تغییر: مهم ترین خواست مردم
۵ - با توجه به نتایج انتخابات اخیر در حالیکه همه اطلاعات و اخبار انتخابات منتشر شده استدر دو وجه یکی در مقیاس تهران و دیگری در سطح ایران خواستههای مردم چیست؟ کدامیک از وجوه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بین المللی وجه غالب و تاثیر گذار در انتخابهای مردم بوده است؟ چرا؟ ایا می توان گفت مردم خواسته یا خواستههای مشخصی داشته اند؟ یا دارند؟
اولین و محوری ترین خواستی که به نظر بنده به روشنی میتوان استنباط کرد خواست تغییر است و این یعنی همه چیز.
ابعاد تغییر میتواند سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی باشد. حامیان تغییر همان طور که قبلا توضیح دادم اعضای یک حزب نیستند که مطالبات واحدی داشته باشند بلکه مجموعه ای از فعالان جنبشهای اجتماعی زنان، جوانان، اقوام و مذاهب، دانشجویان و امثال آن هستند که فصل مشترک شان اصرار بر تغییر است. به علاوه متناسب با مسایل منطقه ای نیز مطالبات دامنه ای از سطح ملی تا محلی را پوشش میدهد.
به نظرم حامیان ادامه وضع موجود یا مخالفان تغییر نیز از این پس سعی میکنند در انتخابات با چهره منتقد وضع موجود به میدان بیایند چون میدانند که گفتمان غالب در جامعه ایران تغییر است.
بنابراین سعی میکنند روی موج آن سوار شوند و آدرس غلط دهند.
مشکل این است که دولت ضعیف آقای روحانی تاکنون ناتوان تر از آن بودهکه با اقداماتی فراتر از برجام و روابط بین الملل گشایشی در معیشت مردم و رونقی نسبی در فضای کسب و کار ایجاد کندو همین ضعف به ویژه در حوزه مسایل اقتصادی زمینه مناسبی برای شعارهای پوپولیستی و سوار شدن محافظه کاران بر امواج تغییر فراهم میکند.
بنا براین اگر دولت بهبودی در وضعیت اشتغال و رونقی در فضای کار ایجاد نکند احتمال دارد که بخشی از جامعه که کمتر درون شبکه های اجتماعی حضور دارند مثل روستاییان یا فقرای شهری فریب پوپولیسم از گرد راه رسیده را بخورند.
پاسخ انتخابات به خواست تغییر
۶ - نتایج صندوق رای با مجموعه ضعفها و قوتهایی که دارد چه تاثیری در مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور خواهد گذاشت؟
انتخابات یک فرصت سیاسی است. باید ببینیم حامیان تغییراز این فرصت چه بهره برداری میتوانند داشته باشند.
به نظر میرسد تا اطلاع ثانوی با توجه به چرخه قدرت درایران تسخیر برخی مناصب یا نهادها درون ساخت قدرت دستاورد ویژه ای برای پیشبرد پروژه تغییر ندارد یا لا اقل دستاورد ماندگاری ندارد.
در دوره اصلاحات دو قوه مجریه و مقننه یکسره در اختیار اصلاح طلبان بود. بخش زیادی از دستاوردهای این دوره از سال ۸۴ و با آمدن دولت احمدی نژاد نابود شد.
.
منظورم این نیست که باید بی خیال انتخابات شد یا قدرت را به کلی رها کرد.
از همان دوره اصلاحات شوراهای شهر و روستا پایه ریزی شدند و حالا به نهادهای ماندگار مشارکت مردم تبدیل شده اند.
در فرایند دمکراسی سازی حضور نیروهای واسط در ساخت قدرت تسهیل کننده فرایند تغییر به سمت دمکراسی هستند. بنا براین جمع بندی من آن است که حضور نمایندگان حامی تغییر در ساخت قدرت همان طور که هیچ نیست، همه چیز هم نیست.
آنچه میتواند نقش نیروهای حامی تغییر را در ساخت قدرت موثرتر کند و دستاوردهای آنها را پایدارتر کند، جامعه مدنی قوی و نیرومند است.
بنابراین نتایج صندوقهای رای برای تقویت نیروهای حامی تغییر درون نظام سیاسی لازم هست اما کافی نیست. در همین انتخابات خبرگان اخیر پس از آنکه آقای جنتی رییس خبرگان شد عده ای شروع کردند به نقد مشارکت در انتخابات خبرگان و دیدی گفتم دیدی گفتم راه انداختند. در واقع تصور اینها آن بود که اگر فهرست امید به خبرگان راه پیدا کند تغییرات به خودی خود توسط منتخبان مردم پیش خواهد رفت. مشکل خوش بینی یا اجازه دهید بگویم ساده اندیشی آنها بود و هست.
همان طور که قبلا گفتم در انتخابات مجالس شورا و خبرگان، جامعه مدنی از فرصت استفاده کرد تا قدرت خودش را دربرابر قدرت رسمی بیازماید. همان جا هم نتیجه گرفت یعنی در یک بستر واقعی و عینی اجتماعی تمرین کنش جمعی کرد.
اما از همان اول هم روشن بود که ساختار قدرت به سادگی اجازه نخواهد داد دامنه آثار شکست اش تااندرونی مجلس خبرگان امتداد پیدا کند. بنا براین انتخابات فرصتی است برای جامعه مدنی تا هم یابی و همگرایی کند و سرمایه بیاندوزد برای آینده و از طریق انباشت قدرت در جامعه مدنی بر مناسبات اثر گذارد.
وبلاگ:
دیدیم در تشییع جنازه آقای هاشمی صدای بلند گو با شعارهای رسمی اش در صدای شعارهای قدرتمند مردم گم شده بود. اگر شاید این فیلم ها را ندیده اید اینجا را نگاه کنید :
https://t.me/gozaresh1395
شاید بگویید حاکمیت گوش نمی کند، مهم نیست، بالاخره مردم راهشان را مشخص می کنند اگر از حاکمیت ناامید شوند همانطور که ۵۰٪ مردم در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان شرکت نکرده اند. افزایش این تحریم کنندگان انتخابات نتایج ناخوشایند بین المللی برای حاکمیت دارد.
وقتی مردم همدیگر را بیابند و بدانند چه چیز باید تغییر کند که عمده ترین است، آن وقت تصمیم می گیرند که برای رسیدن به آن باید در انتخابات کشوری شرکت کنند یا نه. یا شرکت خود را منوط به طرح و اجرای آن خواست عمده می کنند. وقتی هدف عمده برای ما روشن باشد، روش عمده ای نیز برای دستیابی آن پیدا می کنیم.
-------------------------------------------------------------
نوشته پیشین در این باره :
شبکه های اجتماعی
http://hafezehtarikhi.blogspot.ca/2017/01/blog-post.html
--------------------------------
نوشته های تلگرامی اینجا:
https://t.me/gozaresh1395
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر