درخواست شماری از فعالان سیاسی و حقوق بشر ایران برای اصلاحات ساختاری
شماری از فعالان سیاسی، مدنی و حقوق بشر در ایران با انتشار بیانیهای در سالگرد انقلاب خواستار اصلاحات ساختاری در حکومت شدند.
آنها در این بیانیه نوشتهاند "درس نخست ما از تاریخ چهل سال گذشته و تجربه "انحراف از انقلاب به ارتجاع"، ضرورت توجه به مقولهی آزادیها و حقوق طبیعی، انسانی و مدنی، ارجشناسی دیگری، تساهل و تسامح نسبت به تکثر و تنوع فکری و اعتقادی است و نیز حرمت و رعایتِ حقوق اقلیتها، مخالفان، فعالان مدنی و دگراندیشان و رفع انواع تبعیضهای سیاسی، مذهبی-عقیدتی، قومی-زبانی، اجتماعی-طبقاتی، و جنسیتی".
تمامی اینها فعلا درحد آرزو و آرمان است زیرا که هم اکنون با ازسرگیری مجدد سیاست نظارت و تنبیه، شنود و فیلترینگ و پارازیت و حبس و حصر و حلقآویزکردن و... بویژه در مناطق دور از مرکز و استانهای مرزی کشور و شیوههای برخوردِ سرکوبگرانه رسمی و سازمان یافته با مخالفان در درون و بیرون مرزها (که آخرین نمونه آن در ماجرای اتهامات تروریستی متوجه دیپلماسی کشور شده است)، همه و همه از علائم هشداردهنده برگشت به گذشته تاریک و نه بازگشت به عدل و قانون بشمار میآیند.
نویسندگان این بیانیه همچنین گفتهاند برای پرهیز از فروپاشی و سقوط و فرونیفتادن در ورطه "ارتجاع و واپسگرایی" و "بنیادگرایی و محافظهکاریِ قهقرایی"، باید راه "اصلاحگری اساسی و ساختاری" را در پیش گرفت.
گذار از دو گانگی دین و دولت و پیش گرفتن راه توسعه پایدار و انسانی و متوازن و همچنین تنشزدایی از جمله دیگر پیشنهادهای نویسندگان بود.
احسان شریعتی، علیرضا رجایی، علیرضا علوی تبار، عبدالله مومنی، سعید مدنی و ابوالفضل قدیانی از دیگر امضاکنندگان این بیانیه هستند.
۱ - اصلاحات ساختاری ، یعنی اصلاح چه بخش از ساختار حکومتی:
اصلاح همین قانون اساسی ؟
الف - حذف نظارت استصوابی ؟
ب - حذف ولایت فقیه ؟
پ - حذف شورای نگهبان؟
ت - حذف مذهب از قانون اساسی؟
یا :
۲ - تغییر قانون اساسی بر اساس بیانیه حقوق بشر؟
همچنان که هم حرف های حکومت بی سر و ته و ناروشن است. این آقایان اصلاح طلب هم ناروشن حرف می زنند و نمی گویند منظورشان چیست؟
چرا چنین اند؟
هم سرشتی با بنیان های اصلی همین حکومت؟
تا هنگامی که فعالان سیاسی و مدنی حرفشان را روشن و با صدای بلند نگویند، راه بجایی نخواهند برد! و مردم به سخنان دو پهلو و یا چند پهلوی آنان که به انواع مختلف قابل تفسیرند، اعتماد نمی کنند.
مگر نه این که خمینی بطور دو پهلو قول و قرارهایی گذاشت اما وقتی به قدرت رسید همه را به بهانه های مختلف و تفسیر های مختلف زیر پا گذاشت و این شد که می بینیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر