نظام متکی به شخص؛ جنبه ی قانونی
با توجه به بار منفی سیاست های داخلی و خارجی احمدی نژاد و ترس از شرکت نکردن بخش بزرگی از مردم در انتخابات، جمهوری اسلامی به این نتیجه رسید که باید در کنار احمدی نژاد چهره هایی وارد انتخابات شوند که مردم را به انتخابات جذب کنند، اما کسی انتخاب شود که به سیاست های خامنه ای نزدیک باشد. در طول انتخابات کارهایی شک برانگیز انجام شد مانند: قطع پیامک ها در10ساعت پیش از انتخابات، نرساندن تعرفه ها به موقع، بهم زدن برنامه های ناظران نامزدها در صندوق ها و ...شاید جالبترین بخش مربوط به طرز اعلام نتایچ باشد. خبرگزاری ایسنا در ساعات مختلف این نتایج را اعلام کرده است و در تمام آنها موسوی حدود30% و احمدی نژاد 62% رای دارند. اگر مایل بودید که ریز آن را ببینید اینجا را بخوانید:
http://isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1355742
و خامنه ای در اولین نماز جمعه ی پس از انتخابات گفت:
" نظر آقاى رئيس جمهور به نظر بنده نزديكتر است. "
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=5613
آیا از این روشنتر هم می شود اعتراف کرد؟ اعترافی بدون بازجو، کتک، تجاوز و کشتار.
ولایت فقیه به خود حق می دهد کسی در راس قدرت اجرایی کشور باشد که نظرش به نظر ایشان نزدیک باشد نه به نظر مردم. چنین نظری بر اساس نظریه ولایت فقیه کاملن درست است. مگر آقای خمینی در کتاب ولایت فقیه اش نمی گوید " ولایت بر مردم مانند ولایت بر صغار و مجانین است؟ " بنابراین دولتی که باید این کودکان و دیوانگان را اداره کند، نباید منتخب این 70 میلیون کودک و دیوانه بلکه باید منتخب تنها شخص عاقل این کشور یعنی ولی فقیه باشد. به این دلیل است که این شخص عاقل گمان می کند که ممکن است این کودکان و دیوانگان بلاخره سر عقل آمده باشند و بر انتخاب وی بشورند. او در پیام عجولانه 23 خردادش می گوید:
گمان بر اين است كه دشمنان بخواهند با گونههائي از تحريكات بدخواهانه، شيريني اين رويداد را از كام ملت بزدايند. به همه آحاد مردم و بويژه جوانان عزيز كه سرزندهترين نقشآفرينان اين حادثهي شورانگيز بودند، توصيه ميكنم كه كاملاً هشيار باشند
http://ilna.ir/indexArchiv.aspx
و موسوی دشمنانی که جناب رهبر از آن نام برده بود، در همین بیانیه نشان می دهد:
متاسفانه تلاش گستردهای برای قطع تمامی امکاناتی ارتباطی ما با هم صورت میگیرد و به این نکته توجه نمیشود که قطع این مجاری تنها منجر به آن خواهد شد که واکنشهای موجود از شکلی هدفمند و مهار شده تغییر ماهیت پیدا کند و خدای ناکرده به حرکات کور تبدیل شود.
اطمینان دارم که خلاقیت شما راه حلهای ارتباطی جدید و موثری را پایه ریزی خواهد کرد تا بتوانیم از اقدامات خود نتایجی مفید به حال کشور و نظام و انقلاب بگیریم.
چه کسانی و چه نیرویی می تواند امکانات ارتباطی را در ایران قطع کند؟
و به این ترتیب نامزد معترض به نتیجه ی انتخابات و هوادارانش برای رهبری به دشمنان تبدیل شده بودند.
مبارزه ی رهبری با این دشمنان- از لحظه ی اول - فقط به قطع تمامی امکانات ارتباطی اینان محدود نشد، بلکه با دستگیری های گسترده ی فعالان انتخاباتی همراه بود. این هم گفتار آقای حداد عادل رئیس کمسیون فرهنگی مجلس و از بستگان سببی جناب رهبری یک روز بعد از اعلام نتایج:
حدادعادل در جمع خبرنگاران:
اميدوارم دستگيري برخي اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و جبهه مشاركت موقت باشد و مواضعي كه پس از اين اتخاذ ميشود توام با آرامش باشد تا شيريني انتخابات به كام همه بنشيند.
1388/3/24 - 12:30:55 خبرگزاری ایلنا
این دستگیری های دشمنان درست از بعد از اعلام نتایج انتخابات شروع شد. و این هم اعترافات جناب سردار رادن:
جانشين فرمانده نيروي انتظامي درخصوص دستگيرشدگان حوادث اخير اظهار داشت: حداقل 10 نفر از طراحان اصلي و بالغ بر 50 نفر از آشوبگران سازمان يافته و همچنين 110 نفر از افرادي كه نقش سازماندهي شده نداشته ولي در ميان جمعيت حضور داشتند دستگير شدهاند، همچنين تعدادي از طراحان اصلي تحت تعقيب هستند.
خبرگزاری کار ایران ( ایلنا) 1388/3/24 – ساعت 14:09:19
علاوه بر دستگیری های فوق، به دشمنان دیگری هم بیرحمانه حمله شد؛ به دانشجویان :
" نيمه شب روز يكشنبه 24/3/88 عدهاي تحت عنوان نيروهاي انقلاب و نظام با بدترين روشهاي تخريبي وارد كوي دانشگاه تهران شدند و علاوه بر تخريب وسايل و ضرب و شتم دانشجويان و دستگيري آنان همراه با هتاكي و فحاشي، چهره بسيار زنندهاي را آن هم به نام ارزشها و حمايت از نظام در ذهن جوانان و دانشجويان عزيز ايجاد كردهاند."
http://www.ilna.ir/newstext.aspx?ID=60620
جالب توجه است که هیچ یک از این دشمنان به جمهوری اسلامی و نیز به اصل ولایت فقیه اش معترض نبودند، بلکه به عملکرد دولت ولی فقیه و شاید به عملکرد ولی فقیه فعلی اعتراض داشتند. چنین اعتراضی مانند اعتراض مردم یا حزب های مخالف به عملکرد یک رئیس جمهور و یا نخست وزیر کشور است. در کشورهایی که نظام سیاسی متکی به شخص نیست، چنین اعتراضی هرگز به عنوان عملی علیه نظام حاکم قلمداد نمی شود. زیرا شخصیت رئیس اجرایی یک کشور نماینده تمام و کمال نظام سیاسی آن کشور نیست، بلکه وی به عنوان یک مدیر از یک نظام مورد شدیدترین انتقادات قرار می گیرد. اما در کشور ما داستان واژگونه است؛ نظام سیاسی به یک شخص وابسته است، یا شخصی یک نظام سیاسی، قانونگذاری و قضایی را به خود وابسته می سازد. نتیجه ی این نوع نگرش این است که هر انتقادی از این فرد یا افرادی از این نظام، به مفهوم مخالفت با نظام معرفی می شود. نامه ی آقای رفسنجانی را دو باره بخوانید. انتقادهایی که از ایشان توسط احمدی نژاد شد، چندان بی پایه نبود، اما وی آن را به دشمنان نظام نسبت داد. خامنه ای هم در بیانیه خود معترضین احتمالی به نتیجه ی انتخابات را دشمنان نظام نامید. آقای موسوی هم مردم را به یافتن راه های ارتباطی تازه برای مقابله با شگردهای رژیم خواند.
این نوع نگرش- وابستگی یک نظام به شخص - در اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی بخوبی نمایان است :
اصل ۲
جمهوری اسلامی، نظامی است بر پایه ایمان به:
- خدای یکتا (لا اله الا الله) و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او.
- وحی الهی و نقش بنیادی آن در بیان قوانین.
- معاد و نقش سازنده آن در سیر تکاملی انسان به سوی خدا.
- عدل خدا در خلقت و تشریع.
- امامت و رهبری مستمر و نقش اساسی آن در تداوم انقلاب اسلام.
- کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسیولیت او در برابر خدا، که از راه:
- اجتهاد مستمر فقهای جامعالشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین سلام الله علیهم اجمعین،
- استفاده از علوم و فنون و تجارب پیشرفته بشری و تلاش در پیشبرد آنها،
- نفی هر گونه ستمگری و ستمکشی و سلطهگری و سلطهپذیری،
قسط و عدل و استقلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را تأمین میکند.
مطلب را دوباره بخوانیم:
پایه نظام جمهوری اسلامی بر تسلیم در برابر امر خداوند است .
امر خداوند از طریق وحی اعلام می شود که بنیاد قوانین است
امر خداوند بر اساس " اجتهاد مستمر فقهای جامع الشرایط بر اساس کتاب و سنت معصومین (ع) " تبیین و تفسیر می شود
این فقهای جامع الشرایط طبق اصل چهارم قانون اساسی به صورت " فقهای شورای نگهبان " درآمده اند که کارشان تایید اسلامی بودن کلیه قوانین و مقررات است.
و فقهای جامع الشرایط شورای نگهبان طبق اصل 91 قانون اساسی از طرف رهبر تعیین می شوند. به بیان دیگر امامت و رهبری این فقها بر عهده ی ولی مطلقه است. ولی مطلقه نیز :
اصل ۵
در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه)، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که طبق اصل یکصد و هفتم عهدهدار آن میگردد.
چنین است که ولی فقیه زمانه – طبق اصل 5 - تبدیل به نماینده ی خدا می شود( همانطور که شاه سایه ی خدا بود) . بدین گونه یک نظام سیاسی، قانونگذاری، قضایی و اجرایی وابسته یک نفر شده که هرگونه دیدگاه انتقادی به عملکرد وی یا نمایندگانش به عنوان دشمنی با کل نظام و خداوند تفسیر و در نتیجه به کفر و دشمن تبدیل می شود. به این دلیل همان مردمی که با شرکت در انتخابات باعث افتخار رهبری شده بودند، یک شبه – درست یک شب بعدش یعنی 24 خرداد – تبدیل به دشمنانی شدند که خونشان حلال می شود.
چنین دیدی نسبت به نقد و بررسی ها از روز اول پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشته و باعث بیرون راندن نیروهای آن شده است. این هیچ ربطی به شخصیت ولی فقیه ندارد، بلکه به اصل ولایت فقیه و قانون اساسی بازمی گردد که یک نظام را بر روی شانه های ضعیف یک انسان قرار داده است، و تا چنین دیدگاهی در حاکمیت ما وجود داشته باشد، هرکس - با هر نوع اندیشه ای - که ولی فقیه باشد، در همین مسیر گام بر می دارد؛ چه خمینی، چه خامنه ای، چه خاتمی .
بازخوانی خود(3) : شگفتی و ترفند رهبری
http://hafezehtarikhi.blogspot.com/2010/05/3.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر