاهش تبدیل کند؛ انتخابات ریاست جمهوری دهم این امکان را فراهم کرد. این را خود خامنه ای در اولین سخنرانی نماز جمعه بعد از انتخابات گفت:


" من البته در موارد متعددى با آقاى هاشمى اختلاف‏نظر داريم، كه طبيعى هم هست؛ ... و نظر آقای رئیس جمهور به من نزدیک تر است . "

http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=5613

این مبارزه را هم اینجا می توانید بخوانید:

http://hafezehtarikhi.blogspot.com/2009/07/blog-post_22.html

رفسنجانی که در طول این بیست سال به خوبی راه آینده را می شناخت، به دلیل قدرت قانونی فوق العاده رهبری در قانون اساسی ، که در زمان ریاست جمهوری خودش با اصلاح قانون اساسی صورت گرفته بود، می دانست که در یک رویاروی مستقیم بازنده خواهد بود. وی کوشید غیر مستقیم به خامنه ای بفهماند که کنار زدنش هم بسیار ساده نخواهد بود. او با این که از طرف نیروهای اصلاحات به حمایت از قتل های زنجیره ای متهم شده بود، از جریان اصلاحات حمایت کرد. بعد که این جریان از طرف خامنه ای به دست احمدی نژاد از اهرم های قدرت – مجلس و مدیران اجرایی- رانده شد، وی و جریان اصلاحات می دانستند که انتخابات ریاست جمهوری دهم تیر خلاص برای آنها خواهد بود تا کاملن به بازنشستگان سیاسی تبدیل شوند. او که از طرف احمدی نژاد بطور مستقیم مورد حمله قرار گرفته بود در نامه ی مشهور خود به خامنه ای چنین نوشت:

" متأسفانه اظهارات عاری از حقیقت و غیرمسئولانه آقای احمدی‌نژاد در جریان مناظره با مهندس موسوی و مقدمه‌چینی‌های قبل و حوادث بعد از آن، خاطرات تلخ اظهارات و اقدامات منافقان و گروهک‌‌های ضدانقلاب در سالهای اول بعد از پیروزی انقلاب و نیز تهمت‌زدن‌ها در انتخابات 84 و انتخابات مجلس ششم ولجن‌‌پراکنی‌های باند پالیزدار که در دادگاه محکوم شده را به نمایش گذاشت و از آنجا که بخشی از این اظهارات قبلاً در رسانه‌های دولتی و آتش تهیه آن در سخنرانی مشهد مقدس مطرح شده، ادعای اینکه مطالب او تحت تأثیر فضای مناظره گفته شده و فاقد برنامه‌ریزی قبلی است، پذیرفتنی نیست...."

" و رهبر معظم هم صلاح را در سکوت‌شان دیدند و بی‌شک جامعه و بخصوص نسل جوان نیازمند اطلاع از حقیقت است."

" بجاست که به این حقیقت هم توجه شود که احتمالاً عوامل دولت از نظر اینجانب مطلعند که من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و کشور نمی‌دانم و خود جناب‌عالی هم از این نظر من مطلعید و دلایل آن را هم می‌دانید


 

با اینهمه بر فرض اینکه اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشانهایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها مشاهده می‌کنیم."

" از جناب‌عالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیت‌تان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنه‌های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح می‌دانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید."

http://www.fardanews.com/fa/pages/?cid=84686

و به این ترتیب احمدی نژاد و دار و دسته اش را - که پشتشان به خامنه ای گرم بود- همانند یک نیروی ضد انقلاب و ضد حاکمیت جمهوری اسلامی و ولایت فقیه معرفی کرد، همانطور که ولایت فقیه بارها نیروهای منتقد خودش را ضد انقلاب و ضد جمهوری اسلامی معرفی کرده و هنوز هم می کند. در واقع هر دو نفر یا دو جریان بر این باورند که " دیگی که برای ما نجوشد، بگذار کله ی سگ در آن بجوشد." هاشمی در نامه اش به خامنه ای هشدار داد که " دست از سر کچل ما بردار". زیرا می دانست می تواند از نیروهای منتقد – اصلاح طلبان – و نیروهای مخالف بهره برداری کند نه این که آنها را هدایت کند. دیدیم که او از یک طرف با برحق دانستن اعتراضات و پذیرش بحران اجتماعی که در نامه اش به خامنه ای نوشته بود از یک سو، و با استمالت و تایید رهبری از سوی دیگر خودش را از زیر ضربات خامنه ای رهانید هرچند با تبدیل شدن به چهره ای که خامنه ای می خواست و سر کار گذاشتن جریان اصلاحلات.

۳ نظر:

هادی گفت...

جناب خلیل پیام شما در وبلاگ خورشید را خواندم. اگر میخواهی آن نقطه چین ها چه کسانی هستند به وبلاگ ساوجبلاغ پژوهی رجوع کن. http://128askari.parsiblog.com/

فرزانه گفت...

سلام
مواردی که شما بر شمرده اید باضافه نشانه های شخصیتی و منش رفتاری هاشمی علامت این است که اصلاح طلبان چقدر می توانند در حساب کردن روی پشتیبانی او خطا کرده باشند
و بهتر است دیگر خطایشان را تکرار نکنند.

درنین گفت...

سلام

بهترین ها

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();