۱۳۹۵ آذر ۳۰, سه‌شنبه

حقوق شهروندی !!


سیخ بده کباب ببرَ!

رئیس جمهور ‌: 

«رییس جمهور تاکید کرد: بسیار خوشحالم و خرسندم که امروز به یکی از وعده های مهم من به ملت ایران جامعه عمل پوشانده می شود و هم به یکی از آرزوهای دیرین خود می رسم، حقوق شهروندی. منشور حقوق شهروندی در ماه ربیع و ماه آذر در ماه رحمت و علم، در ماه آزادی بیان و در ماه قانون اساسی رونمایی می شود.»

روزنامه اعتماد. ۳۰ آزر ۱۳۹۵

قانون بی خاصیت اما دست و پا گیر کم داشتیم که حالا قرار است برای ۱۲۰ عنوان حقوق شهروندی هر کدام چند لایحه به مجلس برود بعد به شورای نگهیان، دو باره به مجلس آخرش توی مجمع تشخیص مصلحت خاک بخورد.

به آقای روحانی که از اول ورود به ایران در مهمترین مناسب حضور داشته اند ، کمترینش پنج  دوره نماینده مجلس بوده اند یادآوری می کنم که دستتان درد نکند که این حقوق را مدون کرده اید - به نظر می رسد این حقوق در قانون اساسی نبود است!!! - 
اما یادتان باشد که مردم ایران به حقوق شهروندی خود آشنا بوده اند و برای بر پا داشت  همین حقوق از سال ۵۸ به این سو: 

  • هزاران نفر اعدامی داده اند.
  • هزاران نفر به زندان رفته اند
  • هزاران دانشجو وصدها استاد دانشگاه اخراج شده اند
  • هزار نفر به مجریان قانون شما رشوه داده اند تا مراسم جشن های ازدواج نورچشمانشان به سوگواری تبدیل نشود
  • هزاران خانواده نگران بچه هایشان بوده اند که توسط مجریان دستگاه ولایت فقیه به مناسبت یک لاخ مو گرفتار شده اند
  • هزاران نفر بخاطر گوش کردن به موسیقی بازداشت و جریمه شده اند
  • هزاران دیش توسط سربازان گمنام امام زمان و ماموران رسمی از خانه ها باضافه ی جریمه های سنگین جمع شده اند و باز همان سربازان  و ماموران در لباس دیگری دیش های تازه را قاچاقی به همین مردم فروخته اند
  • باندها قاچاق داخل حکومت به فروش مشروبات مشغولند اما دستگاه قضا به جریمه کردن مردم مشغول است
  • صدها نفر بطور غیردادگاهی کشته شده اند. قتل های زنجیره ای یادتان هست ؟ که هنوز هم از برگزاری مراسم ترحیم آنان جلوگیری می کنید! 
  • کشتار زندانیان سال ۶۷ یادتان هست که یکی از عواملش وزیر دادگستری شماست؟
  • حمله به دانشگاه تهران یادتان هست ؟ 
  • سال ۸۸ یادتان هست که خودرو پلیس جمهوری اسلامی از روی معترضین رد شد؟ 
  • داستان آقای مرتضوی هنوز تمام نشده است
  • میلیون ها نفر - حدود ۵ میلیون نفر -  از دست حقوق ولایت فقیه کشور را بسوی کشورهای دیگر ترک کردند که بزرگترین مهاجرت ایرانیان در طول تاریخ است
  • که ۴۰٪ مردم ایران زیر فقر زندگی می کنند
  • محیط زیست ایران با قطع درختان جنگل ها، تبدیل زمین های شکاورزی به ساختمان سازی ،سد سازی ها و جاده کشی های غیر فنی چگونه در حال نابود شدن است - نمونه مشخص دریاچه ارومیه - و هشدار تازه ی رئیس انجمن خاک ایران
  • که ۱۰ میلیون نفر بیسواد مطلق اند
  • وقتی اولین اختلاس برزگ جمهوری ولایی رو شد - ۳ میلیاردی آقای خاوری را می گویم - و روزنامه دنبال داستان را گرفته بودند ولی مطلقه فقیه فرمودند « اینقدر این موضوع را کشش ندین » 
  • که بزرگترین بنگاه های اقتصادی مربوط به بیت ولایت فقیه و سپاه پاسداران از مالیات معاف اند اما شرکت های کوچک که به اینها وابستگی ندارند باید مالیات بدهند
  • که روحانیت یک ریال مالیات نمی دهد که هیچ از بودجه عمومی ملت نیز برداشت می کند اما کارمندان باید مالیات بدهند حتا بازنشستگان
  • بزرگترین طرح های کشوری در اختیار بیت رهبری و سپاه قرار می گیرد تا آنها با واگذار این طرح به شرکت های کوچکتر حق العمل قدرتمداری خود را دریافت کنند و اسمش را گذاشته اید خصوصی سازی و به این ترتیب انحصار مبابع اقتصادی را از دست عموم خارج کرده اید
  • دانشگاه ها از حق آزادی برخوردار نیستند. 
  • که سیستم قضایی هر کاری می خواهد می کند و کسی یارای اعتراض ندارد حتا شما که رئیس جمهورید و برای هم پاپوش می سازید
  • که در ادارات چه به سر ارباب رجوع می آید
  • بچه های کار را می بینید؟
  • زنان و مردان کارتن خواب را چی؟ 
  • میلیون ها معتاد را 
  • میلیون ها قاچاق فروش خرده پا را که بالای دار می روند اما تاجران اصلی در درون حاکمیت لم داده اند ؟
  • استخدام لات ها و چاقوکشان را توسط سپاه ولی فقیه  برای سرکوب خواستاران حقوق شهروندی را می بینید؟
  • داستان کهریزک و فجایعش هنوز در خاطره ها هست. 
  • دستورالعمل ولی فقیه در مورد انتخابات را چی؟
  • که ولی فقیه خواستار کنترل نمایندگان مجلس شد تا مبادا کج سلیقگی کنند و از خط خارج شوند
  • حکم های حکومتی  ولی مطلقه ی فقیه را چی ؟ که با یک حکم جلو طرح و تصویب قانون مطبوعات را گرفت تا همه ی مطبوعات مطالبی را بنویسند که با سلیقه ایشان جور باشد. 
  • شهروندان در قانون اساسی نظارت استصوابی ندارند اما ولایت مطلقه فقیه آن را چون شمشیر بر سر شهروندان  قرار داده است تا  از حقوق  شهروندی شان به عنوان یک ایرانی چشم بپوشند .
  • ……


  • و از همه مهمتر ولی مطلقه فقیه - بر اساس همین حقوق شهروندی که شما اعلامش کرده اید - به هیچ دستگاهی جوابگو نیست و هر گفتار و کردارش به منزله وحی منزل است

مطمئن باشید بدون این شعبده بازی ها در انتخابات آینده  بازهم پیروز می شوید اما می خواهید با خوش خیالی ساده دلان تعداد آرایتان را بالا ببرید، مبارکتان باشد!!!

تا سایه ولایت فقیه بر سر ما است، اگر صدها منشور،  لوزی و، دایره،  بکشید یا تصویب کنید بازهم تا: 


وقتی ولایت فقیه به من از ورید نزدیک تر است 

یعنی که حریم شخصی ام  در خطر است

خوب است ولایت فقیه همیشه با ماست ولی 

مصداق تجاوز به حقوق بشر است

----------------------------------------------



https://telegram.me/gozaresh1395

۱۳۹۵ آذر ۱۹, جمعه

مردم و انتخابات ( ۳ )


جایگاه اجتماعی مخالفان تغییر 


۳ - آیا تغییر رویکرد مردم در تهران یا چند شهر دیگر نسبت به انتخابات می‌تواند تغییر در رویکرد مردم ایران نسبت به انتخابات محسوب شود؟ آیا اساسا تهران در ایران تاثیر دارد و می‌توان شرایط تهران را به کل ایران تعمیم داد و از آن نتایج عملی برای کل ایران گرفت؟

تغییرات در سطح کشور قطعا یک‌دست نیست. 

شرایط تهران با شرایط زاهدان یا بندرعباس تفاوت‌های جدی دارد. اما این به معنای جهت متفاوت تغییرات نیست. موج تهران دیر یا زود به حاشیه‌ای‌ترین مناطق ایران می‌رود.

 وقتی در دنیای کنونی موج آرا، اندیشه‌ها و تمایلات اجتماعی از مرزها عبور می‌کند و به سرعت از کشوری به کشور دیگر و از منطقه‌ای به منطقه دیگر می‌رود، انتظار اینکه موج تغییر از تهران به آستارا، زاهدان، بندرعباس، سنندج و خرمشهر برسد، دور از واقع نیست.

 در مورد شهرهای بزرگ مثل اصفهان، شیراز، اهواز، تبریز و رشت اساساً برخی اوقات همزمانی رخ می‌دهد. در واقع با این گسترش و نفوذ شبکه‌های ارتباطی و اینترنت، فاصله‌های جغرافیایی موضوعیت خودشان را از دست داده‌اند. 

اما با این وجود، هرگونه تعمیم باید با ملاحظاتی انجام شود. چون هنوز بسیاری از متغیرهای محلی و خاص نیز در گرایشات و مطالبات مردم اثرگذار هستند. به علاوه نابرابری در سطح توسعه یافتگی استان‌ها و مناطق نیز بسیار زیاد است، در استان‌هایی که بافت اقتصادی کمتر صنعتی و بیشتر کشاورزی و سنتی است. سرعت تغییر آهسته‌تر است. 

برای همین به نظر می‌رسد. مخالفان تغییر و اصلاح تا حد زیادی تهران را از دست رفته می‌دانند و روی مناطق دیگر سرمایه‌گذاری می‌کنند. آنها به ویژه هنوز روستاها را حیاط خلوت خودشان می‌دانند و تصور می‌کنند تا اطلاع ثانوی می‌توانند روی ساکنان روستاها حساب کنند به ویژه که هنوز نفوذ نهادهایی مثل کمیته امداد و …در این مناطق زیاد است.


وبلاگ : 

به همین دلیل بتازگی سپاه پاسداران  « قرار گاه پیشرفت و آبادانی » را برای روستا تشکیل داده است تا از ظرفیت مناطقی که توسعه نیافته اند برای کند کردن خواسته ها یا جلو گیری از رشد تغییرات اجتماعی و مطالبات تازه در این مناطق استفاده  کند.  

سردار رمضان شریف مسئول روابط عمومی کل و سخنگوی سپاه :

«‌ پیشرفت و آبادانی مناطق محروم کشور در ابعاد اشتغال زایی، فرهنگی، سلامت و زیرساخت‌های مورد نیاز از طریق توانمندسازی رشد و ارتقای ظرفیتهای انسانی و طبیعی را مأموریت قرارگاه پیشرفت و آبادانی »





این وظایف که موازی وظایف دولت است در واقع برای بهره برداری برای انتخابات آینده است. فکر نکنیم  سپاه خودسرانه به این کارها دست می زند، بلکه دقیقن سپاه مجری خواسته های ولی مطلقه ی فقیه است.

این هم نظر تازه ی ولی مطلقه ی فقیه در این مورد:


ایشان به یک نکته دیگر درخصوص بسیج اشاره کردند و افزودند: ما نمی خواهیم بسیج را به عنوان یک رقیب برای قوه مجریه قرار دهیم بلکه بسیج به عنوان یک مکمل و امید بخش می‌تواند برای جهت دهی صحیح به قوه مجریه و همچنین کمک در عرصه های عملی حضور داشته باشد.



اما روند رو به رشد خواست تغییرات با این برنامه ها نه تنها کند نمی شود، بلکه این نیروها در برابر واقعیت های جامعه که  هر روز بیشتر نمایان می شوند، خواه ناخواه مجبورند تمکین کنند. 

-----------------------------
نوشته مرتبط  : 

مردم و انتخابات (‌۲ ) 

شبکه های اجتماعی : 

http://hafezehtarikhi.blogspot.ca/2016/11/blog-post.html

----------------------------------------------
نشانی تلگرامی وبلاگ با مطالب تلگرافی : 
gozaresh1395

-----------------------------------------------

۱۳۹۵ آذر ۷, یکشنبه

آذرماه فصل قتل های زنجیره ای



این ماه با سرمایش همراه است با قتل های زنجیره ای که با فتواهای مسئولان جمهوری اسلامی - جمهوری ولایی - انجام شده است. 

این قتل های با قتل دکتر سامی آغاز شد و به سعید سیرجانی و داریوش فروهر و همسرش و نیز قتل نویسندگان مشهور انجامید. 

اینک یک مدعی - دختر زنده یاد داریوش فروهر-  به جرم پیگیری قتل پدر و مادرش  بارها به  دادسرا احضار شده است و از برگزاری مراسم سالگرد پدر و مادرش جلوگیری می شود. اینجا:

http://news.gooya.com/politics/archives/2016/11/220420.php

گزارش کلی دکتر خزعلی از این قتل ها را اینجا گوش کنید:


یا : 


و این هم خلاصه ای از سخنان ایشان 

اسرار و ناگفته های قتلهای زنجیره ای از زبان مهدی خزعلی

 مهدی خزعلی در چهاردهمین تحلیل هفتگی خود از شبکه جهانی «دُرّ تی وی» که در ۲۸مین سالگرد ترور «دکترکاظم سامی» منتشر شد، به ناگفته های قتلهای زنجیره ای پرداخت، و در ابتدا ترور دکتر کاظم سامی را مورد بررسی قرار داد و گفت، دکتر کاظم سامی که آیت الله منتظری را از اعدامها و جنایاتی که در زندانها صورت می گرفت آگاه میکرد و در نتیجه سبب اعتراض آیت الله منتظری به آن جنایات شد، توسط فردی که خود را «غلام همتی» معرفی کرد با ضربات چاقو کشته شد.

نام این فرد در حقیقت «محمود جلیلیان» بود که چند روز بعد جسدش را در گرمابه برلیان اهواز پیدا کردند که خود کشی کرده است، ولی مشخص شد که قبل از حلق آویز شدن، کشته شده است و همسر او گفت ساعاتی قبل از کشته شدن کاظم سامی از دفتر «حسین شریعتمداری» به شوهرم تلفن زدند و رفت با شخصی با نام احمدی نژاد ملاقات کرد و با ۲۰۰ هزار تومان پول به خانه برگشت و پس از آن رفت و دکتر کاظم سامی را به قتل رساند.

دکترمهدی خزعلی در ادامه به قتلهای کشیشان مسیحی، سعیدی سیرجانی ، خانم فاطمه قائم مقامی، داریوش فروهر، پروانه فروهر، محمد مختاری و ... پرداخت و گفت در آن زمان هم سعی میشد که این قتلها و جنایتها را به موساد، سازمان مجاهدین و ... نسبت دهند، درست مانند ترور دانشمندان هسته ای ، ولی کار بالا گرفت تا جایی که وزارت اطلاعات مجبور شد بیانیه دهد و او را به عناصر خودسر وزارت اطلاعات و باند «سعید امامی» نسبت دهد.

چیزی که باید گفت این است که در این ۳۷ سال دو سعید ارتباط بسیار نزدیک و تنگاتنگی با رهبر نظام داشتند، سعید امامی و سعید مرتضوی و قطعا این دو نفر بدون اذن رهبر آب نمیخوردند.

دکتر مهدی خزعلی در ادامه گفت، نمی دانم این حرف که میگفتند اینها احکام قتل و ترور افراد را از آقای خوشوقت، مصباح، محسنی اژه ای و خزعلی میگرفتند درست است یا نه، چون در مورد آقای خزعلی میدانم که به غیر از یک بار که آن هم «اسدالله لاجوردی» گوشی تلفن رو روی بلندگو گذاشته بود و آقای «حبیب الله آشوری» میشنیدند و از آقای خزعلی پرسید که آیا شما کتاب توحید حبیب آشوری را موجب ارتداد میدانید، که پدر جواب میدهد بله آقای «حبیب الله آشوری» مرتد است و آقای مصباح نیز همین حکم را میدهد و سرانجام لاجوردی با استناد به این احکام حبیب الله آشوری را اعدام میکند.

دکتر مهدی خزعلی گفت، یکی از همین قتلهای زنجیره ای نیز «سید احمد خمینی» بود که با تغییر یکی از قرصهای داروهای ایشان و اوردوس کردن از دنیا رفت،
سه علی یعنی علی یونسی، علی ربیعی و علی سرمدی مسئول رسیدگی به قتلهای زنجیره ای میشوند و با شنیدن اعترافات متهمین و سعید امامی که علنا گفت من هیچ اقدامی را بدون حکم انجام ندادم، تصمیمی گرفتند که همه و همه پرونده زشت و کثیفی است که بر روی شانه های نظام مانده است.

آقایان سید محمد خاتمی ، سرمدی، ربیعی و یونسی به نتیجه کامل رسیدند که تمام دستورات قتلهای زنجیره ای از کجا آمده بود و این گزارش را در حضور رهبری قرائت کردند و از آن زمان بود که ما شاهد سکوت عجیبی در پرونده قتلهای زنجیره ای شدیم، ولی باید گفت که این پرونده بسته نشده و در حاله ای از ابهام است.

دکتر مهدی خزعلی سپس به قتل «سعید تاجیک» و دانشمندان هسته ای اشاره کرد و گفت، به گفته عده ای این حذفها رقابتهای درون گروهی بود که البته سعی میکنند به هر نحوی این قتلها را به دستهای بیگانگان نسبت دهند و در ابتدای قتلهای زنجیره ای هم همین را میگفتند، تا جایی که دو معاون امنیتی وزارت اطلاعات متهم شدند و یکی از آنان ازمیان برداشته شد.

دکتر مهدی خزعلی گفت، من در همان سالها هم اعلام کردم که سعید امامی جعبه سیاه این قتلها و مقتول پنجم بود و در اینجا اعلام میکنیم که این پرونده همچنان باز است و باید همان گزارشی را که در حضور رهبری قرائت کردند به مردم ارائه دهند.

دکتر مهدی خزعلی در پایان گفت، درست است که جان آن چهار اندیشمند، جان نویسندگانی چون ما را نجات داد ولی جان کسانی که با خود سیستم همکاری میکنند در خطر است، اخیرا منبعی(زن شوهرداری) که به محمد حسین تاجیک مرتبط بود به ما مراجعه کرده که من در سال هشتاد وهشت بازداشت شدم و از آن به بعد با اینها همکاری میکنم و الان از من خواسته اند که برو ترکیه و با «روح الله زم» فعال سیاسی و فرزند حجه الاسلام «محمد علی زم» طرح دوستی بریز که دیگر روانم طاقت همکاری با اینها را ندارد و از من خواست تا از آقای علوی درخواست کنم که دست از این بانو بردارند، و من هم این درخواست را از آقای علوی کردم و ما در این جا از شما درخواست میکنیم که رویه خود را تغییر دهید و از زن شوهردار نخواهید برود و با کسی دوست شود! و دوست نداریم فردا جنازه این خانم را ببینیم و امید داریم که دیگر شاهد کشته شدن منابع سپاه و اطلاعات نباشیم.

