۱۳۹۱ دی ۱۴, پنجشنبه

حقوق نابرابر زن و مرد در قرآن ( الف – ب )





الف – مخاطبین قرآن     

تمام آیات قران خطاب به مردان است. وقتی آیاتی هم در مورد زنان است، خطاب به مردان می گوید که زنان باید اینطورباشند  و یا آنطور نباشند. از زنان همیشه بصورت سوم شخص گفتگو می کند. البته با توجه به دیدگاه قرآن نسبت به زن – که کشتزار مردان است – نبود زنان به عنوان مخاطب قرآن امری طبیعی است. زیرا قرآن زنان را انسانی مستقل از مردان نمی شناسد..
چنین پدیده ای در دموکراسی وجود ندارد. چون زن و مرد را اجزاء مستقل جامعه می شناسد که حقوق و مسئولیت های برابر دارند.

  ب – ارث 

سوره: 4 , آیه: 
11
يوصيكم الله في اولادكم للذكر مثل حظ الانثيين فان كن نساء فوق اثنتين فلهن ثلثا ما ترك وان كانت واحده فلها النصف ولابويه لكل واحد منهما السدس مما ترك ان كان له ولد فان لم يكن له ولد وورثه ابواه فلامه الثلث فان كان له اخوه فلامه السدس من بعد وصيه يوصي بها او دين آباوكم وابناوكم لا تدرون ايهم اقرب لكم نفعا فريضه من الله ان الله كان عليما حكيما

خداوند به شما در باره فرزندانتان سفارش مى‏كند سهم پسر چون سهم دو دختر است و اگر [همه ورثه] دختر [و] از دو تن بيشتر باشند سهم آنان دو سوم ماترك است و اگر [دخترى كه ارث مى‏برد] يكى باشد نيمى از ميراث از آن اوست و براى هر يك از پدر و مادر وى [=متوفى] يك ششم از ماترك [مقرر شده] است اين در صورتى است كه [متوفى] فرزندى داشته باشد ولى اگر فرزندى نداشته باشد و [تنها] پدر و مادرش از او ارث برند براى مادرش يك سوم است [و بقيه را پدر مى‏برد] و اگر او برادرانى داشته باشد مادرش يك ششم مى‏برد [البته همه اينها] پس از انجام وصيتى است كه او بدان سفارش كرده يا د ينى [كه بايد استثنا شود] شما نمى دانيد پدران و فرزندانتان كدام يك براى شما سودمندترند [اين] فرضى است از جانب خدا زيرا خداوند داناى حكيم است (۱۱)

سوره: 4 , آیه:  176

سْتَفْتُونَكَ قُلِ اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلاَلَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَآ إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِن كَانُواْ إِخْوَةً رِّجَالًا وَنِسَاء فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ أَن تَضِلُّواْ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۷۶﴾

از تو [در باره كلاله] فتوا مى‏طلبند بگو خدا در باره كلاله فتوا مى‏دهد اگر مردى بميرد و فرزندى نداشته باشد و خواهرى داشته باشد نصف ميراث از آن اوست و آن [مرد نيز] از او ارث مى‏برد اگر براى او [=خواهر] فرزندى نباشد پس اگر [ورثه فقط] دو خواهر باشند دو سوم ميراث براى آن دو است و اگر [چند] خواهر و برادرند پس نصيب مرد مانند نصيب دو زن است‏خدا براى شما توضيح مى‏دهد تا مبادا گمراه شويد و خداوند به هر چيزى داناست.

نکات روشن این دستورات : 

-          سهم پسر دو برابر دختر است .
-          اگر وارث تک دختر باشد، نیمی ارث می برد. *
-          اگر چند دختر باشند، دو سوم *
-          اگر مادر باشد یک سوم*
-          مادر یک ششم اگر متوفی برادرانی داشته باشد.*
-          اگر متوفی فقط خواهر داشته باشد، گویا ارثی نمی برند. آیه اشاره به خواهرانش نکرده است.

