۲ - شبکه های اجتماعی
پرسش : میدانیم که یک حزب و سازمان سیاسی وجود نداشت که نسبت به سازماندهی مردم برای رای به ٣٠ نفر اقدام کند، آیا در انتخابات مجلس سازمان یا نظم قابل تعمیمی برای آینده وجود داشته است؟
پاسخ : خوب ما باید در نقش مطلقی که برای احزاب و سازمانهای سیاسی در تحولات اجتماعی و سیاسی قایل بودیم، تجدید نظر کنیم.
منظورم نفی تحزب یا تشکل نیست. منظورم کارکرد احزاب و تشکلهای کلاسیک است. بله، به نظر من در هر دو انتخابات سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۴ تشکلها نبودند که نقش اصلی را ایفا کردند، بلکه شبکههای اجتماعی دایر مدار مدیریت آرا بودند.
اصلاً در هر دو انتخابات، حزب به مفهوم واقعی وجود نداشت. فقط تابلوها بالا بود، اما از اعضا و بدنه حزبی خبری نبود یا حداقل و ناچیز بود. البته در صورتی که احزاب هم از سازماندهی واقعی برخوردار بودند، بازهم هیچیک نمیتوانستند ادعا کنند که همهی یک فهرست را راهی مجلس میکنند. بهویژه زمانی که میدانستند آن فهرست شناخته شده هم نیست.
بنابراین در انتخابات مجلس، شبکههای اجتماعی توانستند بسیج اجتماعی را ایجاد و مدیریت کنند.
باز تاکید کنم که این بهمعنی نادیده گرفتن نقش افراد مرجع یا همان عاملیتهای اجتماعی نیست. بلکه کارکرد شخصیتها و فعالان سیاسی نیز در متن کنش شبکههای اجتماعی معنا میدهد.
این شبکهها سرمایه تغییر و تحول در آینده هستند و در آینده نیز به همین میزان اثر گذار خواهند بود. اما مشروط به اینکه در یک گفتگوی عمومی و فراگیر وارد و متقاعد شوند که چگونه عمل کنند.
شبکهها با سازمان افقی که دارند، کمتر ضربه پذیر هستند و خوشبختانه نگاهشان به سوی شخصیتهای معتبر و قابل اعتماد است که سالهاست که اصل تغییر را برگزیدهاند و برای تحقق آندر جامعه مدنی تلاش میکنند.
باز هم تاکید میکنم که این محوریتی که برای شبکههای اجتماعی و نقششان قایل هستم، هرگز به معنای نادیده گرفتن نقش و اهمیت احزاب واقعی نیست. حامیان و هواداران احزاب هم بخشی از اینشبکهها را تشکیل میدهند، به علاوه هر چقدر عاملیتهایی که حامی تغییر هستند، در جامعه افزایش پیدا کند، امکان به خطا رفتن یا منفعل شدن شبکههای اجتماعی کاهش مییابد.
اخیرا “آنتونیو نگری” که خود مبلغ نقش شبکهها در جنبشهای اجتماعی است، در مصاحبه ای رابطه بین نیروی سیاسی سازمان یافته (مثل حزب یا گروه سیاسی) و شبکههای اجتماعی را اینطور توضیح میدهد: «باید افقیت را نقد کنیم، زیرا فکر میکنم هیچ پروژه یا توسعه سیاسیای که قادر به تحول خود انگیختهی افقی در هیات یک واقعیت نهادی باشد، وجود ندارد. در عوض فکر میکنم این گذار و تحول از این یا آن جهت، نیازمند اداره شدن است. مسلماً این اداره شدن از پایین و براساس برنامههای مشترک است، اما همواره باید به یاد داشت که در این گذار، داشتن یک نیروی سیاسی سازمان یافته که قادر به برساختن خود و مدیریت این تحول باشد، ضروری است.»
وبلاگ:
متاسفانه در کشور ما احزاب سازمان یافته با برنامه بلند مدت و گویا برای جوابگویی به خواست تغییرات وجود ندارند، آنهایی که فعلن حضور دارند توسط دولتمردان در قدرت تشکیل یافته اند، از اصلاح طلبان تا عماریون انقلابی!.
همه شان چون باید نظام ولایت فقیه را قبول داشته باشند و چنین ولایتی برخلاف رشد تغییرات است از هیچکدامشان جز کلی گویی های گنگ نمی توان انتظار داشت. به همین دلیل در یک کاسه کردن این تغییرات ناتوانند و نمی توانند ارتباط افقی شبکه های اجتماعی را در جهت رشد تغییرات برنامه ریزی کنند.
.شاید سخن محمد آقازاده در تلگرامش مسیری را نشان دهد:
« رهایی از دل صندوقهای رای نمی گذرد . همانطور که هیچ دولتی نمی تواند فاعل تغییر شود . باید هر دو را به خود قدرتمندان وابگذاریم و تنها با قدرتمند کردن مردم و حضور مستمرشان در همه لایه های جامعه و پر کردن همه درزها و شکاف ها کاری کرد که حکومت ها نتوانند به غارت مشروعیت و شکاف طبقاتی مشروعیت بدهند و به اسم اخلاق هر چه بخواهند بکنند
.قدرت را از درون آن نمی توان تغییر داد بلکه می توان از بیرون تعضعیف اش کرد تا مردم قویی شوند.
تجربه همه انقلابها و اصلاح طلبی ها در تمام جهان و ایران پیش روی ماست . نه تسخیر قدرت و نه اصلاح از درون قدرت بی نتیجه است .
تنها از بیرون است که می توان نیرومند ماند و قدرت را وادار کرد خود را اصلاح کند.»
@aghazadehmohammad
و یکی از راههای قدرتمند کردن مردم شرکت در یا پایه گذاری سازمان های مردم نهاد است برای هدف های گوناگون و شبکه های اجتماعی برای چنین هدف های گروهی، محلی، موضوعی، می توانند نقش موثری بازی کنند.
------------------------
مطلب مرتبط :
تغییر :
http://hafezehtarikhi.blogspot.ca/2016/10/blog-post.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر