۱۳۹۱ مرداد ۳, سه‌شنبه

خامنه ای زیر چتر خاتمی !





جمهوری اسلامی انتخاباتی متفاوت  از گذشته در پیش دارد. این تفاوت ها عبارتند از:

1 – شرایط داخلی

وقایع سال 88 کمر جمهوری اسلامی را از نظر حیثتی شکست و واقعیت وجودی آن را به گروه بسیار زیادی از مردم نشان داد و به افزایش بسیار زیاد منتقدان جدی و مخالفان انجامید.

گروه های منتقد و مخالف در سطح گسترده ای به افشاگری در سطح داخلی و بین المللی پرداخته اند.

بهم ریختگی اقتصادی هر روز فشار و نگرانی های تازه و رو به گسترشی را در مردم ایجاد کرده است.

با گسترش نارضایی، هر روز حضور گسترده تر نظامی در سطوح مدیریتی احساس می شود.

حضور هر روز کمرنگ تر سرمایه های خصوصی داخلی در تولیدات.

هجوم گسترده مردم به کشورهای دیگر به عنوان مهاجر یا پناهنده

گسترش بیکاری

اعتیاد

بچه های خیابانی

     فحشاء آشکار و پنهان برای تامین زندگی

مبارزه ی بی سرو صدای مردم در موضوعات گوناگون مدنی رو به گسترش است.

درگیری های گروه های داخلی حاکمیت همچنان ادامه دارد و هر روز گسترده تر می شود. از جمله این درگیری ها، اختلافات بین ریاست جمهوری و رهبری است تا آنجا که آقای خامنه ای مدتی پیش امکان اصلاح قانون اساسی و طرح تبدیل نظام حکومتی از  جمهوری به پارلمانی را مطرح کرد تا خود و پسرش از شر رئیس جمهور راحت شوند.

امکانات اطلاعرسانی هر روز گسترش یابنده، نفس را بر محدود کردن اطلاعرسانی توسط حاکمیت تنگ کرده  است بطوری که اگر روزی به سراغ سایت و وبلاگ ها می رفتند، امروز آن را کاری بیهوده دانسته و از این کار چشم پوشی کرده اند.


2 -  شرایط بین المللی :

تحریم های گسترده ی بین المللی، ارتباطات اقتصادی حاکمیت را دچار مشکل کرده است؛ هم از نظر فروش نفت و هم از نظر کالاهای وارداتی از نظر کیفیت و کمیت. هر چند جمهوری اسلامی یاد گرفته  نفتش را بی نام و نشان روی دریا به شرکت های اقماری شرکت های بزرگ بفروشد با قیمت بسیار کمتر. اما تحریم ها بعد از روی کار آمدن اوباما جدی تر شده است. نتیجه آن که شرکت های اقماری شرکت های بزرگ سود بسیار زیادی را به شرکت های مادر منتقل می کنند. نیز کشورهای خریدار نقت ایران بیشترین سود را می برند؛ارزان می خرند، نسیه می خرند، دیر می پردازند، پرداخت پایاپای است با قیمت های بسیار گزافتر از معمول .

 بهار عربی که نسخه ی دیگری از انقلاب اسلامی غرب در کشورهای عربی است با کارکردی متفاوت از تجربه ی گرانبهای برپایی جمهوری اسلامی در ایران. – گروه های اخوان المسلمین در همه ی اینها نقش اساسی دارند- که با حکومت ایران شیعی میانه ی خوبی ندارند.

سودهای سرشاری که شرکت های غربی ازاین راه بدست آورده اند از جمله نقت ارزان لیبی امکانات مانور نفتی را در برابر جمهوری اسلامی بسیار بیشتر کرده است.

همکاری گسترده ی کشورهای نفت خیز عربی با سیاست های غرب با افزایش تولید نفت خود هم برای بدست گرفتن بازارهایی که ایران از دست می دهد و هم برای پایین نگهداشتن قیمت نفت.

مخالفت هر روز گسترش یاینده ی کشورهای همسایه – بویژه عربی – نه تنها با سیاست های جمهوری اسلامی ، بلکه با هر چه رنگی ایرانیت دارد.

دعوای ترکیه و ایران که در باره محل مذاکرات اتمی به اوج رسید و نقش ترکیه را به هیچ تقلیل داد، ترکیه را از جمهوری اسلامی دور کرد.

و اینک بهار عربی به سوریه رسیده است؛ پاشنه ی آشیل سیاست خارجی جمهوری اسلامی در منطقه. در آنجا نیروهای مخالف- بطور گسترده اخوان المسلمین ، با حمایت اطلاعاتی اسرائیل، پول عربستان و کویت، حمایت لژیستیکی آشکار ترکیه با هدایت غرب به جنک حاکمت استبدادی رفته اند. در اینجا تنها سوریه نیست که از دست می رود؛ نیروهای کمکی جمهوری اسلامی درلبنان و فلسطین نیز از دست می روند ودقیقن علی می ماند و حوضش.

اینها عواملی است که دست به دست هم داده تا انتخابات آینده را از گذشته متفاوت کند. حاکمیت جمهوری اسلامی می کوشد این موقعیت را به اصلاح طلبان یادآوری کند که اگر آنها هم به تحریم های بپیوندند، فردای سوریه در ایران ممکن است دیده شود، و البته این یاد آوری خالی از واقعیت نیست.

این دعوت های غیر مستقیم خوشایند اصلاح طلبان است و در راس همه آقای خاتمی.

اما اصلاح طلبان وقتی می توانند مردم را تشویق به شرکت در انتخابات کنند، که هدف های روشنی را در برابر مردم قرار دهند و از کلی گویی های هزار گونه تفسیر بپرهیزند.

اکنون همه پی برده اند – از جمله اصلاح طلبان و حتا آقای خامنه ای. ذکرش در بالا آمد– که بی   اصلاح و یا بدون تغییر قانون اساسی، راهی برای برون رفت از موقعیت بن بست کنونی وجود ندارد نه تنها با آزاد شدن آقای موسوی ، کروبی و دیگر اصلاح طلبان و بلکه آزاد شدن همه ی زندانیان سیاسی نیز جز خوشحالی خانواده هایشان بن بست سیاسی موجود را برطرف نمی کند.

اصلاح طلبان و در راس همه آقای خاتمی اگر واقعن می خواهند به مردم خدمتی کنند:

-          پیش از این که مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کنند،
-          پیش از آن که با حاکمیت – بویژه با آقای خامنه ای – به چانه زنی پنهان بپردازند،
-          پیش از آن که منتظر دریافت امتیازی از حاکمیت باشند،
باید اعلام کنند که چه هدف هایی دارند . این هدف ها باید روشن و خالی از کلی گویی باشد. از جمله :

1 -  به رفراندم گذاشتن اصل ولایت فقیه . اما آقای خاتمی با این پیشنهاد موافقت می کند؟

زیرا امروز بر کسی پوشیده نیست که این اصل چیزی جز دیکتاتوری – آن هم از نوع مذهبی اش که خود را جانشین رسول اله و در نتیجه نماینده خدا می داند -  نیست.  

2 – حذف شورای نگهبان .

3 – حذف قدرت رهبری در انتصابات گوناگون از جمله تایید ریاست جمهوری، قوه قضائیه، صدا و سیما

4- خارج کردن تمام موسسات مالی از تحت نظارت دفتر رهبری.

5 – حسابرسی قانونی دفتر رهبری

6 –محدود کردن پرسنل رسمی و غیر رسمی دفتر رهبری.

7- حذف نظارت رهبری بر دستگاه های مختلف کشور

8- برابری حقوقی زن و مرد بر اساس حقوق بشر. و حذف همه ی موارد قانونی که تبعیض را – بر اساس عقاید اسلامی - جایز شمرده است.

اینها حداقلی است که اصلاح طلبان اگر در برنامه های هدفدار خود بگنجانند  و آشکارا به مردم بگویند- نه زیر زبانی - شاید مردم به رای دادن تشویق شوند. نیازی نیست که آنها:

1 -  از مردم رای گدایی کنند، کافیست بگویند که چه هدف هایی را دنبال می کنند.

2 – لازم نیست از حاکمیت منتظر گرفتن امتیاز باشند. کافیست نمونه ای از این هدف ها را بطور رسمی در رسانه های عمومی مطرح کنند.

3 – کافی است که مردم از هدف های آینده آنان بطور روشن باخبر باشند.

4 –  مهم نیست که حاکمیت با این هدف ها موافقت کند، مهم این است که مردم بدانند اصلاح طلبان چه هدف هایی در پیش دارند. آنوقت است که ممکن است باور کنند و به شرکت در انتخابات مایل شوند

اگر هم حاکمیت جلو  طرح این مسایل را در رسانه ها بگیرد، تکلیف را بر همه – برای چندمین بار - روشن کرده است از جمله برای اصلاح طلبان.

بدون طرح این مسایل روشن – درمحدوده ی اصلاح طلبی - ، دعوت از مردم برای شرکت در انتخابات، نه تنها دردی را دوا نمی کند، که خیانتی بزرگ به مردم و ادامه دیکتاتوری ولایت فقیه است.

آیا آقای خاتمی توانایی طرح این مسایل را دارد؟

و آیا آقای خامنه ای هنوز اینقدر درایت برایش مانده است که با پناه بردن بزیر چتر خاتمی خود را از گرداب سهمناک آینده نجات دهد؟

و آیا اصلاح طلبان  بیشتر به فکر کشور ومردمند یا به فکر منافع گروهی وشخصی شان در مورد شرکت زودگذردر قدرت ؟

آیا آنها دوست دارند به همراه ولایت فقیه درگرداب آینده گرفتار شوند؟ 

آینده پاسخ می دهد.  

هیچ نظری موجود نیست:

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();