۱۳۹۲ مهر ۱۰, چهارشنبه

نابرابری حقوقی زن و مرد در قرآن


اعتیاد به بینش ها

وقتی حرف از اعتیاد می شود، اولین توجه مان به  سیگار، تریاک، هروئین، و ... می رود. اینها اعتیادهای فیزیکی و فیزیولژیکی است که قابل درمان با روش های پزشکی اند.

اعتیادهای بسیار خطرناک تری هم وجود دارند که نه تنها زندگی ما را احاطه کرده، بلکه ما را در خود فرو برده اند بطوری که ما آنها را اصلن حس نمی کنیم؛همچون ماهی که آب را حس نمی کند. روش های ترک اعتیاد پزشکی هم  در درمان این اعتیادهای بزرگ بی جوابند

این اعتیادها، اعتیادهای اعتقادی ( بینشی ) هستند؛ چه از سنت های اجتماعی گذشته شکل گرفته باشند و چه از اعتقادات ایده ئولژیک.

اعتقادات اعتیادی فقط با تقد و بررسی دوباره و چند باره ی آنها آمادگی تغییر گام به گام پیدا می کنند؛ آن هم نه در یک زمان مشخص بلکه در طول یک زمان نامشخص که بستگی به شرایط اجتماعی دارد.

یکی از این اعتقادات، نابرابری های حقوقی زن و مرد در اسلام است که در چند نوشتار ( 18 نوشته ) پیشین به آن پرداخته شد. این اعتقاد یکی از بزرگترین سنگرهای استبداد در برابر رشد دموکراسی است.

اولین نشانه ی دموکراسی ، برابری حقوقی همه ی مردمان است از زن و مرد.  بارها در همین نوشتار یادآوری شده که زنان نیمی از جامعه را تشکیل می دهند و حرف از وجود آزادی و دموکراسی وقتی مصداق می یابد که دست کم زن و مرد از نظر حقوقی برابر باشند و تا چنین نباشد به خود و دیگران دروغ گفته ایم.

زنان به این دلیل برای کسب حقوق برابر با مردان می کوشند که از امتیازات اجتماعی برابر استفاده کنند، و مردانی که خواستار برقراری دموکراسی اند نمی توانند بدون حضور زنان و دست کم برابری حقوقی آنان به این مهم دست یابند.

مجموعه " نابرابری های حقوقی زن و مرد در قرآن " به پایان رسیده و به برابری هایش رسیده ایم که از نوشتار آینده شروع می شود.

اکنون سیمای کلی از آنچه گذشت :

تا اینجا مطالبی  که در مورد نابرابری ها حقوقی  زنان و مردان در اسلام  - و نه فقط در قرآن –  بررسی شد  عبارت بودند از :

1 - قرآن، زن و دموکراسی ( 1 )

2 - - قرآن، زن و دموکراسی (2 ) بینش قرآن نسبت به زن 

3 - موقعیت زنان در قرآن و دموکراسی ( الف - 3 ) ( در قرآن  )

4 -  موقعیت زنان در قرآن و دموکراسی ( ب – 3 ) ( در دموکراسی )

5 -  حقوق زن در قرآن و دموکراسی

6 -  حقوق نابرابر زن و مرد در قرآن ( الف – ب )( مخاطبین – ارث )

7 - حقوق نابرابر زن و مرد در قرآن ( پ ) ( ازدواج )

8 -  حقوق نابرابر زن و مرد در قرآن ( ت – حقوق جنسیتی )

9 -  حقوق نابرابر زن و مرد در قرآن ( ث – حق طلاق )

10 - حقوق نابرابر زن و مرد در قرآن (ج – حجاب )

11 - حقوق نابرابر زن و مرد در قرآن ( چ – ارتباط ها )

12 -  نابرابری های زن و مرد در قرآن ( ح – اعتماد اجتماعی )

13 -  نابرابری های زن و مرد در قرآن ( خ – حقوق خانوادگی 1) ( تامین مالی خانواده )

14 - نابرابری های زن و مرد در قرآن ( خ – حقوق خانوادگی 2) ( اختیارات در خانه)

15 - - نابرابری های زن و مرد در قرآن ( خ – حقوق خانوادگی – 3 ) ( سر پرستی فرزند )

16 -  نابرابری های زن و مرد در قرآن ( حق کار- قضاوت )

17 - دیه و ( قصاص – 1)

18 - قصاص 2

گذاشتن نشانی در وبلاگ برای کسانی که مایلند مطالب نخوانده را مطالعه کنند، غیر ممکن است. زیرا وبلاگ بارها و بارها توسط متعصبین مذهبی که روشی جز چماق نمی شناسند بسته شده است. اما اگر بقول معروف  قند  شکن دارید آنها را می توادن اینجا بخوانید:


از موارد فوق تعدادی مستقیمن مربوط به قرآنند که عبارتند از:

1         - ینش قرآن به زن- که زن را فرودست مرد می داند
2         – مخاطبین قرآن که فقط مردان هستند. وقتی هم که در باره ی زنان چیزی می گوید از آنان به شکل سوم شخص غایب سخن می گوید.
3         – نابرابری در ارث
4          - نابرابری در تعداد همسر ( چند زنی را به رسمیت می شناسد و نه چند شوهری را )
5         – هیچ گونه سخنی از حقوق جنسیتی  زنان در قرآن نیست ، اما تعداد زیادی از آیات مربوط به حقوق جنسیتی مردان است.
6         – در مورد طلاق فقط با مردان سخن گفته است و راجع به حق طلاق زنان هیچ سخنی در قرآن نیست. در این مورد می توان این نتیجه را هم گرفت که چون هیچ سخنی مربوط به حق طلاق زنان در قرآن نیست، ایجاد حقوق برابر طلاق برای زنان و مردان اشکال قرآنی ندارد. آن سخنان مربوط به آن زمان بوده و اکنون زمانه فرق کرده است.
7         – حجاب تشویقی
8         – محدودیت ارتباط اجتماعی تشویقی
9         – بی اعتمادی اجتماعی  

و بخشی از نابرابری ها هم ساخته و پرداخته ی فقهای اسلامی است که با استفاده از بینش کلی قرآن نسبت به زن و مرد، سنت زندگی شخص پیامبر اسلام و روایات نهادینه شده، بطوری که ما به این اعتقادها معتاد شده ایم  که عبارتند از :
2 – محدودیت ارتباط اجتماعی اجباری
3  -  گسترش محدودیت ارتباط اجتماعی زنان پیامبر به عموم زنان
4 – تامین مالی خانواده
5 – اختیارات در خانه
6- اختیار سرپرستی فرزند
7- حق کار و قضاوت
8 -  دیه و قصاص

می بینیم که موارد ساخته و پرداخته ی فقها دست کمی از مواردی که در قرآن آمده ، ندارد.

اما ببینیم قرآن در مورد خودش و احکامش چه  می گوید:

1 -  سوره 6 - انعام – آیه 59

عِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا وَلاَ حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴿۵۹﴾

كليدهاى غيب تنها نزد اوست جز او [كسى] آن را نمى‏داند و آنچه در خشكى و درياست مى‏داند و هيچ برگى فرو نمى‏افتد مگر [اينكه] آن را مى‏داند و هيچ دانه‏اى در تاريكيهاى زمين و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [ثبت] است (۵۹

 از این گویاتر هم می توان گفت؟ 

با وجود چنین ادعایی چرا عده ای به سنت و تفسیر و روایات روی آورده اند؟ در قرآن هیچ آیه ای نیست که حتا اشاره کند – تاکید که هیچ – برای فهم قرآن به سنت حتا پیامبر و روایات مراجعه کنید تا چه رسد به امامان و دیگر پیشوایان دینی.

این هم  تاکیدهای  دیگر بر آیه بالا :

2 -  سوره 22 – حج – آیه 16

كَذهَلِكَ أَنزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدزِي مَن يُرِيدُ ﴿۱۶﴾

 و بدين گونه [قرآن] را [به صورت] آياتى روشنگر نازل كرديم و خداست كه هر كه را بخواهد راه مى‏نمايد (۱۶)

 3 -  سوره 41 – فصلت – آیه  44

لَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِيًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آيَاتُهُ أَأَعْجَمِيٌّ وَعَرَبِيٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُوْلَئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ ﴿۴۴﴾

اگر [اين كتاب را] قرآنى غير عربى گردانيده بوديم قطعا مى‏گفتند چرا آيه‏هاى آن روشن بيان نشده كتابى غير عربى و [مخاطب آن] عرب زبان بگواين [كتاب] براى كسانى كه ايمان آورده‏اند رهنمود و درمانى است و كسانى كه ايمان نمى‏آورند در گوشهايشان سنگينى است و قرآن برايشان نامفهوم است و [گويى] آنان را از جايى دور ندا مى‏دهند (۴۴)

4 - سوره 12 – یوسف – آیه 2

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۲

 ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم باشد كه بينديشيد (۲ )

این آیات به روشنی بهانه های گوناگون را از گروه های زیر می گیرد:

الف  – از سنت گرایانی که می خواهند از قرآن مسلمان تر شوند و احکامی فراتر از قرآن صادر کنند و آن را شرعی اعلام نمایند – نگاه کنید به موارد نابرابری های حقوق اجتماعی و فردی زنان و مردان که توسط علمای اسلامی در طی قرون گذشته ساخته و پرداخته شده اند.

ب – کسانی که می خواهند با تفسیر ادبی و روایایی  من در آوردی، آیات و احکام قرآن را بروز کنند. ( روشنفکران مذهبی )
 توجه داشته باشیم که در آیات بالا تاکید شده  قرآن به این دلیل عربی است – عربی روشن – که برای مردم عربستان نازل شده است نه مردمان به زبان های دیگر. این هم تاکیدات دیگر در این باره:

5 - سوره 16 – نحل – آیه  103

وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ ﴿۱۰۳

و نيك مى‏دانيم كه آنان مى‏گويند جز اين نيست كه بشرى به او مى‏آموزد [نه چنين نيست زيرا] زبان كسى كه [اين] نسبت را به او مى‏دهند غير عربى است( * )  و اين [قرآن] به زبان عربى روشن است (۱۰۳)

6 - سوره 26 – شعرا –  آیه 198

وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ ﴿۱۹۸﴾

و اگر آن را بر برخى از غير عرب زبانان نازل مى‏كرديم (۱۹۸ )

7 -  سوره 26 – شعرا – آیه 199

 فَقَرَأَهُ عَلَيْهِم مَّا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۹۹﴾

و پيامبر آن را برايشان مى‏خواند به آن ايمان نمى‏آوردند (۱۹۹ )

و این آیه :

8- سوره 16 – نحل –  آیه 89

يَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ ﴿۸۹ 

و [به ياد آور] روزى را كه در هر امتى گواهى از خودشان برايشان برانگيزيم و تو را [هم] بر اين [امت] گواه آوريم و اين كتاب را
كه روشنگر هر چيزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است بر تو نازل كرديم (۸۹ )

توجه کنیم در آن زمان هنوز مقوله ی " ملت " وارد فرهنگ سیاسی نشده بود بویژه برای آن منطقه  که هنوز  کشوری بنام عربستان وجود نداشته است بلکه قومیت ( امت ) شکیل غالب جامعه عربستان بوده است.

بنا بر آیات بالا :  

-              قرآن به  زبان عربی آمده که مردم عربستان بفهمند
-              اگر برای مردمی دیگر می آمد، زبان همان مردم را انتخاب می کرد.  
-              آیات روشن و گویا هستند و نیازی به تفسیر. های چپ  اندر قیچی ندارند.

و از همه مهمتر این که در قرآن هیچ آیه ای نیست که بگوید این احکام (نابرابری های حقوقی زنان و مردان ) برای مردم  - حتا برای عربستانی ها  که قرآن برای آنان نازل شده است – ابدی و تغییر ناپذیرند.

نمونه ای از تغییر احکام قرآن، ارث است. اگر وارثین موافقت کنند، زنان و مردان می توانند ارث برابر ببرند.

و نمونه ای از تغییر قانونی فتواهای شرعی قانون برابری دیه است که پیشتر مطرح شد.

وقتی قرآن پیروی از احکام نابرابری زن و مرد را ابدی ندانسته است، چرا هنوز نه تنها احکام قرآن را در این مورد ابدی می دانند بلکه فتواهای شرعی – در مورد نابرابری حقوق زن و مرد – را هم که ربط مستقیمی به احکام قرآن ندارند هنوز معتبر و لازم الاجرا می دانند؟!

چنین دیدگاههایی یا به علت اعتیاد به اعتقادات گذشته است و یا منافع قشری ترین بخش جامعه را - که از این نابرابری ها سود می برند- حفظ می کند.

( * )

گویا اشاره به سلمان فارسی است. او تنها غیر عربی است که به پیامبر اسلام بسیار نزدیک بود

هیچ نظری موجود نیست:

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();