۱۳۹۶ مهر ۱۶, یکشنبه

دکتر زیبا کلام مرد خود فریب ( ۲ )


بتازگی از طرف چند نماینده تبدیل نظام ریاست جمهوری به پارلمانی مطرح شده است. این طرح اولین بار توسط آقای خامنه ای در سال ۹۱ مطرح شد اما تا آلان مسکوت مانده بود. 

پرسش اول این که نظام پارلمانی چیست؟ 


نظام پارلمانی یا مجلس‌ محوری [۱] (به انگلیسی: Parliamentary system) نوعی حکمرانی مردم سالارانه است که در آن قوه مجریه مشروعیت مردم سالارانه خود را از قوه مقننه اقتباس کرده و در برابر آن پاسخگو است. 

نظام پارلمانی نوعی نظام حکومتی است که از تفکیک نسبی قوا ایجاد می‌شود. در رژیم‌های پارلمانی قوه مجریه و قوه مقننه از ابزارهایی برای تأثیرگذاری و نفوذ بر یکدیگر برخوردارند.
در نظام‌های پارلمانی رئیس کشور و رئیس قوه مجریه دو شخص متفاوت هستند.

 رئیس کشور که ممکن است رئیس‌جمهور (در نظام‌های جمهوری پارلمانی) (مثل ایرلند، آلمان، هندوستان و ایتالیا) یا پادشاه (در نظام‌های مشروطه سلطنتی) (مثل انگلیس و ژاپن) باشد، نقش مهمی ندارد و از مسئولیت مبراست.

 رئیس قوه مجریه که معمولاً نخست وزیر نامیده می‌شود به پیشنهاد رئیس کشور و انتخاب پارلمان مشخص می‌شود. اعضای هیئت وزیران در این سیستم حق پیشنهاد قانون به مجلس و شرکت در مذاکرات و مباحثات مجلس نمایندگان یا انحلال پارلمان را دارند و از سوی دیگر پارلمان نیز حق سؤال، استیضاح و دادن رأی عدم اعتماد به آنان را دارد. 

در تعداد کمی از جمهوری های پارلمانی مانند بوتسوانا، آفریقای جنوبی، سورینام و آلمان، حکمران همزمان رئیس حکومت نیز می باشد ولی توسط قوه مقننه انتخاب شده و به آن پاسخگو است.

این بر خلاف نظام جمهوری است که رئیس کشور همان رئیس حکومت بوده و مهمتر از آن قوه مجریه مشروعیت خود را از قوه مقننه نمی گیرد


نمونه های بالا با نظام پارلمانی ولایت مطلقه فقیه این تفاوت ها را دارد: 

الف - در نمونه های نظام پارلمانی بالا رئیس کشور جنبه تشریفاتی دارد و نماد ملی است و اختیاراتی هم ندارد که جوابگو باشد اما؛
 در نظام ولایت فقیه همه اختیارات به ولایت مطلقه فقیه داده شده است. اصل ۱۱۰ قانون اساسی را ببینید! و بنا بر همین قانون اساسی ایشان وظیفه ندارد که جوابگوی سیاستگذاری هایش باشد اما از همه طلبکار است که سیاست های او را درست اجرا نکرده اند 

حالا فرقی نمی کند که نامش جمهوری باشد یا پارلمانی!

در طول تمام دوره های ریاست جمهوری در جمهوری ولایی دیده ایم که ولایت مطلقه فقیه نقش مهمی در انتخاب وزرا داشته است و پنهان هم نمی کند! 

در چنین نظامی فرقی نمی کند که : 

  • نامش پارلمانی باشد یا جمهوری، فرقی نمی کند که

  • نخست وزیریش به پیشنهاد رهبر توسط مجلس انتخاب شود یا از فیلتر نظارت استصوابی بگذرد و مردم به چند نفر محدود که مورد تایید رهبری هستند بروند رای دهند.

 در چنین نظامی - جمهوری اش یا پارلمانی اش - کار رئیس قوه اجرایی در حد یک تدارک چی برای اجرای منویات رهبر است . 

از حق نباید گذشت آقای زیبا کلام سخن درستی گفته که :

«‌  ببینید اگر که الان شما دقت کنید، می‌بینید که نهاد ریاست جمهوری و شخص رییس جمهور، تنها بخشی از حاکمیت جمهوری اسلامی ایران است که مردم مستقیماً در آن نقش دارند و به هرحال چهار سال یک‌بار انتخابات می‌شود، هشت سال یک‌بار رییس‌جمهور عوض می‌شود. 

اما اگر پارلمانی شود، قوه‌ی مجریه عملاً زیر نظر مجلسی می‌آید که مجلس مستقلی نیست؛ یعنی با توجه به نظارت استصوابی موجود، امکان انتخاب نمایندگان مستقل وجود ندارد؛ فیلتر شورای نگهبان، اجازه نمی‌دهد که نامزدهای مستقل و دگراندیش در انتخابات شرکت کنند. 

مجلسی که ما در حال حاضر داریم، تا حدود زیادی مجلس مستقلی نیست »


 کسی نیست به ایشان بگوید بگفته خودت این مجلس که از زیر دست شورای نگهبان بیرون می آید، مجلس مستقلی نیست. یعنی ۲۹۰ نفر نماینده همه شان زیرآبشان زده شده است. 

وقتی شورای نگهبان از بین هزاران داوطلب نمایندگی مجلس آنهایی را انتخاب کرده است که حرف شنو مقامات بالا هستند چطور نمی تواند از بین چند نفر داوطلب ریاست جمهوری یک نفر را پیدا کند که :‌

الف - هم حرف شنو حاکمان اصلی جمهوری ولایی باشد نه حرف شنو مردم!

ب -  هم یکی به نعل بزند یکی به میخ تا آرای شرکت را بالا ببرد؟

این چه جور شرکت مستقیم مردم برای انتخاب رئیس قوه مجریه ای است که از فیلتر نظارت استصوابی همان شورای نگهبان گذشته است ؟ 

مگر این که باور کنیم این استاد دانشگاه همچنان بر مردم فریبی پافشاری می کند تا واقعیت حاکمیت ولایی زیر پوشش انتخاب مستقیم رئیس جمهور ولایت فقیه مخفی بماند 

حالا فایده مستقیمش برای ایشان چی هست باید خودش بگوید!!

کسی نیست بایشان بگوید شما اگر دنبال دموکراسی هستی از تخصصت استفاده کن چند حقوقدان را هم جمع کن و بررسی کن تا معلوم شود :

  • نظارت استصوابی  مخالف بند بند همین قانون اساسی است
  • ثابت کن که این اختیارات رهبری به هر کس داده شود همین می شود که هست
  • به این نوع جمهوری هیچ نمره ای از دموکراسی نمی تواند داد. 
  • اصول مختلف قانون اساسی با هم نمی خوانند و تعدادی از آنها همدیگر را نقض می کنند و به همین دلیل بسیاری از بندهای آن بی فایده بوده است.
  • توضیح بده که جمهوری وقتی است که مردم نقش اصلی را داشته باشند نه ولایت مطلقه فقیه 

استاد محترم : 

در مورد همه ی اینها ساکت است و از قسمت مردم فریب این جمهوری دفاع می کند: 

انتخاب مستقیم رئیس جمهوری که دست پخت نظارت استصوابی همان شورای نگهبانی است که بگفته این استاد «
‌مجلس غیر مستقل » را ایجاد می کند!


--------------------------------------------------

نوشته پیشین : 

زیبا کلام مرد خود فریب 

http://hafezehtarikhi.blogspot.ca/2017/08/blog-post_28.html











هیچ نظری موجود نیست:

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();