زیان شعار « مرگ بر امپریالیسم :
الف - اولین بار زیان این شعار در سال ۱۳۳۲ ببار نشست :
ب - دومین بار زیان این شعار در سال ۱۳۴۱ آشکار شد، سال اعلام انقلاب سفید!
دخالت امریکا و انگلیس در سرنگونی دولت دکتر مصدق ، هم به سرکوب نیروهای ملی انجامید و هم به سرکوب شدید حزب توده!
آن سرکوب خونین باعث شد که احساسات ضد امریکایی تشدید شود. این احساسات به درون نیروهای ملی و نیز مذهبی نیز کشیده شد و هرکدام به دلیلی:
از طرف حزب توده بخاطر وابستگی به سیاست های شوروی
ملیون بخاطر سرکوب جبهه ملی
روحانیون به خاطر شناسایی غیر مستقیم اسرائیل از طرف شاه در سال ۱۳۳۸
حتا پیش از آن زمان روحانیت به این فکر می کرد یا شاه را عوض کند که با شکست کودتای قره نی در سال ۱۳۳۶ موضوع منتفی شد:
و یا خود قدرت را بدست گیرد:
https://t.me/gozaresh1395/4926
در کنار اینها فقر روزافزون مردم نیز مزید بر علت شده بود. نمونه آن چاقو خوردن ۲ معلم و کشته شدن ابوالحسن قانعلی در تظاهرات معلمان برای حقوقشان در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۰ بود. با توجه به وضعیت بد اقتصادی مردم، دولت امریکا نگران شعارهای مساوات طلبانه اتحاد جماهیر شوروی بود که بوسیله حزب توده مطرح می کرد.
امریکا برای پیشگیری از نفوذ شوروی، شاه را زیر فشار گذاشت تا اصلاحات ارضی را انجام شود که با مخالفت روحانیت روبرو شد. زیرا روحانیت به خوبی از نتایج اصلاحات ارضی آگاه بود و تمایلی به چنان نتیجه ای نداشت:
https://t.me/gozaresh1395/4610
البته ایت الله بروجردی فتواهای دیگری هم صادر کرده بود، ولی این فتواها کارآمد نبود:
بالاخره با فشار دولت امریکا و نخست وزیری دکتر علی امینی اصلاحات ارضی به مرحله اجرا در آمد و کوشید موافقت روحانیت را بدست آورد، ولی بی فایده بود.
جالب ترین بخش اصلاحات ارضی این بود که دکتر امینی انحلال مجلس را از شاه در خواست کرد زیرا معتقد بود که مالکین در مجلس اجازه اصلاحات ارضی را نمی دهند و درست هم می گفت باضافه این که روحانیت هم پشت مالکین بود.
او علاوه بر آن ، به درخواست های جبهه ملی هم که خواهان آزادی انتخابات و تظاهرات بودند، روی خوش نشان نداد که هیچ، تظاهرات آنان را سرکوب کرد.
حزب توده نیز که از پایه مخالف نظام حکومتی و خواستار ایرانستان بود، از ابتدا باتوجه به این که دکتر امینی به خواست امریکا نخست وزیر شده بود و نه به خواست اتحاد جماهیر شوروی، با وی مخالف بود هر چند بعضی افراد با گرایشات توده ای در کابینه امینی حضور داشتند که مشهورترینشان دکتر ارسنجانی بود که اصلاحات ارضی را مدیریت می کرد.
در نتیجه این عوامل، جبهه « مرگ بر امپریالیسم » از زمان مبارزه با مصدق ، قدرتمندتر شده بود:
آن زمان فقط حزب توده بوده که با این شعار جلو موافقت مصدق با پیشنهاد بانک جهانی را گرفت ، اما در زمان شروع اصلاحات ارضی و پس از آن، شعار « مرگ بر امپریالیسم » شعار گروه های زیر شد!!:
حزب توده بویژه بخش انقلابی آن را
روحانیت
مالکین
جبهه ملی
و بازار
یادمان باشد که واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۱ در بازار تهران و به هزینه بازاریان پیش آمد.
آن زمان معروف شده بود که شاه به آیت الله خمینی گفته بود هر چه پول می خواهی می دهم از این کشور برو! خمینی پاسخ داده بود، تو برو و هر چه پول بخواهی، میدهم!!
شاه گفته بود تو که پولی نداری، پاسخ داده بود عبایم را جلو بازار پهن میکنم وآنقدر که تو پول بخواهی بازاریان می دهند تا بروی!!
باید اضافه کنم که حتا نخست وزیر و شاه هم به گونه ای به این شعار پیوسته بودند!!
چگونه؟
سرمایه داری بدون دموکراسی ممکن نیست، در صورتی که نه شاه مایل به دموکراسی بود و نه نخست وزیر پیشنهادی امریکا!!
اصلات ارضی در همه جا پیشقراول تبدیل یک نظام عقب مانده ارباب و رعیتی به یک نظام سرمایه داری بوده که دموکراسی ببار می آورد. اما شاه در تمام دوران حکومتش هر حزب منتقدی را - از ترس - در هم کوبیده بود و نخست وزیر پیشنهادی امریکا نیز در اولین گام، برای انجام اصلاحات ارضی مجلس را که نمادی از دموکراسی بود، منحل کرد و به انتخابات مجددی نیز هرگز رضایت نداد!!
در واقع به گروه های بالا که زیر پرچم « مرگ بر امپریالیسم » در یک جهت عمل می کردند، باید خود شاه و نخست وزیر منتخب امریکا را نیز قرار داد!
با این حساب، گروه ها زیر پرچم « مرگ بر امپریالیسم » در جهت اعمال و ادامه حکومت استبدادی - ولی هر کس با پرچم جداگانه خودش - راه می سپردند:
حزب توده بویژه بخش انقلابی آن را
روحانیت
مالکین
جبهه ملی
و بازار
حکومت شاهنشاهی
نخست وزیر منتخب امریکا!
ببینید چه از کار در آمد!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر