این تفاوت ها عبارتند از :
1 – مسئولیت داوطلبانه و اجباری
در دموکراسی پذیرش مسئولیت داوطلبانه است. کسی، کسی را مجبور به پذیرش
مسئولیت نمی کند. مردم مسئولیت را به کسی واگذار می کنند، که :
الف – آمادگی پذیرش مسئولیت را داشته و شخصن اعلام کند.
ب - از نظر
اجتماعی، صلاحیتش مورد تایید مردم باشد.
پ – تخصص کافی برای
پذیرش مسئولیت مورد نظر داشته باشد.
ج - ممکن است افراد متعددی دارای این ویژگی ها باشند، اما
وگذاری مسئولیت به آنان با نظر مردم است. یعنی رای مردم برای واگذاری مسئولیت به
داوطلبان نقش اصلی را دارد.
اما در قران دیدیم که :
الف – واگذاری مسئولیت اجباری است. وقتی خداوند کسی را که
به پیامبری انتخاب کند، جای چون و چرا ندارد و شخص انتخاب شده، باید به این امر
گردن نهد. مردم که جای خود دارند؛ چه بخواهند و چه نخواهند باید جوابگو باشند.
ب – فرد انتخاب شده، صلاحیتش مورد تایید خداوند است و نه
مردم.
پ – ظاهرن تخصص ویژه ای نمی خواهد؛ فقط ایمان به راهی که
خداوند در برابرش قرار داده، کافی است.
ج – در این مورد افراد متعددی وجود ندارند که داوطلب بوده و
خداوند یکی را انتخاب کند. شخص مورد نظر فقط یکی است و نظر مردم هم در باره وظایف
وی هیچ اهمیتی ندارد.
2 - رسیدگی نسیه و نقد
. شاید بکار بردن چنین
واژه های عامیانه ای در این گفتار زیبا نباشند، اما دقیقن مفهوم را می رسانن
رسیدگی به مسئولیت ها در قرآن به زمانی نامعلوم موکول شده
است – بعد از مرگ و روز رستاخیز - اما این
کار در دموکراسی نقد است، و به زمانی نامشخص – پس از مرگ و در روز رستاخیز - حواله
نمی شود
3 – ساز کار یک جانبه و دو جانبه
رسیدگی به مسئولیت در قرآن یک جانبه است. روز رسیدگی کارهای
نیک و بد ما سنجیده می شوند – بخوانید انجام و یا عدم انجام مسئولیت های
ناخواسته - و جایی برای بحث و گفتگو نیست.
نیکوکاران ( کسانی که مسئولیت های ناخواسته را بخوبی انجام داده اند) پاداش و بد
کاران کیفر می بینند.
در دموکراسی ، حتا برای مجرم ترین افراد، امکان دفاع با
استفاده از امکانات قانونی فراهم است. هیچ کس پیش از اثبات جرم در دادگاه و افکار
عمومی با دلایل کافی و روشن، مجرم شناخته نشده و محکوم نمی شود. اما در قران چنین
آمده است :
- سوره القصص ( 28
) – آیه 78
قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِي
أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِن قَبْلِهِ مِنَ القُرُونِ مَنْ هُوَ
أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَن ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ
﴿۷۸﴾
[قارون] گفت من اينها
را در نتيجه دانش خود يافتهام آيا وى ندانست كه خدا نسلهايى را پيش از او نابود كرد
كه از او نيرومندتر و مالاندوزتر بودند و[لى اين گونه] مجرمان را [نيازى] به پرسيده شدن از گناهانشان
نيست (۷۸)
بعنی پیشاپیش حکمشان معلوم ونیازی به محاکمه
نیست. چنین چیزی در دموکراسی وجود ندارد.
4 – پاداش و کیفر دائم
پاداش انجام درست مسئولیت های بار شده بر دوش انسان در قرآن
و یا کیفر عدم انجام آنها، امری است دائمی. زیرا انسان ها بعد از قضاوت در روز
رستاخیز جایی فرستاده می شوند، که فقط جای لذت بردن است و یا عذاب کشیدن. جایی
برای جبران گذشته نیست.
در دموکراسی، پاداش و کیفر دائمی نیستند. افراد در جایی
قرار ندارند که امکان جبران گذشته وجودنداشته باشد. بیشتر افراد این امکان را می
یابند که در صورت یافتن کیفر، بتوانند دو باره جایی در جامعه داشته باشند. آنان که
در انجام مسئولیت های خود توانا و درست اندیش و درست کردار بوده اند، در دل های
مردم جای دارند.
5 – نظارت فردی و همگانی
نظارت در قرآن فردی است؛ خداوند ناظر بر امور است باضافه
تعدادی پرسنل که در خدمت این نظارت اند. البته این ناظران ظاهرن بی اختیارند و
همچون رباط عمل می کنند. این موضوع نه تنها در قران به روشنی دیده می شود، بلکه در
اولین دین رسمی جهان یعنی زرتشت هم وجود دارد. اهور مزدا با ده هزار چشم و گوش مراقب
مردمان است.
اما ؛
نظارت در دموکراسی، متکی به یک فرد با مجموع نیروهای تحت
امرش نیست. نظارت در د موکراسی همگانی است. قانون به همه امکانات می دهد تا نظرشان
راراجع به امور مختلف و افراد گوناگون بگویند بدون این که مورد پیگرد، نفرین
و تکفیر قرار بگیرند. شاید عده ای فکر
کنند که خب این همان امر به معروف و نهی از منکر خودمان است و جزو فروع دین.
واقعیت این است که " تفاوت بین ماه
من تا ماه گردن ، فاصله از زمین تا آسمان است
"
امید است در آینده نزدیک این وبلاگ بتواند شباهت و تفاوت های امر به معروف و نهی از منکردر
قرآن و نظارت همگانی را در دموکراسی بررسی
کند.
در پایان این نوشته شما را به گزارشی در مورد نظارت همگانی
و رعایت قانون دعوت می کنم.
مطلب: 90984
هشتم دیماه ۱۳۸۹
بخش خبری الف
در نظام مردمسالاري سوئد همه
افرادي که در پست هاي دولتي به کار گمارده مي شوند بايد از هر گونه خطايي، چه در گذشته
و چه در زماني که مشغول خدمت هستند، پاک باشند.
در انتخابات پارلماني سوئد
در سال 2006 ائتلافي از احزاب دست راستي با به دست آوردن 178 کرسي نمايندگي، اکثريت
کرسي هاي مجلس را نصيب خود کرد و دولت تشکيل داد.
چندي بعد نخست وزير
به تدريج وزراي کابينه اش را معرفي کردو خانم
«ماريا بورليوس» به عنوان وزير بازرگاني معرفي شد. روز بعد دختري به يکي از روزنامه
ها اطلاع داد، اين خانم چند سال پيش او را به مدت يک ماه براي نگهداري از بچه اش استخدام
کرده بود، بدون اينکه موضوع را به اداره ماليات گزارش داده باشد...
در سوئد هر گاه کسي فردي را
به کاري بگمارد بايد آن را به اطلاع اداره ماليات برساند و به عنوان کارفرما ماليات
و هزينه بيمه آن فرد را بپردازد. هر کس کار مي کند بايد در زمان انجام کار بيمه باشد
تا اگر اتفاقي حين کار بيفتد، بيمه بتواند نيازهاي آن فرد را پوشش دهد.
بورليوس به عنوان کارفرما
بايد استخدام آن دختر را به اداره ماليات اطلاع مي داد و علاوه بر حقوق دختر، هزينه
کارفرما را نيز به اداره ماليات مي پرداخت. بورليوس به اداره ماليات اطلاع نداده بود
و خلاف قانون رفتار کرده بود. وقتي اين مساله فاش شد وي از طريق تلويزيون از مردم سوئد
پوزش خواست و گفت در زمان انجام اين کار خلاف که سال ها پيش اتفاق افتاده بود، وضع
مالي خانواده آنها چندان خوب نبوده است.
روزنامه نگاران و
وبلاگ نويسان که مانند ساير مردم بدون هيچ محدوديتي حق تحقيق و گزارش دارند دست به
کار شدند و پرونده مالي خانم وزير را طي سال هاي گذشته مورد بررسي قرار دادند.
همه شهروندان در سوئد مي توانند
اطلاعات مالي افراد ديگر را مطالعه کنند.. براي اين کار کافي است به سالن کامپيوتر
اداره ماليات مراجعه کنند و با وارد کردن نام يا شماره شخصي افراد در رايانه ها، اطلاعات
مربوط به درآمد افراد، اشتغال آنها و مقدار ماليات پرداختي توسط هر فرد را به دست آورند.
پس از برملا شدن کار خلاف اين خانم وزير، شهروندي به نام ماگنوس فورا در وبلاگ خود
نشان داد اين خانم دروغ مي گويد و درآمد آنها در سالي که آن دختر خانم را به کار گرفته
است، بالاي يک ميليون کرون يعني خيلي بيشتر از درآمد متوسط شهروندان سوئدي بوده است.
دو روز بعد نخست وزير سوئد اعلام کرد خانم بورليوس از کار خود کناره گيري کرده است.
بورليوس نه تنها از کار وزارت کنار گذاشته شد بلکه بنا بر گزارش روزنامه ها «خانم بورليوس
از سوئد فرار کرد». او خانه و زندگي اش را در مدت کوتاهي فروخت و به انگلستان کوچ کرد
تا چشمش به چشم مردمي که به آنها دروغ گفته بود نيفتد.
مطالب مرتبط :
1 - آزادی و دموکراسی
2 – استبداد ستیزی و گرایش به دموکراسی
3 – قرآن، قانون و دموکراسی
4 - قرآن، اراده و دموکراسی
5 - قرآن، مسئولیت و دموکراسی ( 1 )