۱۳۹۸ تیر ۱۴, جمعه

سخنی با چهارده جان بر کف!


یا : 
سخنی با گروه « چهارده معصوم » !!!

شاید بگویید که چرا با چنین اصطلاحی این گروه را به ریشخند گرفته اید؟  واقعن هدف ریشخند این جان بر کفان نیست. توجه اینان را به تاثیر فرهنگی مذهبی این اصطلاح چهارده نفر جلب می کنم. آیا در زیر پوشش این اصطلاح چهارده نفر احساسی از داستان دروغین چهارده معصوم نبوده است؟  تا به این ترتیب حمایت احساسی مذهبی مردم را بسوی خود جلب کند؟ 

برای اولین بار در طول تاریخ جمهوری اسلامی، مخالفانش از درون سر برآوردند! با چنین خواسته هایی : 

الف - انتخاباتی آزاد - شاید منظورشان بدون نظارت استصوابی باشد. باید خودشان منظورشان را روشن کنند.
ب - حکومتی دموکراتیک 
پ - سکولار - جدایی دین از حکومت 
ت - تدوین قانون اساسی بر پایه اعلامیه حقوق بشر

۱ - کسانی که چنین خواسته هایی دارند، گذشته از علائق شخصی شان باید نامی انتخاب کنند که احساسات مذهبی را در خواننده و شنونده حرف هاشان زنده نکند و گرنه با شیب ملایم باز هم ممکن است  از یک « حکومت سکولار مذهبی »!!!!!  سردر بیاوریم به سبک زنده یاد مهندس بازرگان که پیشنهاد  « جمهوری دموکراتیک اسلامی » را داد که آقای خمینی گفت : 

دموکراتیک چیه!!!

و خمینی درست می گفت یا حکومت باید دموکراتیک باشد یا مذهبی( ایده ئولژیک )‌!

۲ - این گروه توانست به سرعت بجای آقای دکتر ملکی، نفر بعدی را در لیست بگنجاند تا همان « چهارده نفر » بجا باشند، ومی تواند یکی دیگر هم اضافه کنند تا ۱۵ نفر شوند تا بهانه به آدم های شکاک ندهند و البته یادشان باشد که آدم مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید هم می ترسد و مردم ایران چند بار در طول همین صد سال مارگزیده شده اند:

چه از حمایت انگلیس از مشروطیت 
چه از اعتماد به رضاخان برای نجات از بلبشوی کشور 
چه از اعتماد به مراجع دینی 

و نکند که در پس این چهارده نفر هم داستانی دیگر نهفته باشد!

و اما :

بیانیه آنان که شگفتی همه را در پی داشت، دنباله اش شعار  « من نفر پانزدهم هستم » آمد. بخش بزرگی از این « نفر پانزدهمی ها  در خارج از کشورند. البته این که گروهی نفر پانزدهم باشند،جای خوشحالی است اما چه خوب می بود که این گروه جان بر کف، این نفر پانزدهم را محدود به داخل کشور می کردند و خارج از کشوری ها را بنام حامیان معرفی می کردند ،به چند دلیل : 

۱- در عمل می دیدند چقدر مردم حاضرند برای از سر وا کردن این حکومت گام بردارند!

۲- حکومت در عمل می دید که چگونه مردم از شعار : 

الف - بر کناری اش  استقبال می کنند 

ب - می دانست که مردم چه می خواهند و حاضرند برای رسیدن به خواسته هایشان دست از جان بشویند!

 اما اکنون این مرز بندی بهم ریخته است! 

چهار هدف این گروه، 

۱-  با بسیاری از خواسته های سازمان های خارج از کشور که ارتباط مستقیم یا غیر مستقیمی با جمهوری اسلامی ندارند، همسانی دارد.

۲ - با بعضی از سردمداران اصلاحات هم ممکن است همخوانی داشته باشد. 

۳- حتا با بعضی سیاست بازانی که همیشه دست به عصایند، 

۴- شاید استقبال نه چندان پر شور مردم داخل در حمایت ظاهری از این گروه بسته به این است که هر کدام از این گروه سوابقی در جمهوری اسلامی دارند که مردم را دچار تردید می کند که آیا واقعن اینان چنین خواسته هایی دارند یا یک بازی تازه هست! 

برای این که مرزبندی خود را مشخص کنند باید: 

این گروه باید بطور روشن خط فاصل خود را با تمام جناح های حکومتی از اصلاح طلب و استمرار طلب و سپاه و نیروی انتظامی و بسیج ، تمام ایت الله ها و سازمان ها و احزاب موجود و آزاد داخل کشور و غیره مشخص کند تا هم تکلیف خود را مشخص کرده باشند و هم مردم را از شک و تردید بیرون بیاورند. همینطور که آقای حسن شریعتمداری گفته است:


۵ - در گفتگوهای انجام شده با رسانه های خارج از کشور، یکی از اینان اعلام کرده است بزودی جایگزین جمهوری اسلامی  اعلام می شود تا کشورهای دنیا با این جایگزین بتوانند وارد گفتگو و با جمهوری اسلامی قطع رابطه کنند اینجا: 


استفاده از فشار بین الملی برای مبارزه با یک حکومت خودکامه و جنایتکار کاری پسندیده است اما اگر آن کشورها کنترل و هدایت این بدیل را بدست گیرند چه خواهد شد؟ 

۶ - چنین گفتمانی نشان می دهد که این گروه بیشتر از آن چنین جایگزینی را : 

باید به مردم داخل کشور معرفی کند، 

تا  بیینند مردم به چنین جایگزینی اعتماد و به دورش گرد می آیند، 

تحت تاثیر مصاحبه های هر روز فزاینده رسانه های خارج از کشور، می خواهد چنین جایگزینی را به کشورهای دنیا معرفی کند تا با آن وارد گفتگو شوند و با جمهوری اسلامی قطع رابطه کنند!!ا

این گروه یادشان نرود وقتی کشورهای خارجی با چنین جایگزینی وارد گفتگو می شوند که ببینند چنین جایگزینی مورد تایید بیشتر مردم کشور است و نه فقط یک گروه ویژه و اندک! همانطور که در مورد آقای خمینی دیدیم!


این وبلاگ امیدوار است که چنین اتفاقی نیفتد و گرنه به سرنوشت دیگر سازمان ها و فعالان سیاسی و مدنی دچار می شوند که از ایران بگریزند و یا بدست این حکومت تار و مار شوند و در نتیجه توانایی هاشان برای روشنگری و طرح خواسته های روشن برای آینده ایران بشدت کاهش یابد. 

جالبی داستان دراین است که : 

هم حکومت منتظر است که ببیند که داستان این جان بر کفان به کجا می رسد و: 

هم  اکثریت مردم! بدون این که فکر کنند دگرگونی فقط با شرکت خودشان ممکن است!

----------------------------------
نوشته مرتبط : 

مصادره به مطلوب خود: 


هیچ نظری موجود نیست:

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();