۱۳۹۲ آذر ۲۰, چهارشنبه

برابری های زن و مرد در قرآن ( 2 – استقلال مالی )




بسیار شنیده ایم که  در اسلام زنان استقلال مالی دارند و می بینیم که در جامعه ما هم این حق  رسمیت قانونی  یاقته است .

ظاهرن این  تنها آیه ای که در این مورد مستقیمن سخن گفته  است :

سوره 4  ( نساء ) . آیه 32

وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿۳۲﴾

و زنهار آنچه را خداوند به [سبب] آن بعضى از شما را بر بعضى [ديگر] برترى داده آرزو مكنيد براى مردان از آنچه [به اختيار] كسب كرده‏اند بهره‏اى است و براى زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كرده‏اند بهره‏اى است و از فضل خدا درخواست كنيد كه خدا به هر چيزى داناست (۳۲)

به این آیه می توانیم آیات ارث را هم اضافه کنید که بطور غیر مستقیم  استقلال مالی زنان را تایید می کند.

به تفاوت لحن آیه ی بالا با آیات مربوط به ارث توجه کنید:

سوره: 4  ( نساء ) , آیه:11

يوصيكم الله في اولادكم للذكر مثل حظ الانثيين فان كن نساء فوق اثنتين فلهن ثلثا ما ترك وان كانت واحده فلها النصف ولابويه لكل واحد منهما السدس مما ترك ان كان له ولد فان لم يكن له ولد وورثه ابواه فلامه الثلث فان كان له اخوه فلامه السدس من بعد وصيه يوصي بها او دين آباوكم وابناوكم لا تدرون ايهم اقرب لكم نفعا فريضه من الله ان الله كان عليما حكيما

خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مى‏كند سهم پسر چون سهم دو دختر است و اگر [همه ورثه] دختر [و] از دو تن بيشتر باشند سهم آنان دو سوم ماترك است و اگر [دخترى كه ارث مى‏برد] يكى باشد نيمى از ميراث از آن اوست و براى هر يك از پدر و مادر وى [=متوفى] يك ششم از ماترك [مقرر شده] است اين در صورتى است كه [متوفى] فرزندى داشته باشد ولى اگر فرزندى نداشته باشد و [تنها] پدر و مادرش از او ارث برند براى مادرش يك سوم است [و بقيه را پدر مى‏برد] و اگر او برادرانى داشته باشد مادرش يك ششم مى‏برد [البته همه اينها] پس از انجام وصيتى است كه او بدان سفارش كرده يا د ينى [كه بايد استثنا شود] شما نمى دانيد پدران  و فرزندانتان كدام يك براى شما سودمندترند [اين] فرضى است از جانب خدا زيرا خداوند داناى حكيم است (۱۱)

 در آیه 4، قرآن در مورد ارث سفارش می کند و سپس آن را فرضی می داند که از طرف خداوند قرار داده شده است . در واقع این نوع گویش، فرمانی است برای اجرای یک دستور . اما :

در  آیه  32، نه سفارشی در مورد استقلال مالی زنان کرده و نه فرضی قرار داده است . یعنی قرآن در اینجا فقط وضعیت موجود را توضیح داده است نه این که فرمانی داده باشد.

دلیل این تفاوت لحن مربوط به وضعیت حقوقی زنان در جامعه عربستان آن روز است:

از نظر ارثی، گویا قانون مشخصی برای زنان در جامعه ی آن روز عربستان وجود نداشته است، به همین دلیل هم لحن آیات مربوط به ارث  امری است که مردم را به پیروی از این دستور فراخوانده است.

اما:

از نظر استقلال مالی، جامعه عربستان پیش از اسلام حق زنان را در تصرف  آنچه از کار و فعالیت شخصی بدست می آورند، به رسمیت شناخته بود. به همین دلیل آیه مزبور چنین می گوید :

" ... براى مردان از آنچه [به اختيار] كسب كرده‏اند بهره‏اى است و براى زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كرده‏اند بهره‏اى است ..."
یعنی  آیه کاملن حالت توضیحی وضع موجود را دارد و نه حالت فرمانی و دستوری.

برای اثبات این که زنان در جامعه ی عربستان پیش از اسلام از استقلال مالی برخوردار بوده اند نیازی به تحقیقات بسیار نیست. اولین قدم تحقیقاتی در این مورد می تواند از زندگی پیامبر اسلام شروع شود.

هیچ مسلمانی نیست که نداند محمد پیش از پیامبری، به  سفارش عمویش ابوطالب، پیشکار زن تاجری شد بنام خدیجه.

وجود این زن تاجر، در جامعه ی عربستان پیش از اسلام، نشان روشنی از استقلال مالی زن در آن زمان بوده است. به همین دلیل  گویش آیه 32 سوره نساء  در این مورد توضیحی است و نه دستوری.

البته تنها این یک نمونه نبوده است. نمونه های دیگر را از زبان  خانم صرّاف ، که قانوندان و پژوهشگر عراقی است ، بخوانید:

"   دین اسلام به هنگام پیدایش، برخی امور را که در جاهلیت بدان عمل می شد، پذیرفت و بعضی را اصلاح کرده، برخی دیگر را از بین برد و قوانین جدیدی را برای سامان دهی زندگی مسلمانان در اجتماع نوظهور امت اسلام، وضع کرد. اسلام در مورد کار کردن زن، وضع زمان جاهلیت را پذیرفت؛ یعنی بی آنکه قانون صریحی بنهد، به زن اجازه داد همچنان کار کند، زیرا دین، همان گونه که حق کار کردن مرد را مسلم و بدیهی می دانست، در مورد زن چنین عقیده ای داشت. در زمان جاهلیت، بسته به [فرهنگ] محیط، به زن اجازه کار و فعالیت حرفه ای داده می شد.(10) وی به فعالیتهای بزرگ و مهم اقتصادی در جامعه می پرداخت و در کنار مرد خانواده یا برای ارتزاق [خود و خانواده اش اگر بیوه یا مطلقه بود] به عنوان یک کارگزار، فعالیت کشاورزی و دامپروری داشت. زنان برای کمک به خانواده یا ارتزاق، به صنایع دستی مشغول بودند و به زن، صنعت کار گفته می شد. وی آنچه را می بافت یا می ریسید، نیز کره و روغن یا پوست دباغی شده را می فروخت.(11) زن فعالیت تجاری هم داشت، چه در داخل و محدود، که در بازارهای محلی یا عمومی مثل بازار عکاظ، خرید و فروش می کرد، و یا در محل کسب خود که در طول سال کار می کرد و محصولات دست سازش را می فروخت یا کارهای زنان را که برای وی کار می کردند و آنچه را ساخته شده از بازار می خرید، خرید و فروش می کرد.
از شمار این زنان «ام منذر بنت قیس» است که ظاهرا در زمان رسول اللّه (ص) خرما می فروخت و «اسماء بنت مخرمه بن جندل» که عطرفروش بود و از یمن عطر وارد می کرد و در مدینه می فروخت.(12) برخی از زنان تجارت خارجی می کردند و ثروتمند بودند، مثل «هند بنت عتبه» و «خدیجه بنت خویلد»، اولین همسر پیامبر گرامی(ص).
در مقایسه با باقی حرفه ها، تجارت اهمیت و موقعیت خاصی داشت و کسانی بدان می پرداختند که شخصیتی قوی داشتند و دوراندیش بودند و می توانستند با مردم روابط و پیوند خوبی داشته باشند.
افزون بر این کارها، زنان در زمینه فکری و ادبی نقش داشتند و کاهن، شاعر، حکیم و مرجع رفع اختلاف بودند.
اگر کار و فعالیت زنان در زمان اسلام را ادامه وضع زمان جاهلیت بدانیم و اگر قرآن آیه صریحی در باره کار کردن زنان نیاورده باشد، همچنان که در باره مردان نیاورده، آیا می توانیم بدین سبب بگوییم: کار کردن مرد حرام است؟! گرچه در قرآن به طور ضمنی اشاره به کار کردن زنان شده است. قرآن مَهر را بر مرد شرعا واجب کرده، ارث بردن زن را پذیرفته و سهم مشخصی از ارث را در هر وضعی برای وی در نظر گرفته است. این حقوق و اموال، «سرمایه»ای برای زن است که باید آن را توسعه و رشد دهد. قرآن می پذیرد وی قانونا شایستگی دارد پیمان ببندد و خرید و فروش و رهن و ... کند.
در سنت ـ که از جمله وظایف آن تشریح و تبیین محتوای قرآن است ـ مطلبی در باره ممنوعیت کار کردن زن نیامده، خلاف آن را درست دانسته، کارهایی را که پیشتر زنان انجام می دادند، ادامه داده اند.(13) "

البته کل نوشته ی ایشان بررسی کار و اشتغال زنان در فقه اهل سنت و شیعه است که برای  اطلاعات بیشتر می توانید اینجا بخوانید:

بنابراین استقلال مالی زنان هیچ ربطی به اسلام و قرآن نداشته و ندارد و مربوط به جامعه ی عربستان پیش از اسلام بوده است.

با این وجود، شیفتگان شریعت  - به عمد یا سهو-  این مسئله را به عنوان یک امتیاز اسلامی معرفی کرده و و در ذهن اجتماعی ما نهادینه کرده اند.

دکتر شریعتی – پیشتاز روشنفکران مذهبی - در کتاب  " زن در چشم و دل محمد "

"   محمّدۖ تنها كسی است كه جداً به سرنوشت زن پرداخته و حیثیت انسانی و حقوق اجتماعی وی را به وی باز داده است. اعطای حق مالكیت فردی، استقلال اقتصادی زن ... " 


مرتضی مطهری – محقق مشهور حوزه علمیه قم :

" ... یکی از مسلمات دین اسلام این است که مرد، حقی به مال و کار زن ندارد .."


علامه طباطبایی  - فیلسوف حوزه علمیه قم :

"  اسلام زن را جزء حقیقی و عضو کامل جامعه انسانی قرار داد و از اسارت بیرون آورد و به او آزادی اراده و عمل داد . زن با مرد در ارث شریک شد و از خویشان و همسرش ارث برد و توانست هر کار مشروع و زندگی پسندیده ای را انتخاب کند . عمل او احترام اجتماعی پیدا کرد و با ارزش شد "


و کسی از این محققین روشنفکر و حوزه تا بحال نپرسیده است که چرا رسم دیرین جامعه عربستان پیش از اسلام را بنام اسلام جا زده اید. وقتی پیش نمازان چنین بی بند و بار در تحقیق باشند چه انتطاری باید از پس نمازان داشت!

و پس نمازان هم بیکار ننشسته اند و این تقلب تاریخی – تحقیقی را وارد ویکی پدیا کرده اند:

ویکی پدیا

در اسلام " زنان حق مالکیت فردی به دست آوردند "

--------------------------------------------------
مطلب مرتبط :

برابری های زن و مرد در قرآن و دموکراسی

1 - کیفر





هیچ نظری موجود نیست:

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();