۱۳۹۹ مهر ۳۰, چهارشنبه

شورا بازی!


بازی مسخره شوراها!

یک خبر کوتاه واقعیت شوراها را نشان داد:

« شنیده‌های #تیترمشهد حاکی از آن است که فرمانداری #مشهد با نامگذاری خیابانی به نام استاد محمدرضا #شجریان مخالفت کرده است. 

📍پیش از این شورای شهر مشهد به تغییر نام خیابان ارشاد به نام محمدرضا شجریان رای داده بود

📌گفتنی است براساس قانون، مصوبات شورای شهر باید به تایید فرمانداری برسد »

https://t.me/titremashhad/1567

بر اساس همین قانون یکی از وظایف شوراهای اسلامی روستا این است  

ماده  ۶۸  ، بند د :

تبیین و توجیه سیاست های دولت و تشویق و ترغیب روستاییان جهت اجرای سیاست های مذکور

و وظایف شوراهای شهر نیز:

ماده ۷۱ ، بند ۹ :

تصویب آیین نامه های پیشنهادی شهرداریبا رعایت دستورالعمل های وزارت کشور 

بند  ۲۴ - تعیین نام  معابر و خیابان ها!

https://t.me/titremashhad/1567

می بینیم که شوراها در واقع تا جایی توان تصمیم گیری دارند که در راستای سیاست های کلی کشور باشند. نه این که نظرات این شوراها پایه ای برای تعیین سیاست های کلی کشور باشد. 

همانی که در مورد وضع مصوبات مجلس می بینیم که باید به تایید شورای نگهبان  و یا مجلس تشخیص مصلحت برسد که همه شان زیر نظر سیاست های کلی کشورند که از اختیارات ولایت فقیه است.   

تعیین نام معابر و خیابان ها کوچکترین کار این شوراها است که آن هم باید بر اساس سیاست های کلی کشور باشد نه علایق مردم! 

با این خبر کوچک، واقعیت سیاست های نظام اسلامی در برگزاری انتخابات شوراها روشن می شوند :

شوراها ابزار اجرای سیاست های کلی نظام اند  نه این که شوراها وسیله ای باشند تا خواسته های  مردم را برای سیاست گزاری کلی کشور روشن کرده و این سیاست ها بر پایه های خواسته های مردم تنظیم شوند.


این شوراها همانی است که جمهوری اسلامی آن را نمادی از دموکراسی می خواند و بسیاری هم به آن باور کرده اند اما این خوش باوران یادشان رفته است که مبنای دموکراسی بر:

بنیان گذاری سیاست های کلی کشور بر اجرای خواسته های مردم است نه تحمیل سیاست های گروهی خاص به مردم!  

۱۳۹۹ مهر ۱۴, دوشنبه

کمی بیشتر در باره ویکتور خارا


ترانه ای از ویکتور خارا اینجا منتشر شده است:

 

https://t.me/gozaresh1395/8150

 

که به علت کوچکی فضا، زیر نویسش ناتمام ماند. شرح بیشتری در مورد این شاعر و خواننده شیلیایی تقدیم می شود. با توجه به قتل های شاعران و نویسندگان کشورمان توسط جمهوری اسلامی، سرگذشت قاتلان ویکتورخارا شاید هشداری به عوامل قتل باشد هر چند در اعدام ها، قتل ها و سرکوب ها رویشان را بپوشانند.  


در سال ۱۹۷۳ با آغاز کودتای پینوشه بسیاری از انقلابی‌های پیشرو از جمله آلِنده به قتل رسیدند و بسیاری دیگر نیز بازداشت شدند. خارا نیز در جمع دانشجویان دانشکده فنی دستگیر شد و به همراه شمار زیادی از دانشجویان به استادیوم سانتیاگو منتقل شد. در آن‌جا استخوان‌های دست و انگشت‌های او را شکستند و از او خواستند در حضور سایر بازداشت‌شدگان آواز بخواند و او ترانه «ما پیروز خواهیم شد» سرود مخصوص حزب اتحاد مردمی را خواند.[۱]

در روز ۱۶ سپتامبر ۱۹۷۳ جسد تیرباران شدهٔ او را در کنار خیابان پیدا کردند.[۱]

دادگاه عاملان


در سال ۲۰۱۶ (میلادی) پدرو بارینتوس، افسر پیشین ارتش شیلی در دادگاه مدنی فلوریدا مسئول مرگ خارا دانسته شد. در سال ۲۰۱۸ (میلادی) نیز هشت افسر بازنشسته دیگر به جرم مشارکت در قتل خارا محکوم و زندانی شدند.

در شیلی، مرگ ویکتور خارا نشانی از یک فصلی فراموش نشدنی در تاریخ کشور و زخمی ملی است. شیوه مرگ ویکتور خارا باعث شد او به نماد بین‌المللی مقاومت تبدیل شود.

در سال ۲۰۰۹ (میلادی) و به دنبال تحقیقات تازه درباره به قتل خارا، پیکر او در مراسم خاکسپاری عمومی با حضور هزاران نفر از طرفدارنش دوباره به خاک سپرده شد.

:آخرین ترانه[

آخرین ترانهٔ او که حکم وصیت‌نامه‌اش را داشت، بر روی تکه‌ای از روزنامه نوشته شده بود و توسط یکی از افرادی که از استادیوم شیلی جان به در برد به دست همسرش رسید:

پنج هزار نفر این جاییم/ در این بخش کوچک شهر/ چه دشوار است سرودی سرکردن/ آن‌گاه که وحشت را آواز می‌خوانیم/ وحشت آن‌که من زنده‌ام/ وحشت آن‌که می‌میرم من/ خود را در انبوه این همه دیدن/ و در میان این لحظه‌های بی‌شمار ابدیت/ که در آن سکوت و فریاد هست/ لحظه پایان آوازم رقم می‌خورد.

یادبودهای ویکتور خارا در آثار هنرمندان دیگر

فیل اوکز خواننده آمریکایی که همراه با ویکتور خارا در کنسرتی در آفریقای جنوبی به اجرا پرداخته بود یک کنسرت خیریه به نام «یک غروب با سالوادور آلِنده» در سال ۱۹۷۴ (میلادی) ترتیب دادباب دیلن، پیت سیگر و آرلو گوتری در این کنسرت او را همراهی نمودند.

خوانندگان و گروه‌های زیادی برای او ترانه ساخته‌اند یا در آهنگ‌ها و آلبوم‌هایشان به ویکتور خارا اشاره نموده‌اند، از جمله:

:گروه د کلش در ترانهگلوله های واشنگتن " از آلبوم سال ۱۹۸۰ شان جو استامر در مورد خارا

«تکتک سلول‌ها در شیلی نشان می‌دهند، فریادهای انسان‌های شکنجه‌شده را. آلنده را در روزهای پیشین، روزهای پیش از آمدن ارتش به خاطر بسپار.

 لطفاً ویکتور خارا را به خاطر بسپار، در استادیوم سانتیاگو. Ed verdad (حقیقت دارد)، باز هم همان گلوله‌های واشینگتن

  «در سال ۱۹۸۷ (میلادی) گروه یوتو در ترانهیک تپه درخت »: 

«و در جهان قلبی از تاریکی، محدوده آتش. جایی که شاعران از اعماق قلب خود سخن می‌گویند، و به خاطر آن خون می‌دهند. خارا خواند، نغمه‌اش سلاحی، در دستان عشق. گرچه خونش هنوز از زمین بانگ برمی‌آورد

جکسون براون در ترانه « انتقام شخصی » به ویکتور خارا:   

« شخصی من این خواهد بود که به تو این دستها را ببخشم که زمانی با آن‌ها

بد کردی » 

جون بایز نیز این ترانه را بازسازی کرده است 

 من تو را بیاد دارم آماندا "Te Recuerdo Amanda“


https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%AA%D9%88%D8%B1_%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%A7

var _gaq = _gaq || []; _gaq.push(['_setAccount', 'UA-20716781-5']); _gaq.push(['_trackPageview']); (function() { var ga = document.createElement('script'); ga.type = 'text/javascript'; ga.async = true; ga.src = ('https:' == document.location.protocol ? 'https://ssl' : 'http://www') + '.google-analytics.com/ga.js'; var s = document.getElementsByTagName('script')[0]; s.parentNode.insertBefore(ga, s); })();