وبلاگ : 

تمام کسانی که در آن زمان در مسئولیت های گوناگونی بودند که با این قتل ها ارتباط داشت ، اکنون نیز در مقام های عالی رتبه کشورند : 

۱ - قربانعلی دری نجف آبادی . 

قربانعلی دری نجف آبادی، وزیر وقت اطلاعات، ۲۱ بهمن ماه ۱۳۷۷ از وزارت کناره گیری کرد. اما اکنون ‌:

آقای دری نجف آبادی در حال حاضر عضو مجلس خبرگان رهبری، نماینده ولی فقیه در استان مرکزی و امام جمعه اراک و همچنین عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است. ۱۷ سال بعد از قتل های سیاسی و در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در اسفند ماه ۱۳۹۴، نام او در فهرست "خبرگان مردم" و "لیست امید" قرار گرفت و به عنوان نماینده مجلس خبرگان رهبری انتخاب شد. فهرست منتسب به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای مجلس خبرگان رهبری، فهرست "خبرگان مردم" نام داشت و سید محمد خاتمی، رئیس‌جمهور اسبق ایران، این فهرست را به همراه فهرست اصلاح‌طلبان برای مجلس شورای اسلامی، لیست امید نامیده بود.

۲ -غلامحسین محسنی اژه‌ای

غلامحسین محسنی اژه ای دیگر مقام قضایی-امنیتی ایران است که نام او در پرونده قتل های زنجیره ای مطرح بود. پرستو فروهر می گوید: "همان موقع خانواده پیروز دوانی به دلیل اینکه در یک بخشی از پرونده یکی از متهمان گفته بود که دستور قتل پیروز دوانی را آقای محسنی اژه ای داده از او شکایت کردند که متاسفانه هیچ وقت پی گیری نشد.

غلامحسین محسنی اژه ای بعد از جریان قتل های زنجیره ای، وزیر اطلاعات دولت محمود احمدی نژاد شد و بعدها به سمت دادستان کل کشور رسید. او در حال حاضر معاون و سخنگوی قوه قضائیه است.

۳ -علی فلاحیان

نام علی فلاحیان، وزیر اسبق اطلاعات بارها در پرونده قتل های زنجیره ای ذکر شده بود

علی فلاحیان در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در اسفند ماه سال ۹۴ از استان خوزستان ثبت نام کرده بود که موفق به کسب آرا و راهیابی به مجلس خبرگان رهبری نشد.

۴ -مصطفی پورمحمدی
مصطفی پورمحمدی در زمان قتل ها معاون وزارت اطلاعات بود. 

و در دولت محمود احمدی نژاد وزیر کشور شد، به ریاست سازمان بازرسی کل کشور رسید و در حال حاضر وزیر دادگستری دولت حسن روحانی است. 

برای اطلاعات بیشتر ‌: 

http://www.bbc.com/persian/iran-features-38064804

برای آشنایی بیشتر با عمل کرد وزارت اطلاعات و تشکیلش اینجا را بخوانید: 

http://hafezehtarikhi.blogspot.ca/2015/12/blog-post.html

۱۳۹۵ آبان ۲۸, جمعه

نگاهی به حقوق بشر و احکام اجتماعی اسلام ( ۵ )


بده - بستان

 این نوشتار نقدی است بر مقاله ای از آقای حسن یوسفی اشکوری  در اینجا:


عقل.

چهارمین عاملی که در اجتهاد بکار گرفته می شود « عقل » مجتهد است. بعد از مراجعه مجتهد به آیات قرآن، سنت و اجماع و گردآوری همه ی اطلاعات لازم اکنون وقت آن است که عقل خود را بکار اندازد و فتوایی دهد که مطابق نیازهای زمان باشد. 
به این ترتیب هیچ  بی « عقلی »‌ نباید از مجتهد سر بزند. اما مجتهدی که : 

- از قرآن ، قرآن تر است! و در حالی که قرا‌ن خودش را ویژه جامعه عربستان آن روز معرفی می کند- به آیات قران نگاه کنید اینجا:

http://hafezehtarikhi.blogspot.ca/2016/08/blog-post.html

 این آقایان - همچون داعش -  قرآن را مربوط به تمام زمان ها و مکان ها و جوامع می دانند.
  • برای حل مسائل امروز- نه به دانش های امروز - بلکه به  سنت های - روش های قدیمی -  دیروز مراجعه می کنند! اینجا:
  • http://hafezehtarikhi.blogspot.ca/2016/09/blog-post.html 
  • برای حل مسائل امروز به آرای گذشتگان چند سال پیش توجه می کنند و نه به متخصصان امروز . اینجا :
http://hafezehtarikhi.blogspot.ca/2016/10/blog-post_26.html 

و اگر هم به متخصصان امروز مراجعه می کنند از آنان نمی خواهند راه حل مشکلات امروز را نشان دهند، بلکه از آنان می خواهند راه هایی تازه ای نشان دهند تا پایه های قدرت آنان متزلزل نشوند،
و به این ترتیب ذهنی که روی صدها سال پیش متمرکز شده است چگونه عقلش می تواند مشکلات امروز را حل کند؟
یک از مجتهدین جواب این پرسش را چنین داده است :‌
  • عوام این دوره غالبا محض انفاذ ( انجام دادن فرمان )‌ و اجرای اغراض فاسده ی خود از این آقا تقلید نماید و آقا هم اگر بر طبق اغراض او فتوا نراند، خواهد رمید. پس لاب ( ناچار ) است محض دلگرمی او و به ( برای این که ) جای دیگر نرود ( پیش مجتهد دیگر نرود ) اغراض فاسده ی او را امضا نماید، بلکه به امضای خدا و رسول هم برساند. پس جناب آقا باطنا مقلد هواهای نفسانی آن عامی است که فی الحقیقه باب مفاعله ( بده بستان ) بین آن دو نفر صورت خواهد گرفت - سیاحت شرق . زندگینامه آقا نجفی قوچانی به قلم خودش. نشر حدیث - »
دست اقا نجفی درد نکند که کلاف بهم پیچیده ی فساد مالی و اخلاقی که سراپای نظام ولایی را پوشانده است برایمان باز می کند. چرا که سینه چاکان ولایت تا وقتی این سفره برایشان گسترده است، و جناب ولی مطلقه فقیه برای حفظ حکومت بوسیله این افراد چشم بر همه ی مفاسد بسته است، همچنان با تمام توان از حاکمیت ولایی به اشکال مختلف دفاع می کنند.

حالا این را هم اضافه کنید که فقط وجوه شرعیه نیست که به جیب آقایان سرازیر می شود بلکه منافع عظیم نفت، شرکت های انحصاری وارد کننده و خدمات - از جمله اینترنت - همگی در بست در اختیار آقایان و بستگانشان است. 

آیا عقل آقایان چگونه کار می کند؟  برای حفظ این امپراطوری های مالی و حفظ قدرت خود بهر قیمت چه فتواهایی می دهند؟

فکر می کنید که ولی مطلقه فقیه که دفترش بعد از شرکت نفت بزرگترین مجموعه های اقتصادی کشور را در اختیار دارد، عقلش بیش از حفظ و نگهداری این ثروت عظیم و بکارگیری آن در جهت اقتدارش - ایجاد هراس -  قد می دهد؟ 

وقتی ولی مطلقه فقیه - پیشنماز - چنین کند، ببینید ولی های غیر مطلقه - پس نمازها - چه می کنند.

اقتدار که تنهایی نیست، باید به پیروان سینه چاک رسید هر چند:

- نیمی از آنها دو تابعیتی باشند 

 - اگر ۴۰٪  مردم کشور زیر خط فقر زندگی کنند.
http://www.salamatnews.com/news/149743/%D9%A4%D9%A0-%D8%AF%D8%B1%D8%B5%D8%AF-%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D8%AE%D8%B7-%D9%81%D9%82%D8%B1-%D8%AE%D8%B7-%D9%81%D9%82%D8%B1-%D9%A2%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%86-%D9%88-%E2%80%8C%D9%A7%D9%A0%D9%A0%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%88%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%AF 

مرکز پژوهش‌های مجلس خط فقر را دو میلیون و ۳۰۰ هزار تومان اعلام کرده است؛ یعنی حقوق زیر این رقم مساوی حضور در محدوده «زیر خط فقر» است.


یک کارشناس اقتصادی گفت: یک خانوار 4 نفری با درآمد زیر 3.5 میلیون تومان در تهران زیر خط فقر محسوب می شود.



درآمد رسمی شما چقدر است؟ - ببخشید - درآمد غیر رسمی شما چقدر است؟ 

این ها را پرسیدم زیرا بازهم  یاد داستان  همسایه مان - آقا غضنفر -  افتادم، مادرش رفته بود خاستگاری.
 پرسیده بودند آقا غضنفر  چکاره است ؟ گفته بود کارمند شهرداری است. 
پرسیده بودند حقوقش چقدر است؟ گفته بود حقوقش زیاد نیست، اما ماشااله درآمدش زیاد است!!

آیا شما آقا غضنفرهایی  را می شناسید که درآمدشان  ماشاله ماشااله زیاد زیاد باشد اما جزو سر سپردگان و سینه چاکان ولی مطلقه فقیه  و حاکمیت ولایی نباشد؟ بده بستان است دیگر!







۱۳۹۵ آبان ۱۴, جمعه

مردم و انتخابات ( ۲ )



۲ - شبکه های اجتماعی 

 پرسش : می‌دانیم که یک حزب و سازمان سیاسی وجود نداشت که نسبت به سازماندهی مردم برای رای به ٣٠ نفر اقدام کند، آیا در انتخابات مجلس سازمان یا نظم قابل تعمیمی برای آینده وجود داشته است؟


پاسخ : خوب ما باید در نقش مطلقی که برای احزاب و سازمان‌های سیاسی در تحولات اجتماعی و سیاسی قایل بودیم، تجدید نظر کنیم. 

منظورم نفی تحزب یا تشکل نیست. منظورم کارکرد احزاب و تشکل‌ها‌ی کلاسیک است. بله، به نظر من در هر دو انتخابات سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۴ تشکل‌ها نبودند که نقش اصلی را ایفا کردند، بلکه شبکه‌های اجتماعی دایر مدار مدیریت آرا بودند. 

اصلاً در هر دو انتخابات، حزب به مفهوم واقعی وجود نداشت. فقط تابلو‌ها بالا بود، اما از اعضا و بدنه حزبی خبری نبود یا حداقل و ناچیز بود. البته در صورتی که احزاب هم از سازماندهی واقعی برخوردار بودند، بازهم هیچ‌یک نمی‌توانستند ادعا کنند که همه‌ی یک فهرست را راهی مجلس می‌کنند. به‌ویژه زمانی که می‌دانستند آن فهرست شناخته شده هم نیست. 

بنابراین در انتخابات مجلس، شبکه‌ها‌ی اجتماعی توانستند بسیج اجتماعی را ایجاد و مدیریت کنند.

باز تاکید کنم که این به‌معنی نادیده گرفتن نقش افراد مرجع یا همان عاملیت‌های اجتماعی نیست. بلکه کارکرد شخصیت‌ها و فعالان سیاسی نیز در متن کنش شبکه‌های اجتماعی معنا می‌دهد. 

این شبکه‌ها سرمایه تغییر و تحول در آینده هستند و در آینده نیز به همین میزان اثر گذار خواهند بود. اما مشروط به اینکه در یک گفتگوی عمومی و فراگیر وارد و متقاعد شوند که چگونه عمل کنند. 


شبکه‌ها با سازمان افقی که دارند، کمتر ضربه پذیر هستند و خوش‌بختانه نگاه‌شان به سوی شخصیت‌های معتبر و قابل اعتماد است که سالهاست که اصل تغییر را برگزیده‌اند و برای تحقق آندر جامعه مدنی تلاش می‌کنند.

 باز هم تاکید می‌کنم که این محوریتی که برای شبکه‌های اجتماعی و نقش‌شان قایل هستم، هرگز به معنای نادیده گرفتن نقش و اهمیت احزاب واقعی نیست. حامیان و هواداران احزاب هم بخشی از اینشبکه‌ها را تشکیل می‌دهند، به علاوه هر چقدر عاملیت‌هایی که حامی تغییر هستند، در جامعه افزایش پیدا کند، امکان به خطا رفتن یا منفعل شدن شبکه‌های اجتماعی کاهش می‌یابد.


 اخیرا “آنتونیو نگری” که خود مبلغ نقش شبکه‌ها در جنبش‌های اجتماعی است، در مصاحبه ای رابطه بین نیروی سیاسی سازمان یافته (مثل حزب یا گروه سیاسی) و شبکه‌های اجتماعی را این‌طور توضیح می‌دهد: «باید افقیت را نقد کنیم، زیرا فکر می‌کنم هیچ پروژه یا توسعه سیاسی‌ای که قادر به تحول خود انگیخته‌ی افقی در هیات یک واقعیت نهادی باشد، وجود ندارد. در عوض فکر می‌کنم این گذار و تحول از این یا آن جهت، نیازمند اداره شدن است. مسلماً این اداره شدن از پایین و براساس برنامه‌های مشترک است، اما همواره باید به یاد داشت که در این گذار، داشتن یک نیروی سیاسی سازمان یافته که قادر به برساختن خود و مدیریت این تحول باشد، ضروری است.»


وبلاگ:

 متاسفانه در کشور ما احزاب سازمان یافته با برنامه بلند مدت و گویا برای جوابگویی به خواست تغییرات وجود ندارند، آنهایی که فعلن حضور دارند توسط دولتمردان در قدرت تشکیل یافته اند، از اصلاح طلبان تا عماریون انقلابی!.  

همه شان چون باید نظام ولایت فقیه را قبول داشته باشند و چنین ولایتی برخلاف رشد تغییرات است از هیچکدامشان جز کلی گویی های گنگ نمی توان انتظار داشت. به همین دلیل در یک کاسه کردن این تغییرات ناتوانند و نمی توانند ارتباط افقی شبکه های اجتماعی را در جهت رشد تغییرات برنامه ریزی کنند.

.شاید سخن محمد  آقازاده در تلگرامش مسیری را نشان دهد:

«  رهایی از دل صندوقهای رای نمی گذرد . همانطور که هیچ دولتی نمی تواند فاعل تغییر شود  . باید هر دو را به خود قدرتمندان وابگذاریم و تنها با قدرتمند کردن مردم و حضور مستمرشان در همه لایه های جامعه و پر کردن همه درزها و شکاف ها کاری کرد که حکومت ها نتوانند به غارت مشروعیت و شکاف طبقاتی مشروعیت بدهند و به اسم اخلاق هر چه بخواهند بکنند

.قدرت را از درون آن نمی توان تغییر داد بلکه می توان از بیرون تعضعیف اش کرد تا مردم قویی شوند.

تجربه همه انقلابها و اصلاح طلبی ها در تمام جهان و ایران پیش روی ماست . نه تسخیر قدرت و نه اصلاح از درون قدرت بی نتیجه است .
 تنها از بیرون است که می توان نیرومند ماند و قدرت را وادار کرد خود را اصلاح کند.»

@aghazadehmohammad

و یکی از راههای قدرتمند کردن مردم شرکت در یا پایه گذاری سازمان های مردم نهاد است برای هدف های گوناگون و شبکه های اجتماعی برای چنین هدف های گروهی، محلی، موضوعی، می توانند نقش موثری بازی کنند.

------------------------
مطلب مرتبط : 

تغییر : 
http://hafezehtarikhi.blogspot.ca/2016/10/blog-post.html


۱۳۹۵ آبان ۵, چهارشنبه

نگاهی به حقوق بشر و احکام اجتماعی اسلام ( ۴ )



اجماع 

این نوشتار نقدی است بر مقاله ای از آقای حسن یوسفی اشکوری  در اینجا:


تا کنون سه موضوع از مقاله ایشان بررسی شده اند که عبارتند از : 

۱ - فتواها گاهی خلاف نص قرآن اند.

http://hafezehtarikhi.blogspot.ca/2016/07/blog-post_18.html

۲ - با نظر قرآن نسبت به خودش جایی برای فتوا باقی نمی ماند 


۳- همآهنگی فتوابا سنت نه همآهنگی فتوا با نیازهای امروز

http://hafezehtarikhi.blogspot.ca/2016/09/blog-post.html

اینک موضوع چهارم همآهنگی فتوا با  « اجماع »‌ فتاوی مجتهدان در گذشته!

جالب این است که می گویند فتواها برای نیازهای روز لازمند اما در همان حال یکی از بنیان های فتوا را همآهنگی فتوا با اجماع فتواهای مجتهدینی می دانند که قر‌ن ها پیش فتوایی داده اند که اکنون آن فتواها موضوعیتی ندارند. دقت کنیم: 

فتوا برای امروز بر اساس فتواهای صدها سال پیش!!

این هم یکی دیگر از امراضی است در جان کسانی که خود را ولی مردم می دانند و جانشین پیامبر!! و بیچاره ما که باید این فتواها را تحمل کنیم و زیان هایش را بپردازیم.

این فتواها حتا نه تنها گاهی مخالف آیات قرآن است، و گرهی باز نمی کند، بلکه حتا با مصوبات قانونی جمهوری ولایت فقیه هم مخالف است و آنها را زیر پا له می کند. نمونه ای از آن را اینجا ببینید:


http://balva.files.wordpress.com/2010/09/image00111.jpg

و این توضیح از سایت امرداد زرتشتیان است :

... پس از درگذشت این زرتشتی، یکی از فرزندان او به اسلام گروید و به استناد ماده 881 مکرر قانون مدنی، خواهان تملک همه‌ی اموال بازمانده از پدر شد. شکایت مادر، چهار برادر و خواهر او، گرچه در دادگاه به سود آنها تمام شد، اما با دستورمستقیم ولی فقیه، سرانجام «بهروز» تنها وارث اموال پدر شناخته شد. این نامه از سوی فرزند نومسلمان «مهربان فرودیان» به آیت الله خامنه‌ای نوشته شده است:



« خدمت مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه ای. سلام علیکم. خواهشمند است نظر مبارکتان را در مورد مسئله‌ی ذیل اعلام فرمایید. اگر در یک خانواده‌ی زرتشتی که در نظام جمهوری اسلامی ایران زندگی می کنند، فرزندی از این خانواده به دین اسلام مذهب شیعه‌ی جعفری مشرف شده باشد، پس از فوت والدین آن خانواده که به دین زرتشتی می‌باشند، مسئله‌ی تقسیم ارث بین وراث با توجه به مسلم بودن یکی از وراث چه حکمی دارد. لطفا نظر خود را اعلام فرمایید. با تشکر و توفیق روز افزون مسلمین»

پاسخ ولی فقیه به این نامه که به شماره 65215 به تاریخ 27/8/1378 در دفتر مسائل شرعیه‌ی رهبر ثبت شده است چنین است:

 «بسمه تعالی. با وجود وارث مسلمان ارث به کافر نمی رسد.»


http://www.amordad.org/forum/index.php?topic=4410.0

و کپی نامه را هم می توانید اینجا ببینید اگر فیلتر شکن دارید:

http://balva.files.wordpress.com/2010/09/image00111.jpg


در این فتوا دو مورد اشتباه بزرگ قانونی وجود دارد :

الف - ایشان زرتشتیان را  « کافر » خوانده است اما طبق اصل ۱۳ قانون اساسی دین زرتشتی جزو ادیان رسمی کشور است: 

اصل 13

ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند.

چنین اشتباهی از سنت مذهبی سرچشمه گرفته است که همه مردم جهان بجز شیعه اثنی عشری کافر محسوب می شوند، 

وقتی ولی مطلقه فقیه چنین اشتباه بزرگ و خطرناکی را مرتکب شود و مفهوم ملت و ملی را نداند، معلوم است که نماینده اش در نماز جمعه چه می گوید.

ب - برای اطلاعات بیشتر به قرآن مراجعه کردم و سوره های مربوط به ارث را خواندم. در آنجا اثری از چنین حکمی که ارثیه پدری نامسلمان را در اختیار فقط فرزند مسلمانش قرار دهد، نبود.

این هم نشانی اینترنتی آیات ارث با ترجمه فارسی :

http://www.parsquran.com/data/search.php?page=1&user=far&quantity=%D8%A7%D8%B1%D8%AB+&lang=far

 بی شک فتوای ولی فقیه - رهبر کشور - بر اساس آیات ارث قران نبوده بلکه فتوایی است که از  « اجماع » و « سنت » مذهبی سرچشمه گرفته است. بسیار شنیده ایم و خوانده ایم وقتی که مسلمانان جایی را فتح می کردند، اهالی بومی باید :

یا مسلمان می شدند

یا جزیه می دادند

یامردانشان کشته ، زنانشان به کنیزی و بچه هاشان به بردگی برده می شدند. بر اساس چنین رویکردی برای حاکمیت اسلامی، حتمن روایات و احادیثی هم هست که وارثین غیر مسلمان یک خانواده را از ارث محروم می کند. برای دانستن حکم فقهای اسلامی در این مورد به این سایت مراجعه کردم:



دیدم اجماع فقهای گذشته از شیخ مفید به این سو – قرن هفتم قمری – با فتوای آقای خامنه ای یکی است. 

آن وقت دانستم که چرا مردم مناطق فتح شده برای حفظ جان، خانواده، دارایی و ارثیه های خود از دست حاکمیت مذهبی، گروه گروه به اسلام پناه می بردند. اما شنیدن کی بود مانند دیدن . 

این حکم می تواند این احساس را در ما ایجاد کند که چگونه و چرا اجداد ما مسلمان شدند؛ همین طور که آقای " مهربان فرودیان " مسلمان شده است.

– فتواهای فقهای گذشته در این مورد به قرن هفتم قمری مربوط است و امروز قرن پانزده قمری است. ولی فقیه زمانه، فتوای هشت صدسال پیش را – با وجود تضاد آشکارش با مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی - می خواهد امروز اجرا کند.

 آیا مفهوم پویایی اجتهاد همین است که احکام قرون باستانی را بخواهیم امروز بکار بگیریم؟ 

امروزی که دنیا گذشته از هر دین و مذهب، حقوق انسانی را در راس امور می داند. این فتوا هشتصدسال از زمانه عقب است. 

ببینید توجه به « سنت » و « اجماع » چه بلایی سر فتواها می آورد حتا فتواهای کسی که خود را ولایت مطلقه فقیه می داند - یعنی کسی که فتوایش بالادست فتواهای همه ی مجتهدین است -  فتوایی صادر می کند که مخالف با مفاد قانون اساسی جمهوری ولایت فقیه است :


بند 9 از اصل سوم

رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی.

اصل 22

حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.

اصل 47

مالکیت شخصی که از راه مشروع باشد محترم است. ضوابط آن را قانون معین می‌کند.

اصل 56

حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ‌کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد می‌آید اعمال می‌کند.


متوجه  اید که در این اصول قانون اساسی حرف از مسلمان و مسیحی و کلیمی و زرتشتی و کافر نیست، از
واژه های  « اشخاص »‌ « شخصی »‌ « انسان »‌استفاده شده و بویژه  اصل ۵۶ می گوید : 

« 
…هیچ‌کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد می‌آید اعمال می‌کند.‌» 

اینک چگونه است که فتوای ولی فقیه در خدمت منافع گروهی خاص - فرد مسلمان شده - قرار گرفته است؟ 

زیرا ایشان با توجه  به « سنت » و « اجماع » فتواها و بی توجه به  قانون اساسی جمهوری خودش نظر داده و اعضای یک خانواده را از حق قانونی خود محروم نموده است. 

اما اگر بپذیرم که فقط مسلمانان - بویژه شیعه ها -  دارای « حق الهی » هستند و بقیه ی انسان ها از این حق محرومند آنوقت فتوای ولایت فقیه مطلقه درست از کار در می آید که باز هم در این صورت باید متن اصل ۵۶ قانون اساسی جمهوری ولایی را به این شکل عوض کنند که : 


« هیچکس نمی تواند این حق الهی را از انسان مسلمان - بویژه شیعه اثنی عشری - سلب کند و در خدمت همه ی مردم قرار دهد »‌!!!!


۱۳۹۵ مهر ۲۴, شنبه

مردم و انتخابات ( ۱ )


انتخابات ریاست جمهوری اردیبهشت سال آینده در پیش است ،
 

 - معمولن همیشه خرداد انجام می شد اما برای به فراموشی انداختن جریان خرداد ۱۳۸۸  یک ماه زودتر انجام می شود تا مردم آن را فراموش کنند - 

دکتر سعید مدنی عضو شورای فعالان ملی مذهب گفتگویی دارد با سایت ملی - مذهبی  در باره انتخابات گذشته و نیز آینده.

وی اکنون دوران تبعید خود را در بندر عباس می گذراند، 

خواستم آن را کوتاه کنم امانتوانستم زیرا هر بند از گفتارش دارای مطالب مهم جامعه شناسی است، بنابراین این گفتگو در چند بخش منتشر می شوند.

اگر هم بعضی ها عجله دارند می توانند همه اش را یکجا اینجا بخوانند و منتظر این وبلاگ نباشند:


یادآوری کنم :

 - که پاراگراف بندی آن کمی توسط این وبلاگ تغییر کرده تا مطالب مهم بیشتر بچشم آیند. 
- عناوین هر بخش از این وبلاگ است بر حسب پرسش و پاسخ

۱- تغییر 

پرسش  - در انتخابات مجلس شورای اسلامی مردم تهران به ٣٠ نفر رای دادند و همه آنها را در مرحله اول به مجلس فرستادند؛ در حالی‌که در تاریخ جمهوری اسلامی سابقه نداشته که در تهران، همه ٣٠ نفر در مرحله اول به مجلس بروند، آن هم در حالیکه مردم بسیاری از منتخبین را نمی‌شناختند. آیا در ایران یا حداقل در تهران در لایه‌های جامعه، تغییراتی به‌وجو آمده یا شرایط اجتماعی مانند گذشته است و با تغییری در شرایط پدید نیامده است؟

تغییر اجتماعی رخ داده به هزار و یک دلیل.

 در واقع فرایند تغییرات اجتماعی پس از جنگ، به آرامی نمودهای خود را نشان می‌داد، اما در انتخابات ۷۶ و پس از پیروزی آقای خاتمی ابعاد گسترده و عمیق این تغییرات رونمایی شد. تغییرات جمعیتی، تغییرات تکنولوژیک، تغییرات در ارزش‌ها و نگرش‌ها و رفتارها، و تغییرات اقتصادی توامان تغییرات اجتماعی را در گوشه گوشه جامعه‌ی ایران رقم زدند. 

هیچ‌کس و هیچ خانواده یا جمعی مصون از این تغییرات نبود. از خانه‌های مسئولان ارشد نظام تا بیت مراجع، از خانه‌ی شهری‌ها تا روستایی‌ها، از خانه‌ی پولدارها تا خانه ندارها، از خانه‌ی سنتی‌های مذهبی تا خانه‌ی مدرن‌ها، همه جا سونامی تغییر رسوخ کرد و بسیاری محاسبات را در هم ریخت. 

منظور از تغییرات اجتماعی، تغییراتی است مداوم و طولانی، بادوام در همه بخش‌های اجتماعی.

 تغییرات اجتماعی برای جامعه‌ی پس از انقلاب که تصور می‌کرد، همه چیز فیکس و ثابت و لایتغیر است، غیر منتظره بود. 

آنها که عاقل تر بودند اصل تغییر را پذیرفتند و در جستجوی راه‌هایی برای مواجهه بهتر و درست‌تر با تغییر برآمدند و آنها که حاضر نبودند چشم روی واقعیت بازکنند شروع کردند به نفی تغییر یا تلاش برای توقف تغییر. 

اگرچه برای این کار خیلی دیر شده بود. امروز اغلب ما می‌دانیم که حدی برای تغییر وجود ندارد، به ویژه درجامعه ایران با بیش از۴۰ درصد جمعیت جوان ۱۵ تا ۳۵ سال و ۷۲ درصد جمعیت شهرنشین.

تغییرات اجتماعی عموماً به سه تغییر عمده در جوامع منجر می‌شود.

 اول ـ تغییر در نقش دولت و نظام سیاسی از طریق افزایش منابع و نیروهای اجتماعی متمایل به مشارکت در قدرت. در واقع میل به سهیم شدن درقدرت و مداخله در تصمیم سازی‌ها و تصمیم‌گیری‌های کلان در میان نیروهای اجتماعی افزایش پیدا می‌کند و دولت (اینجا منظورم کل نظام سیاسی است) اگر عاقل باشد از این گرایش استقبال می‌کند، اما از آنجا که هیچ قدرتی از شریک خوشش نمی‌آید، اغلب نظام‌ها در برابر این خواستتا مدتها مقاومت می‌کنند.

 دوم ـ تغییر در زمینه‌ی تولید و اقتصاد، که به ظهور گروههای اجتماعی جدید از طریق تقویت بخش صنعت، کوچک شدن بخش کشاورزی سنتی، رشد بخش خدمات و پدید آمدن و بزرگ شدن طبقه متوسط منجر می‌شود.

 سوم ـ تغییر در روابط اجتماعی و رابطه‌ی دو حوزه‌ی عمومی و خصوصی است که یکی از نمودهای آن ورود زنان به بازار کار و پیوند بسیاری از مسایل آنها در خانه و جامعه است.

همان طور که می‌بینید دامنه و عمق تغییرات اجتماعی بسیار وسیع تر از آن است که کسی یا کسانی تاب مقاومت در برابر آنها را داشته باشند. پس همه به فکر مدیریت تغییر می‌افتند، که شدن و نشدن آن خود بحث دامنه‌داری است و در حوصله این گفتگو نمی باشد. 

برگردیم به سوال شما. پاسخ من آن است که تغییرات اجتماعی مدتهاست که شروع شده و ادامه هم خواهد داشت و آنچه در انتخابات اخیر دیدیم، تنها گوشه‌ای از ابعاد و محصول این تغییر است که با ساختار روابط اقتصادی و نظام تولید، ساختار نظام سیاسی و جامعه‌ی مدنی مرتبط است.

 در یک جمع بندی کلی، انتخابات اخیر یکی از میدان‌های مواجهه قدرت در نظام سیاسی و سپهر عمومی (جامعه مدنی) بود و نشان داد چه پتانسیل عظیم و قدرتمندی درون جامعه مدنی و بدنه اجتماعی انباشت شده که در صورت مدیریت صحیح می‌تواند آثار ارزشمند و پر بهایی برای جامعه و مردم ایران به ارمغان آورد.

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();