۱۳۹۲ خرداد ۳۰, پنجشنبه

نابرابری های زن و مرد در قرآن ( خ – حقوق خانوادگی – 3 )



3 - سرپرستی فررند.

سرپرستی فرزند، پس از جدا شدن یا در گذشت پدر یکی از جنجالی ترین  مسایل روزمره ی جوامع اسلامی و بویژه ایران است. در طول قرن ها این باور پذیرفته شده که پدر سرپرست فرزندان است و در نبود پدر، پدر بزرگ پدری و یا  عمو سرپرستی فرزندان را بر عهده دارند.

این باور تا وقتی که ساختار جامعه عشیره ای یا ارباب و رعیتی بود، مشکلی ایجاد نمی کرد و زنان نیز به این روند زندگی – بر اساس باورهای موجود – تن می دادند. اما – در ایران – با تغییر بنیادهای زیربنایی جامعه ی ارباب و رعیتی از سال 1340 *– این باور با ناباوری های روزمره روبرو شد. زیرا زنان بطور گسترده ای از نیروی  کار خانگی به نیروی کار اجتماعی بدل شدند. این روند بویژه پس از انقلاب اسلامی سرعت و گستردگی بیشتری یاقت.

با گسترش کار اجتماعی زنان و استقلال اقتصادی آنان، روند سنتی سرپرستی فرزندان مناقشه انگیز شد. این مناقشه به دو دلیل پس از انقلاب اسلامی افزایش یافت :

الف - حضور اجتماعی هر روز  گسترش یابنده ی زنان در عرصه های مختلف ؛ از دست فروشی کنار خیابان بگیرید تا رانندگی، مغازه داری، دانشگاهی، امور اداری از آبدارچی تا وزارت و وکالت، مدیریت شرکت های مختلف تولیدی و خدماتی و ...
چنین وضعیتی به زنان این امکان را می دهد که باور گذشته را کنار نهند و مدعی سرپرست فرزندان خود باشند.

ب – در برابر این تغییر وضعیت اجتماعی و در خواست سرپرستی فرزندان توسط زنان، حکومت اسلامی بر باور سنتی چندین صد ساله پای می فشرد که بر اساس دستورات دینی سرپرستی فرزند حق پدر است مگر این که پدر صلاحیت این کار را از نظر اخلاقی نداشته باشد.


دیدگاه نو بر اساس خاستگاه نو در بین زنان شاغل با دیدگاه کهنه ی چند صد ساله درگیر شد؛ اولی  بر توانایی هایش تاکید می کند و دیگری بر برآمد فرهنگی سنت های گذشته – دستورات دینی – پای می فشارد.

اما واقعن این دستورات دینی که گفته باشد پدر سرپرست فرزند است و در نبود پدر، پدر بزرگ پدری یا عمو این وظیفه را برعهدد ه دارند از کجا آمده اند؟

در قرآن، که مرجع اصلی فرمان های اجتماعی دینی است ،  فقط یک آیه در مورد فرزند است :

سوره بقره – آیه 233  
 
 وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلاَدَكُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّآ آتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۲۳۳

و مادران [بايد] فرزندان خود را دو سال تمام شير دهند [اين حكم] براى كسى است كه بخواهد دوران شيرخوارگى را تكميل كند و خوراك و پوشاك آنان [=مادران] به طور شايسته بر عهده پدر است هيچ كس جز به قدر وسعش مكلف نمى‏شود ه يچ مادرى نبايد به سبب فرزندش زيان ببيند و هيچ پدرى [نيز] نبايد به خاطر فرزندش [ضرر ببيند] و مانند همين [احكام] بر عهده وارث [نيز] هست پس اگر [پدر و مادر] بخواهند با رضايت و صوابديد يكديگر كودك را [زودتر] از شير بازگيرند گناهى بر آن دو نيست و اگر خواستيد براى فرزندان خود دايه بگيريد بر شما گناهى نيست به شرط آنكه چيزى را كه پرداخت آن را به عهده گرفته‏ايد به طور شايسته بپردازيد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه خداوند به آنچه انجام مى‏دهيد بيناست (۲۳۳)

می بینیم که سخن اصلی این آیه در مورد شیر دادن به فرزند است. این نکات در این آیه قابل توجه اند:

-          شیر دادن فرزند در درجه ی اول در اختیار مادر است نه پدر،
-          پدر مسئول خوراک و پوشاک مادر است در حد وسعش،
-          مادر نباید بخاطر شیر دادن فرزند زیان ببیند،
-          پدر بناید بخاطر تامین خوراک  و پوشاک مادر زیان ببیند،
-          گرفتن فرزند از شیر با توافق پدر و مادر باید باشد،

ملاحظه می شود قرآن  در باره ی حق سرپرستی پدر، پدر بزرگ پدری و عمو نه تنها هیچ سخنی نگفته، بلکه در مورد از شیر گرفتن فرزند- بخشی  از سرپرستی  -  زودتر از موعد، " رضایت و صوابدید " مادر و پدر را لازم شمرده است نه تصمیم پدر را.

پس حق الویت سرپرستی فرزند توسط پدر، پدر بزرگ و عمو  از کجا آمده است که دادگاه های خانواده در جمهوری اسلامی بر آن پای می فشارند و نگرانی های مادران را از آینده ی فرزندانشان افزایش می دهند؟

از نیاز جوامع  عشیره ای و ارباب  و رعیتی و نیز دیدگاه قران نسبت به زن و مرد:

1 -  در همه ی جوامع ماقبل مدرن، زن بخشی از مرد است نه عضوی مستقل در جامعه. و دیدگاه قرآن را در اولین نوشتار " نابرابری زن و مرد در قرآن " آورده شد که " زن کشتزار مرد است." اینجا:



با توجه به رسم و رسومات جوامع پیش مدرن، این دیدگاه قرآن در جامعه ی عشیره ای عربستان، امری بدیهی بود. با این دیدگاه، روشن است که محصول این کشتزار – فرزندان  - متعلق به مرد است. زمین که حقی بر محصول خود ندارذ.

2 - به این دیدگاه،  موقعیت اجتماعی زن را در جوامع پیش مدرن و نگاه قرآن  " الرجال یسلطون علی النساء " را نیز بیفزایید. اینجا:


3 -  روایات و احادیث را هم  که برای تحکیم وضعیت موجود جامعه طی چند صد سال ساخته و پرداخته شده اند را هم به دو مورد اضافه کنید.

4 -  فتواهای فقها را هم که بر حسب نیازهای همان جوامع صادر شده اند و همیشه نگاه به گذشته داشته اند نه آینده ، به سه مورد بالا بیفزایید.

5 – بی توجهی فقها را نیز به بخش آخری آیه ی فوق – توافق مادر و پدر در مورد از شیر گرفتن فرزند – هم در نظر بگیرید.

نتیجه همین می شود که هست؛ یک تنش اجتماعی بزرگ برای مادران و یک مشغله ی پر دردسر برای دادگاه های خانواده.

اگر چه  مشکلات اقتصادی فزاینده ادعاهای پدر بزرگ  و عموها را در سرپرستی نوه و برادر زاده کاهش داده، اما حق اولویت پدر در سرپرستی فرزند همچنان باقی است و دادگاه های خانواده بر آن پای می فشارند.

تلاش همه ی مادران،  زنان و حقوق دانان برای درهم شکستن این دیدگاه کهنه که سرپرستی فرزند ویژه ی پدر است و مادر حقی در این مورد ندارد، می تواند راه قانونی کردن برابری حق سرپرستی فرزند توسط مادران را هموار سازد حتا در جمهوری اسلامی!

و این برابری حقوقی یک گام دیگر و بزرگ بسوی دموکراسی اجتماعی است.

...........................................................
*
·         نابرابری های زن و مرد در قرآن ( خ – حقوق خانوادگی 1)
·          
1 - تامین مالی خانواده
          
         


نوشتار پیشین :

 نابرابری های زن و مرد در قرآن ( خ – حقوق خانوادگی2  )

2 -  اختیارات و مسئولیت زن در خانه




حالا که این نوشته مربوط  به حقوق مادر برای سرپرستی فرزند است،
یکی از دوستان وبلاگی خواسته است " ضمنا انرژیه مثبت بفرستید برای این کوچولو "








۱ نظر:

بردیا گفت...

دوست عزیز
استخراج قوانین حقوقی از قرآن به همان اندازه ابلهانه است که استخراج مسائل علمی و اقتصادی. کتابی است که برای عرب بیابانگرد 1400 سال پیش نازل شده است و تعدادی مسائل حقوقی ابتدایی در آن است. این بساط حماقت باید جمع شود و حقوق شهروندی بر مبنای آخرین دستاوردهای بشری بازنویسی شود.

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();