توجه کنید که نتیجه ی منطقی این دستورات این است که زنان در موقعیتی پائین تری از نظر اقتصادی – اجتماعی قرار بگیرند. زیرا اگر وارثین همه پسر باشند، و یا پسر و دختر،همه ی ارث را می برند ولی اگر فقط دختر و زن باشند، همه ی ارث را نمی برند! و لابد باقیمانده ارث – که از دختران و زنان و ماردان دریغ شده - به حکومت اسلامی می رسد و در نبود حکومت اسلامی، در اختیار علمای عظام است!

بی جهت نیست که علما سر ارث و میراث مردم با هم درگیر می شده اند، این داستان را بخوانید: 

" ذیقعده 1309- شیراز

شخصی فوت شده، دو عیال دارد و اولاد صغیر و کبیر دارد. اموال و خانه... او را می خواهند تقسیم نمایند. میرزا محمدعلی پیشنماز از یک طرف حمایت می نماید، امام جمعه و شیخ الاسلام و حاجی سید علی اکبرفال اسیری از طرف دیگر. احکام شرعی سخت داده اند...میرزا محمدعلی حکم می دهد ... می ریزند در خانه ... که خانه را از تصرف آن عیال شخص مرحوم بیرون بیاورند. آن زن را سر بی چادراز خانه با اطفالش بیرون می نمایند... هر چه کردند، خانه را خالی نکردند... معلوم و محقق شد فتنه و فساد آن روز محمدعلی پیشنماز زیر سر خود حکومت بوده، چون که از این طرف که امام جمعه و شیخ الاسلام و حاجی علی اکبر فال اسیری ...حمایت می کردند. باطنا حکومت آدم فرستاده ... مبلغ معتدی خواسته است، اینها زیر بار نرفته بودند... حال صراحتا می گوید که تو تعارف ندادی، ما این کار را کردیم " 

وقایع اتفاقیه – ص 410 – سعیدی سرجانی – انتشارات پیکان- 1376 - تهران

از این بالاتر، به ارث گرفتن زنان است :

سوره: 4 ( نساء ), آیه: 19

یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَرِثُواْ النِّسَاء كَرْهًا وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا ﴿۱۹﴾

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد براى شما حلال نيست كه زنان را به اكراه ارث بريد و آنان را زير فشار مگذاريد تا بخشى از آنچه را به آنان داده‏ايد [از چنگشان به در] بريد مگر آنكه مرتكب زشتكارى آشكارى شوند و با آنها بشايستگى رفتار كنيد و اگر از آنان خوشتان نيامد پس چه بسا چيزى را خوش نمى‏داريد و خدا در آن مصلحت فراوان قرار مى‏دهد

گویا چنین رسمی در آن زمان بوده که مردان، زنان متوفی را هم به ارث می برده اند همچون خانه، زمین و دیگر اموال.
منتها قرآن ضمن این که رسم مزبور را به رسمیت شناخته، برای تلطیف جریان، از تحت فشار قرار دادن این زنان برای به ارث بردنشان، نهی کرده است. امروز چنین رسمی ممکن است فقط در عقب مانده ترین سطوح اجتماعی طرفدار داشته باشد. 

چنین منطق ارث بری نمی تواند منادی برابری انسان ها – زن  و مرد – در حیات مادی و جامعه باشد. قابل توجه روشنفکران مذهبی که می خواهند حقوق بشر را آنقدر کوتاه کنند با حقوق اسلامی منطبق شود، یا برعکس می کوشند حقوق اسلامی را چنان توجیه کنند که گویا  از  حقوق بشر هم فراتر است.   اما متاسفانه تلاش صمیمانه این گروه – برای حفظ اعتقادات گذشته - با مقایسه ی این دستورات و حقوق برابری که برای زنان و مردان در دموکراسی فراهم آمده است هر روز بی اثر می شود.


مطلب مرتبط :



هیچ نظری موجود نیست:

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();