۱۳۹۷ اردیبهشت ۲۴, دوشنبه

گسست های مهم امروز جامعه ایران


کاظم کردوانی: تأملی بر شکاف‌ها و گسست‌ها در ایرانِ امروز،

متن زیر فشرده سخنان ایشان است . در سخنان ایشان مطالبی در هر مورد آمده که در این متن نیست. پیشنهاد می شود با بیاد داشتن نکات زیر به سخنان ایشان توجه کنید.

             
به گفته کردوانی «در هر جامعه‌ای ما شاهد شکاف‌ها و گسست‌های اجتماعی هستیم اما، آنچه وضعیتِ ایرانِ امروز را دراین‌خصوص با جامعه‌های بسیاری متمایز می‌کند در دو مشخصه‌ی بسیار آشکار است:: 

یکی میزان یا عمق شکاف‌های موضوع بحث است 

 و دیگر هم‌زمان شدن این شکاف‌ها و گسست‌ها و گره‌خوردن و درهم‌تندیده‌شدن آنها در ایران امروز است. و همین امر یکی از علت‌های اصلی بحرانی شدن اوضاع فعلی ایران است

براساس این بررسی کاظم کردوانی تلاش کرد نشان بدهد که بحران بزرگی که امروز جامعه‌ی ایران را فراگرفته و از هر سو، هر روز به یک‌دلیل سربازمی‌کند و ایران را دچار تلاطم‌های کوچک و بزرگِ پیش‌بینی‌نشده می‌کند، بحرانی است ساختاری که کلِ حکومت و برنامه‌ها و ساختارهای آن را به چالش می‌کشد و نه به این سادگی فرونشاندنی است و نه حکومت توان ازسرگذاردن آن را دارد
.
او در این گفتار به شانزده  شکاف و گسستِ بزرگِ اجتماعی پرداخته خواهد شد

۱ - شکاف‌های طبقاتی و معیشتی

۲- شکاف های دینی و مذهبی

۳ - شکاف های جنسیتی زن - مرد است. موضوع سخن ما در این باره ، نگاهی است به تبلور و نتیجه های این شکاف در همه عرصه های اجتماعی ، حقوقی ، فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی 
  
۴ - شکاف چهارم، شکاف نسلی است . تفاوت نسلی به ده سال رسیده است، و هر نسل دهه ای درک و آگاهی متفاوتی را به نمایش گذاشته است .

۵- شکاف پنجم، شکاف هویتی است. اصطلاح « هویت » را با آگاهی به « خطیر بودن » کاربرد آن در علوم انسانی و اجتماعی به کار می برم. در بررسی این شکاف، به دو گانه اسلامی - ایرانی و کوشش حکومت در « هویت سازی » یک جانبه ی اسلامی سازی و قرار دادن آن در برابر « ایرانیت » و پی آمدهای این راهبرد در عرصه های مختلف حقوقی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی پرداخته خواهد شد.

۶ - شکاف ششم، شکافِ «هویتی/ قومی» است. چرایی سربرآوردنِ گرایش‌های قومی (با عنوانِ گوناگونِ ملی‌گراییِ محلی، «ملیت‌ها» و … ) و پی‌آمدهای آن و تدبیرها موضوع بحث ماست. رشد مسایل قومی و ناتوانی حکومت در ترویج مفهوم شهروندی و گسستی که در این عرصه نمایان شده است

۷ - شکاف هفتم، شکاف‌های فرهنگی / ارزش‌های اجتماعی در جامعه ایران است. در بررسی ما دراین‌خصوص، هم به ناهمخوانی‌ها میانِ معیارها و اصول فرهنگی/ ارزشی حکومت و گروه‌های بزرگ اجتماعی پرداخته خواهد شد و هم این موضوع را در بدنه‌ی اجتماع ارزیابی می‌کنیم. گسست میان ارزش‌های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی جامعه و حکومت. شکاف‌ها و گسست‌های ارزشیِ گوناگون جامعه با معیارهای ارزشیِ حکومتی. حتی درون خانواده‌های حکومتیان و رفتارهای اجتماعی آن.

۸ - شکاف هشتم، گسست حکومت با مفهوم «مردم» است و پی‌آمدهای ناگواری که تا امروز به‌بار آورده است.

۹ - شکاف نهم، گسست میان حکومت و نخبگان فکری و متخصصان جامعه.

۱۰ - شکاف دهم، شکاف میان مرکز و پیرامون یا میان مرکز و غیرمرکز است. یکی از نتیجه‌های آن: انتقال تدریجی فشار اجتماعی از مرکز به محیط است. یعنی از کلان شهرها به شهرها و شهرستان‌ها.

۱۱ - شکاف یازدهم، گسست دشمنانه میان حکومت و اپوزیسیون است. درکِ قرون وسطایی حکومت از پدیده‌های طبیعیِ جامعه چون «مخالف» و «اپوزیسیون» و درک نکردن اهمیت «اپوزیسیون» برای سلامت روان و گردش سالم جامعه. و کوششِ حکومت برای نابود کردن مرجعیت افراد و نهادها و گروه‌های مرجع در جامعه. مرجعیت افراد و نهادهای مختلف از آنها گرفته شده است.

۱۲ - شکاف دوازدهم، گسست ذهنیت جامعه با مفهومِ مقدس از حکومت، با اتوریته‌ی اعتقادی حکومت، با عنصرِ اعتماد به حکومت است که به‌دنبال آن بحران ایمان و بحران اعتقاد و بحران امرِ قدسی و بحران اعتماد به حکومت را به‌وجود آورده است.

۱۳ - شکاف سیزدهم، گسست میانِ گفتمان و واقعیت خودِ حکومت. یک‌نمونه: شکستِ حکومت در «ساختن» انسانِ «نمونه prototype» اسلامیِ خود. در سه نمونه ی حکومتِ با ایدئولوژیِ رسمیِ اعلام شده در تاریخِ معاصر جهان ما، یعنی اتحاد جماهیر شوروی و آلمان نازی و جمهوری اسلامی (بی آنکه بخواهم هیچیک از این حکومتها را شبیه دیگری بدانم، نه در جوهر و نه در ایدئولوژی)، دو نوع نخستین توانستند «انسان نمونه»ی خود را تربیت کنند، اما جمهوری اسلامی (جز در دو دوره ی کوتاه: یکی در میان بسیجیان در دوران جنگ و دیگری از میان توابان زندان در سالهای شصت) موفق نشده است انسان «نمونه ی اسلامی» خود را بسازد.

۱۴ - شکاف چهاردهم، گسست زبانی است. زبان رسمیِ حکومت زبانی است گناه بنیاد و آخرت اندیش. چنین زبانی، گذشته از فاقد بودن جنبه ی مدرن زندگی امروز انسانها، در جوهرِ خود دلمشغولی نهادین و اساسی اش آن جهانی است نه این جهانی که آدمیان در آن زندگی می‌کنند. انسانِ امروزین با دلمشغولی ها و خواسته ها و تمنیات این دنیایی نمی‌تواند با چنین زبانی کنار بیاید و از آنِ خود بداند.

۱۵ - شکاف پانزدهم، شکاف گفتمانی است. میان سنت و مدرنیته. 

۱۶ - شکاف شانردهم، شکاف‌های چندگانه در مرکزهای تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری حکومتی است که یکی از پیامدهای مهم آن نابودی بوروکراسی دولتی و تخریب اصل مدیریت است».




در سال ۱۳۹۴  این وبلاگ بخشی از این گسست ها را بنام « سیاست های ولایی جمعیت » منتشر کرد. اگر مایلید می توانید آن را دانلود و بخوانید:

هیچ نظری موجود نیست:

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();