انتخابات ریاست جمهوری اردیبهشت سال آینده در پیش است ،
- معمولن همیشه خرداد انجام می شد اما برای به فراموشی انداختن جریان خرداد ۱۳۸۸ یک ماه زودتر انجام می شود تا مردم آن را فراموش کنند -
دکتر سعید مدنی عضو شورای فعالان ملی مذهب گفتگویی دارد با سایت ملی - مذهبی در باره انتخابات گذشته و نیز آینده.
وی اکنون دوران تبعید خود را در بندر عباس می گذراند،
خواستم آن را کوتاه کنم امانتوانستم زیرا هر بند از گفتارش دارای مطالب مهم جامعه شناسی است، بنابراین این گفتگو در چند بخش منتشر می شوند.
اگر هم بعضی ها عجله دارند می توانند همه اش را یکجا اینجا بخوانند و منتظر این وبلاگ نباشند:
یادآوری کنم :
- که پاراگراف بندی آن کمی توسط این وبلاگ تغییر کرده تا مطالب مهم بیشتر بچشم آیند.
- عناوین هر بخش از این وبلاگ است بر حسب پرسش و پاسخ
۱- تغییر
پرسش - در انتخابات مجلس شورای اسلامی مردم تهران به ٣٠ نفر رای دادند و همه آنها را در مرحله اول به مجلس فرستادند؛ در حالیکه در تاریخ جمهوری اسلامی سابقه نداشته که در تهران، همه ٣٠ نفر در مرحله اول به مجلس بروند، آن هم در حالیکه مردم بسیاری از منتخبین را نمیشناختند. آیا در ایران یا حداقل در تهران در لایههای جامعه، تغییراتی بهوجو آمده یا شرایط اجتماعی مانند گذشته است و با تغییری در شرایط پدید نیامده است؟
تغییر اجتماعی رخ داده به هزار و یک دلیل.
در واقع فرایند تغییرات اجتماعی پس از جنگ، به آرامی نمودهای خود را نشان میداد، اما در انتخابات ۷۶ و پس از پیروزی آقای خاتمی ابعاد گسترده و عمیق این تغییرات رونمایی شد. تغییرات جمعیتی، تغییرات تکنولوژیک، تغییرات در ارزشها و نگرشها و رفتارها، و تغییرات اقتصادی توامان تغییرات اجتماعی را در گوشه گوشه جامعهی ایران رقم زدند.
هیچکس و هیچ خانواده یا جمعی مصون از این تغییرات نبود. از خانههای مسئولان ارشد نظام تا بیت مراجع، از خانهی شهریها تا روستاییها، از خانهی پولدارها تا خانه ندارها، از خانهی سنتیهای مذهبی تا خانهی مدرنها، همه جا سونامی تغییر رسوخ کرد و بسیاری محاسبات را در هم ریخت.
منظور از تغییرات اجتماعی، تغییراتی است مداوم و طولانی، بادوام در همه بخشهای اجتماعی.
تغییرات اجتماعی برای جامعهی پس از انقلاب که تصور میکرد، همه چیز فیکس و ثابت و لایتغیر است، غیر منتظره بود.
آنها که عاقل تر بودند اصل تغییر را پذیرفتند و در جستجوی راههایی برای مواجهه بهتر و درستتر با تغییر برآمدند و آنها که حاضر نبودند چشم روی واقعیت بازکنند شروع کردند به نفی تغییر یا تلاش برای توقف تغییر.
اگرچه برای این کار خیلی دیر شده بود. امروز اغلب ما میدانیم که حدی برای تغییر وجود ندارد، به ویژه درجامعه ایران با بیش از۴۰ درصد جمعیت جوان ۱۵ تا ۳۵ سال و ۷۲ درصد جمعیت شهرنشین.
تغییرات اجتماعی عموماً به سه تغییر عمده در جوامع منجر میشود.
اول ـ تغییر در نقش دولت و نظام سیاسی از طریق افزایش منابع و نیروهای اجتماعی متمایل به مشارکت در قدرت. در واقع میل به سهیم شدن درقدرت و مداخله در تصمیم سازیها و تصمیمگیریهای کلان در میان نیروهای اجتماعی افزایش پیدا میکند و دولت (اینجا منظورم کل نظام سیاسی است) اگر عاقل باشد از این گرایش استقبال میکند، اما از آنجا که هیچ قدرتی از شریک خوشش نمیآید، اغلب نظامها در برابر این خواستتا مدتها مقاومت میکنند.
دوم ـ تغییر در زمینهی تولید و اقتصاد، که به ظهور گروههای اجتماعی جدید از طریق تقویت بخش صنعت، کوچک شدن بخش کشاورزی سنتی، رشد بخش خدمات و پدید آمدن و بزرگ شدن طبقه متوسط منجر میشود.
سوم ـ تغییر در روابط اجتماعی و رابطهی دو حوزهی عمومی و خصوصی است که یکی از نمودهای آن ورود زنان به بازار کار و پیوند بسیاری از مسایل آنها در خانه و جامعه است.
همان طور که میبینید دامنه و عمق تغییرات اجتماعی بسیار وسیع تر از آن است که کسی یا کسانی تاب مقاومت در برابر آنها را داشته باشند. پس همه به فکر مدیریت تغییر میافتند، که شدن و نشدن آن خود بحث دامنهداری است و در حوصله این گفتگو نمی باشد.
برگردیم به سوال شما. پاسخ من آن است که تغییرات اجتماعی مدتهاست که شروع شده و ادامه هم خواهد داشت و آنچه در انتخابات اخیر دیدیم، تنها گوشهای از ابعاد و محصول این تغییر است که با ساختار روابط اقتصادی و نظام تولید، ساختار نظام سیاسی و جامعهی مدنی مرتبط است.
در یک جمع بندی کلی، انتخابات اخیر یکی از میدانهای مواجهه قدرت در نظام سیاسی و سپهر عمومی (جامعه مدنی) بود و نشان داد چه پتانسیل عظیم و قدرتمندی درون جامعه مدنی و بدنه اجتماعی انباشت شده که در صورت مدیریت صحیح میتواند آثار ارزشمند و پر بهایی برای جامعه و مردم ایران به ارمغان آورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر