تکرار حرف های اشتباه سهروردی و هگل!!
در نوشته های پیشین نشان داده شد که این نظریه چگونه مقوله های « ملت » و « دولت » را در فرهنگ ایران که تا پیش از مشروطیت معنای مشخصی داشته اند :
۱ - ملت ، به عنوان پیروان یک دین به پیروی از قران مانند این آیه :
سوره کهف - آیه ۲۰
إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴿۲۰
چرا که اگر آنان بر شما دست یابند سنگسارتان می کنند یا شما را به کیش خود باز می گردانند….
در قرآن دست کم در ۱۴ آیه واژه « ملت » به معنای پیروان یک دین بکار رفته است.
۲ - دولت - به معنای موقعیت خوب و نه تشکیل دهندگان حکومت
می خواهد:
۱ - بجای « ملت » به عنوان مردمانی که حکومت را بوجود می آورند در نظام های نوین دنیا
۲ - و دولت به معنای تشکیل دهندگان حکومت توی ذهن جا بیاندازد.
دولت در ایران پس از مشروطیت به معنای تشکیل حکومت بکار رفته است و تازه آن هم به عنوان جزیی از حکومت. زیرا دولت ها زیر نظر شاه کار می کرده اند و امروز زیر نظر ولی فقیه. در واقع حکومت همچنان حکومت باقی مانده و دولت بخش اجرایی نظرات حکومت است .
http://hazer11.blogfa.com/1400/01
اکنون حرفش را در تعریف مقوله « ملت » روراست تر می زند !
«
هگل در فلسفهی تاریخ گفته است:
«تاریخ جهانی با ایران آغاز میشود!»
با کوروش؛ چون کوروش بود که برای اولین بار یک دولت در معنای دقیق امروزین آن درست کرد
هگل گفته اینکه من گفتم تاریخ جهانی با ایران آغاز میشود [به این علت است که ایرانیها برای بار اول] دولت را بهمعنای جدید به کار بردند و دولت کنونی ادامهی همان تلقی از دولت است، در دین هم همین اتفاق افتاده است.
اینکه زرتشت گفت: «اهورامزدا نور است»
حرف مهمی در تاریخ ادیان است.
چون دین برای اولین بار در معنای جدید غیر تجسدی (بتها و پرستیدنیهای دیگر) بهکار رفت
از نظر هگل تاریخ ادیان جدید هم منجر خواهد شد به دین مبین (Offenbar)؛
هگل میگوید دین مبین برای اولین بار در ایران شکل پیدا کرد.
چرا؟
در اینجا هگل به حرف سهروردی نزدیک میشود:
«نور عین علم است.»
هگل میگوید:
«نور عین آگاهی است، اینکه ایرانیها گفته اند اهورامزدا (خداوند) نور است، یعنی خداوند علم است.
به تعبیر هگل خداوند آگاهی است.
این دومین مفهوم مهم فلسفهی هگل است.»
آن چیزی که من از این دو مطلب استنباط میکنم این است که ایرانیها به این اعتبار ملّت بودهاند
در دورههایی هم این ملت، دولت خودش را ایجاد کرده، توانسته خودش را ملّت بفهمد؛
اگرچه این کلمه به این معنی بهکار نمیرفته،
اما اینکه توانسته خودش را ملّت بفهمد و در دورههایی هم توانسته دولت خودش را ایجاد بکند به این
معناست که ایرانی ها ملّتی بودهاند با یک آگاهی از ملت بودنشان »
https://t.me/Sarveiranshahr2mrahmati/10894
۱ - نخست این که آنچه هگل به عنوان دولت بکار برده است ، در فرهنگ ایران نامش حکومت است و نه دولت، و در تمام کتاب های تاریخ هم از حکومت هخامنشی و … سخن رفته است .
دولت در فرهنگ پیش از مشروطیت به معنی ثروت ، موقعیت خوب و دلبخواه بوده است .
۲ - چون آورنده دین، زرتشت بوده و در ناحیه ایران چنین ادعایی کرده، دلیل نمی شود که دین خود را فقط برای ساکنان ایران مطرح کرده باشد. هر چند بیشتر پیروان وی ایرانی بوده اند. ادیان به عنوان صاحبان ایده ئولژی هرگز خود را محدود به مردمانی مشخصی نکرده اند.
نکات دیگر غلط اندازی ایشان در این بخش از نوشته عبارتند از :
« این که زرتشت گفت اهورمزدا نور است ،
حرف مهمی در تاریخ ادیان است.
چون دین برای اولین بار در معنای جدید غیر تجسدی (بتها و پرستیدنیهای دیگر) بهکار رفت
۰۳ -می دانیم که اهورمزدا در زمان هخامنشیان وجود داشته اما دین زرتشت، دین غالب نبوده و دقیقابه همین دلیل حکومت هخامنشی ، یک حکومت دینی نیست. از اواسط دوران پارت هست که کم کم اندیشه های زرتشت جمع و جور می شود ( ۱ )
بنابراین اهورمزدا ربطی مستقیما به دین زرتشت ندارد، بلکه زرتشت آن را بکار برده است.
۴ - نیایش نور، یا نیایش در برابر نور، در واقع همان نیایش در برابر بت ها است. نور خودش ماده است. اگر آقای دکتر نمی داند، سری به کتاب های درسی دبیرستان بزند، بد نیست.
جسم فقط یک هیکل نخراشیده و یا تراشیده نیست، جسم یعنی ماده به هر شکلی باشد، چه نور باشد چه امواج و چه سنگ و چوب.
۵ - ایشان نوشته است :
« در اینجا هگل به حرف سهروردی نزدیک می شود
« نور عین علم است »
حالا جناب سهروردی چنین حرفی زد، آیا آقای دکتر که آن را نقل کرده، حرف سهروردی را قبول دارد؟ که بدون نقد، آن را نقل کرده است؟ و ذهن خواننده را به تعریف غلط دیگری از نور و علم هدایت می کند؟
علم ( دانش ) حاصل مغز انسان است، علم مطالعه کننده، تشخیص دهنده و نتیجه گیری کننده است که بدون مغز انسان یا دستگاهی شبیه آن انجام نمی شود.
نور، ماده است و توسط علم مطالعه می شود، بنابراین دانش را همان نور دانستن و بخورد خواننده دادن در واقع گمراه کردن ذهن به تعریف های غلط گذشتگان است.
۶-
« هگل می گوید :
نور عین آگاهی است، این که ایرانی ها گفته اند اهورمزدا ( خداوند ) نور است، یعی خداوند علم است
به تعبیر هگل خداوند آگاهی است »
شاید آن موقع هگل نمی دانسته نور ماده است و توسط علم مطالعه می شود. حالا که می دانیم چرا باید حرف های غیر علمی حتا فیلسوف ترین ها را دوباره تکرار و بپذیریم؟
اگر هم می دانسته نور ماده است، و می دانسته مورد مطالعه توسط علم است، پس کاملا حرفش اشتباه است و این اشتباه بزرگ از یک فیلسوف چشم پوشی کردنی نیست که آقای دکتر باز آن را با تکرارش بخورد خواننده می دهد.
۷ -
از کنار هم گذاشتن حرف های اشتباه هگل و سهروردی که با دانش امروزی کاملا مغایرت دارند، ایا این نتیجه را نمی توان گرفت:
به این ترتیب اگر خداوند نور باشد، نور جسم است، پس خداوند جسم است و می تواند توسط علم مطالعه شود. آیا هرگز علم چنین ادعایی کرده است ؟
این همه صغرا کبرا چیدن آن هم از مطالبی که اشتباه بودن آن کاملا مشخص است مانند « نور علم است » « خداوند نور است » پس « خداوند علم است » برای چیست؟
برای این که ایشان با این مطالب غلط ثابت کند ، مردم ایران یک « ملت » بوده اند. ملت به معنای پیروان یک دین!
برای اثبات این حرف ایشان خیلی سرراست می تواند بگوید چون بیشتر ایرانیان زرتشتی بوده اند، یک ملت حساب می شوند، ملت زرتشت! و به این ترتیب از آوردن مطالب غلط هگل و سهروردی نیز خبری نبود. البته فقط یک جای کار می لنگید و آن هم معنی « ملت » با مفهوم « ملی »! زیرا نمی تواند حکومت مذهبی را یک حکومت ملی - مردمی - معرفی کند.
این تحریف ها برای توجیه حاکمیت دینی که آن را یک حکومت ملی جا بیاندازد امری لازمند، بسیار دیر است . زیرا مدیریت ضد ملی جمهوری اسلامی چنان مردم را به تنگ آورده و متنفر کرده که به دنبال راهی برای رهایی از آنند. این حرف ها آن هم با آن مقدمات صد در صد اشتباه جز « عرض خود می بری » نتیجه ای ندارد.
۱ -
https://t.me/gozaresh1395/9108
پیشین :
http://hazer11.blogfa.com/1400/01
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر