کنشگران مرزی!
. آقای دکتر مجتبی لشگر بلوکی این پرسش را با تنی چند از اساتید دانشگاهی و دست اندر کاران حکومتی در میان گذاشته و جواب هایی با دیدگاه های گوناگون دریافت کرده است. این نوشته به نقد دیدگاه و عملکرد این اساتید می پردازد.
https://t.me/Dr_Lashkarbolouki/59
مهربانانه پیش از خواند این نوشته، نظرات اقای دکتر مقصود فراستخواه را در سایت بالا بخوانید. با سپاس
دکتر مقصود فراستخواه
توضیح ایشان در مورد علل عقب ماندگی ایران بشرح زیر آست:
۱- مواردی مانند ساختار دولت ، مناسبات دین و دولت، پر حادثه بودن تاریخ ، مناسبات تولید و ساختار اقتصادی و کاهش سرمایه های اجتماعی … همگی از جمله عواملی هستند که خواه ناخواه در بروز این ضعف های اجتماعی اثر گذار بوده اند.
۲- ما در یک موقعیت گیر آفتاده ایم:
نه می توانیم بشکل رضایت بخشی توسعه پیدا کنیم و نه می توانیم از توسعه دست برداریم. یعنی :
در زیست - جهان مردمان، میل به پیشرفت و شکوفایی وجود دارد، اما سیستم ها و فرهنگ ما با آن توازن ندارد.
۳- پس جامعه ایرانی میل به پیشرفت دارد اما امید ندارد!
راه برون رفت :
جامعه بدون وجود تعداد زیادی کنشگران مرزی، نمی تواند از بحران خود عبور کند.
کنشگران مرزی نخبگانی هستند که در حکومت حضور دارند اما :
انگیزه، توان و جسارت تعامل با جامعه و نهادهای مدنی را هم دارند و سعی می کنند با برقراری تعامل بین حکومت و جامعه، شکاف بین آن دو را کاهش دهند و مسیر اصلاح را باز کنند.
برون رفت جامعه ما از بن بست کنونی نیز نیازمند مداخله کنشگران مرزی است.
نتیجه:
نظرات آقای دکتر فراستخواه شبیه نظرات آقای دکتر آراتی در شماره ۵ است. اما راه حل ها متفاوتند.
دکتر عظیمی رویش بسوی مردم است نه حکومت، ولی فراستخواه رویش بسوی بخشی از حکومتگران است بنام « کنشگران مرزی »
مطالعه ۴۲ ساله در نظام جمهوری اسلامی نشان می دهند که در مورد « کنشگران مرزی » باید گفت:
دریغ از پارسال!
بویژه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نشان داد که این کنشگران هر روز به بیرون پرتاب می شوند!
و حکومت ایده ئولژیک کنشگران را مرزی را تا جایی بر می تابد که در استحکام آن موثر باشند نه در تغییر سیاستگذاری برای توسعه جامعه.
علاوه بر انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات شوراها نیز از این روش برکنار نیست تا چه رسد به انجمن های مردمی که هر روز زیر ضربه قرار می گیرند مگر آن که کاملا در خدمت نظام قرار گیرند که هر روز می کوشد به ۱۴۰۰ سال پیش نزدیک تر شود. بیانات رئیس جمهور تازه در مورد حقوق بشر یکی دیگر از نمادهای آن است.
کنشگران مرزی وقتی موثرند که نظام فاسد و ایده ئولژیک در حال فرو پاشیدن باشد و نتواند حساب کنشگران مرزی را برسد.
فقط در حالت استحاله و فرو ریختن قدرت نظام است که کنشگران مرزی موثرند و این وقتی است که مردم برای تغییر سیستم واپسگرا نه تنها به فرمان هایش بی توجه شوند، بلکه برای به شکست کشاندن همه نقشه های حاکمیت به راه های گوناگون بکوشند.
اگر دکتر فراستخواه نقش کنشگران مرزی را در چنین موقعیت بررسی کند، می تواند آرزو ها را به امید تبدیل کند. زیرا اکنون جامعه بجایی رسیده که دل از این حکومت کنده و خواه نا خواه بسوی آینده گام بر می دارد هر چند آهسته که این « کنشگران مرزی » همچون روحانیت سال ۱۳۵۷ قدرت را از دست مردم نربایند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر