این روزها، شاهد بلندتر شدن صدای طبل جنگیم؛ جنگ برای تسلیم یا سرنگونی جمهوری اسلامی برای نابودی دستآوردهای تکنولوژی هسته ای آن که بدون نظارت امریکا و کشورهای اورپایی حاصل شده و در نتیجه معادلات قدرت حکومت ها – و نه مردم را – در منطقه تغییر خواهد داد.
علاوه بر دولت ها که جنگ را بهترین وسیله برای بهبود اقتصاد خود – بهبود جیب صاحبان کارخانه های اسلحه سازی – می دانند، گروهی از هموطنان نیز که دور از کشورند، در پای نوای طبل جنگ می رفصند با امید به این که روزی به برکت پشتوانه خارجی در مسند قدرت قرار گیرند.
علاوه بر بعضی سازمان های چریکی – سیاسی سابق که پیشتر در جنگ عراق و ایران، به عراق رفتند تا رژیم جمهوری اسلامی را با کمک صدام سرنگون کنند، گروهی نیز تک نفره یا جمعی با نامه پراکنی هیزم بیار معرکه اند به این امید که دموکراسی را با زور اسلحه وارد کشور کنند!
به نمونه هایی از این نظرات توجه کنید:
1 - تفاوت دیدگاه ها
دکتر صمدانی ، رئیس دانشگاه آمریکایی گلوبال در نامه ای از آقای میر فطروس خواست که دکترای افتخاری را که دانشگاه به ایشان اعطا کرده بود، پس بفرستد. ترجمه و متن اصلی:
آقای میرفطروس
فهم این نکته ضروری است که ، اعطای مدرک افتخاری بر پایه شرف و لیاقت کسی که مدرک را می گیرد ، بنا شده است. یکی از این ها ( آن گونه که در بند یک آیین نامه ی مربوط به اعطای مدرک دکترای دانشگاه آمریکایی گلوبال قید شده است ) آن است که گیرنده ی دکترای افتخاری ، خود را وقف کوششهای انسانی ، برای استقرار صلح در سراسر جهان کند.در حالیکه شما ، در نامه ی حیرت آور تان ، به سناتور لیندزی گراهام (بگونه ای شرم آور و ناامید کننده ) موافقت خود را با حمله نظامی قدرتهای جهانی ( از جمله آمریکا) به سرزمین پدری خود اعلام کرده اید.
مرج اقتصادی ـ سیاسی در گستره ی جهان ) از بند رها ساختید ؛ و البته ، لازم به گفتن نیست که ( از این رهگذر ) بسیاری از ایرانیان و آمریکائیان جانشان را از دست خواهند داد. گرچه ، مطمئن هستم که ( متاسفانه) فروشندگان اسلحه ( در هر دو طرف ) از این جنگ سود خواهند برد.
آقای میر فطروس، نویسنده خوبی بودن از شما انسان خوبی نمی سازد. آدولف هیتلر هم هنرمند خوبی بود ولی ، تنها از رهگذر جنایتهای فجیع اش ( علیه بشریت ) در خاطره ها مانده است.
آقای میر فطروس، شما و عزیزانتان ، در زیر چتر امنیتی کشور قدرتمند و متمدن فرانسه زندگی می کنید. از این رو ، شما و خانوداده تان از نعمت امنیت بر خوردارید.
با این وجود ( عطف به نامه ی شما ) این گونه به نظر می رسد که، برای شما میلیونها نفر زن و مرد و کودک بی گناه و بی دفاع ایرانی ( که در نتیجه چنیین حمله خانمان سوزی ، وحشتهای غیر قابل توصیف جنگی را تجربه خواهند کرد) مهم نیستتند . جنگی که قدرتهای جهانی شروع خواهند کرد و توان نظامی خود را در از بین بردن بسیاری از مردم ایران ( همراه با ملزومات و امکانات کمی که این مردم، برای راحتی خود گرد آورده اند) بکار خواهند گرفت.
سرانجام ، تشویق شما برای حمله نظامی [ به ایران ] آنقدر مسخره و غیرمنطقی است که لیاقت
داشتن دکترای افتخاری را که (ای-جی- یو به شما اعطا کرده بود ) از شما سلب می کند . بنابراین دکترای افتخاری شما ( از تاریخ ارسال ای ـ میل ، در جهت ابطال آن ) لغو خواهد شد.
پیشاپیش به شما اخطار می شود که از این تاریخ به بعد ، افزودن عنوان دکتر به دنبال نام تان ، یا امضا کردن و چاپ نام خود با عنوان دکتر و یا معرفی خود به هر شکلی که نشان از این داشته باشد که از «ای جی یو » دکترا دارید، از منظر قانونی و اخلاقی، نقض حقوق دانشگاه تلقی خواهد شد.
شما موظف هستید ، دکترای افتخاری خود را ( حداکثر ) تا ۱۵تاریخ دسامبر ۲۰۱۱ ، به AGU عودت دهید . در غیر اینصورت، خبر ابطال دکترای افتخاری شما ، دریکی از نشریات آموزشی شهرتان ،همین طور سامانه اینترنتی AGU درج خواهد شد.
دکتر صمدانی ، رئیس دانشگاه آمریکایی گلوبال
Mr. Mirfetros,
One needs to understand that the granting of an honorary degree is based upon the grantee’s honorable and deserving qualifications. One of these, as stipulated in American Global University‘s (AGU) Honorary Degree Granting Policy, category I, is the grantee’s devoting himself or herself to humanitarianism and striving toward the goal of establishing peace throughout the world. However, shamefully and disappointingly, you wrote an outlandish letter to Senator Lindsey Graham announcing your agreement with a military attack by the world powers, including the United States upon your own Fatherland, Iran. In your letter, you unjustifiably advocate bringing down the Mullahs’ Regime by military force instead of asking Senator Graham to support the Iranian people to revolt in order to topple the Regime. By doing so, you have potentially unleashed a monster in the form of global economic and political disorder, not to mention the many Iranian and American lives that would be lost. However, I’m confident that unfortunately, arms sellers on both sides would benefit from such a conflict.
Mr. Mirfetros, being a good writer does not make you a good human being. Adolf Hitler was a good artist, but he will only be remembered because of his hideous crimes against humanity. Mr. Mirfetros, you and your loved ones are living under the security umbrella of France, a civilized and powerful country. Therefore, you have the luxury of feeling secure about your family and yourself. However, it would appear from your letter that you do not care about millions of innocent and defenseless Iranian men, women, and children who would suffer the unspeakable horrors of a war initiated by the world powers who would use their military might in obliterating much of Iran’s population, together with the precious few comforts and possessions that they have.
Lastly, your encouragement of a military attack on Iran is so preposterous that you do not deserve to keep the honorary doctorate that was heretofore granted to you by AGU. Therefore, your honorary doctorate is hereby revoked effective as of the date of this revocation email to you. Be forewarned that henceforth affixing, signing, or printing your name by any means and in any manner with Dr. and/or introducing yourself as Doctor in any manner based on the AGU honorary degree is both a legal and moral violation of the university’s rights. In this eventuality, legal action will be taken, including attorney and court fees.
You must return the honorary degree to AGU no later than December ۱۵, ۲۰۱۱, otherwise the revocation will be published in educational periodicals, in at least one local newspaper in your city, and also on AGU‘s website.
Dr. A. Samadani, Ph.D., President
American Global University
2 - نگاهی دیگر؛ تلفات و خسارات تهاجم نظامی احتمالی به ایران
اکبر گنجی
روزنامه نگار و پژوهشگر
به روز شده: 19:49 گرينويچ - چهارشنبه 23 نوامبر 2011 - 02 آذر 1390
نیروهای ناتو با حمایت نظامی از مخالفان قذافی زمینه پیروزی آنها را فراهم کردند
تهدید و گمانه زنی درباره تهاجم نظامی به ایران روز به روز بیشتر میشود. یک پرسش این است: احتمال وقوع حمله نظامی به ایران تا چه اندازه است؟ اما پرسش دیگر، که شاید کمتر در بحث ها مطرح شده، این است: اگر حملهای به تأسیسات هستهای ایران صورت گیرد، پیامدهای آن چیست؟
یکم- تلفات انسانی ناشی از تشعشعات هسته ای: بر اساس پژوهش عبدالله توکان و آنتونی کردزمن که یکی از مهمترین مطالعات درباره تبعات حمله نظامی اسرائیل به ایران است و در ماه مارس سال ۲۰۰۹ توسط مرکز مطالعات بین المللی و استراتژیک منتشر شده است، حمله به مراکز اتمی ایران از قبیل نیروگاه بوشهر میتواند تا "صدها هزار" کشته و هزاران هزار بیمار سرطانی بر جای گذارد. حمله به مراکز غنی سازی ایران هم همان نوع تشعشعات رادیو اکتیو را در فضا و منابع آب و غذای انسان و دام رها میکند که حمله به یک نیروگاه هسته ای.
دوم- گسترش جنگ در اثر عمل متقابل ایران و کشیده شدن پای آمریکا و دیگران به جنگ: بمباران تأسیسات هستهای ایران توسط اسرائیل، واکنش متقابل ایران را در بر خواهد داشت. واکنش ایران، پای آمریکا و دیگران را به جنگ خواهد گشود و بدین ترتیب جنگ گسترش خواهد یافت.
کلیک مطالعه دقیق پال راجرز در مورد آثار حمله اسرائیل به ایران، مطالعه دن پلش در مورد آثار و تبعات حمله آمریکا به ایران و ده ها گزارش و مقاله تحقیقی دیگر (مثل کلیک این نمونه)، با دقت و در جزئیات مفصل نشان میدهند که حمله به ایران جنگی در ابعاد منطقهای را به دنبال خواهد داشت، موجب جنگ فرسایشی طولانی در داخل ایران و به احتمال زیاد در سوریه و لبنان خواهد شد، اقتصاد نفت را مختل خواهد کرد و جان هزاران هزار انسان را خواهد گرفت.
بر اساس تجربه گذشته نزدیک منطقه (عراق و افغانستان و لیبی) میتوان اوضاع وخیم تر جنگی با ایران را بررسی کرد. پروژه مطالعاتی "هزینه جنگ" در دانشگاه براون در آمریکا، تلفات انسانی مستقیم جنگ در عراق و افغانستان را ۲۲۵ هزار کشته برآورد کرده است. بیش از دو میلیون نفر در هر یک از این دو کشور آواره شده اند و هزینه های انجام شده و تعهد شده (مخارج درمان معلولان جنگ و بازنشستگی نیروهای درگیر در جنگ) بین ۳.۲ تا ۴ تریلیون دلار بوده است. برآوردهای مختلف تلفات جنگ در لیبی بین ۲۰ تا ۸۰ هزار نفر است (به کلیک این گزارش، کلیک این متن و کلیک این گزارش بنگرید). هزینه های جنگ با ایران چقدر خواهد بود؟ جنگ هشت ساله ایران و عراق در حدود یک تریلیون دلار برای دو کشور هزینه داشت. جنگی در این ابعاد منطقهای چقدر هزینه انسانی و مادی خواهد داشت؟(کلیک اینجا را ببینید).
سوم- تلفات انسانی ناشی از گسترش جنگ: ورود آمریکا و دیگران به جنگ، افراد غیر نظامی بی شماری را نابود خواهد کرد. اگر این امر بخواهد تا سقوط حکومت ایران تداوم یابد، ممکن است نیم تا یک میلیون تن از ایرانیان کشته شوند. تلفات جمعیت شش میلیونی لیبی را با تلفات جمعیت ۷۸ میلیونی ایران مقایسه نمائید. بر اساس مطالعه دن پلش (مدیر مرکز مطالعات بین المللی و دیپلوماسی در دانشگاه SOAS) و مارتین بوچر که در ماه سپتامبر ۲۰۰۷ توسط مرکز مذکور منتشر شد، حمله با سلاح های اتمی تاکتیکی به یازده مرکز تاسیسات هستهای و شیمیایی و بیولوژیکی ایران بیش از ۲ میلیون نفر کشته بر جای خواهد گذاشت (۲۸۱۶۰۰۰ نفر).
"صدور قطعنامهی ۱۹۷۳ شورای امنیت راه را هموار ساخت تا هواپیماها و هلیکوپترهای نظامی آمریکا و فرانسه و بریتانیا بلافاصلهحملات خود را به پایگاه های هوایی و دریایی و محل تجمع نیروهای نظامی لیبی آغاز نمایند... در نتیجه این تصمیم به جای شورای امنیت و اقدام به موقع پیمان ناتو... جبهه آزادیخواهان سرگرم تلاش جهت تثبیت حاکمیت جدید در کشور شده اند" نامه حزب دموکرات کردستان
چهارم- نابودی زیرساخت های صنعتی و اقتصادی: برای سقوط حکومت، مهاجمان چارهای جز حمله به زیرساخت های اقتصادی و صنعتی نخواهند داشت. حمله به لیبی بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار خسارات برای مردم آن کشور به ارمغان آورده است. حمله به ایران، این رقم را بسیار افزایش خواهد داد.
اما پیامدهای اقتصادی جنگ فقط و فقط معطوف به ایران نخواهد بود. لئون پانهتا، وزیر دفاع آمریکا، کلیک گفته است: حمله نظامی به ایران "به اقتصاد جهانی آسیب می رساند". وی افزوده است: "در صورت حمله به ایران چنان پیامد های اقتصادی به بار خواهد آمد که میتواند نه فقط بر اقتصاد ما بلکه بر تمام اقتصاد جهانی اثر بگذارد".
پنجم- عمیق تر شدن شکاف جهان اسلام و جهان غرب: تاریخ گذشته، شکافی میان جهان اسلام و جهان غرب پدید آورده است. حمله نظامی به ایران، این شکاف را عمیق تر خواهد کرد. ضمن اینکه شکاف ها به جنبه های مذهبی محدود نمی شود. چپ های ایران و منطقه و ملی گرایان ایران و منطقه هم خود را مورد تهاجم غرب احساس میکنند.
ششم- خطر تجزیه: حکومت های ایران، قبل و بعد از انقلاب، ستم های زیادی در حق اقلیت های قومی روا داشته اند. به همین دلیل در مناطق مرزی با مسائل و مشکلات عدیدهای روبرو هستند. هیچ کس نمی تواند منکر وجود نیروهای تجزیه طلب شود. ممکن است تعداد این گونه افراد زیاد نباشد، اما برخی گروه ها به صراحت از کشور کردستان، مرکب از کردستان ایران، عراق، سوریه و ترکیه سخن گفته اند.
از سوی دیگر، دولت هایی چون اسرائیل، "ایران بزرگ"- نظام سیاسی اش دموکراتیک باشد یا نباشد- را نمی خواهند. از نظر آنها شاید بد نباشد که ایران تجزیه شده و به کشورهای کوچک تبدیل شود. تاریخ ایران نشان میدهد که هرگاه دولت مرکزی قدرتش کاهش مییابد، نیروهای تجزیه طلب قدرت مییابند. آغاز جنگ و کاهش قدرت مرکزی این پیامد را هم در بر خواهد داشت. اما جنبش های تجزیه طلبانه اگر واقعاً قدرت یابند و به سوی تجزیه پیش روند،خصوصاً در منطقه ما، تلفات انسانی زیادی برجای گذاشته خواهد شد.
اینک به نمونهای از این نوع گرایش ها بنگرید: در ۱۴ شهریور ۱۳۹۰ حزب دموکرات کردستان طی نامهای ضمن استقبال از پروژه تهاجم نظامی ناتو به لیبی مینویسد: "صدور قطعنامهی ۱۹۷۳ شورای امنیت راه را هموار ساخت تا هواپیماها و هلیکوپترهای نظامی آمریکا و فرانسه و بریتانیا بلافاصلهحملات خود را به پایگاه های هوایی و دریایی و محل تجمع نیروهای نظامی لیبی آغاز نمایند... در نتیجه این تصمیم به جای شورای امنیت و اقدام به موقع پیمان ناتو... جبهه آزادیخواهان سرگرم تلاش جهت تثبیت حاکمیت جدید در کشور" شده اند.
"سخن گفتن از جنگ، سخن گفتن از مفاهیم انتزاعی نیست. سخن بر سر جان آدمیانی است که "تنها" یک بار فرصت زندگی در این کره خاکی را مییابند"
این حزب سپس به تقسیم کردها میان چهار کشور ایران، عراق، سوریه و ترکیه -برخلاف خواست و تمایل شان- و مبارزه کردها برای "کسب حق تعیین سرنوشت" از یک سو و "قتل عام" آنها توسط حکومت ها از سوی دیگر اشاره کرده و به استقبال مدل لیبی برای ایران میرود. در نامه حزب دموکرات کردستان آمده است: "ملت کرد که سرزمینش در پی یک توافقنامه استعماری و بر خلاف خواست و تمایل خویش ابتدا میان دو امپراتوری ایران و عثمانی و سپس میان چهار کشور ایران و ترکیه و عراق و سوریه تقسیم شده است، از دیر باز در راه کسب حق تعیین سرنوشت خویش مبارزه می کند و در این راستا با ددمنشانهترین شیوههای سرکوب و قتلعام مواجهشده است... ما ضمن ابراز خوشحالی از پیروزی مبارزه مردم لیبی و حمایت از قطعنامهی۱۹۷۳ شورای امنیت در رابطه با این کشور، خواستار آنیم کهشورای امنیت سازمان ملل متحد با اتکا بههمین اصل "مسئولیت حمایت" خطر همکاریهای شوم دولتها و سرکوب از سوی حاکمان را از ملت کرد دور سازند".
هفتم- بمباران دموکراسی: ایران ویران شده با صدها هزار کشته نمی تواند محلی برای رشد دموکراسی و حقوق بشر باشد. خشم و کینه و نفرت و درماندگی و بیچارگی، معجونی میآفرینند که به شدت خون آلود خواهد بود.
هشتم- منافع و فساد ناشی از بازسازی: بر اساس بعضی کلیک گزارش ها، بازسازی لیبی میلیاردها دلار به جیب شرکت های غربی میریزد: "بازسازی خرابیها برای کشور لیبی بیش از ۳۲۲ میلیارد دلار (۲۰۰ میلیارد پوند) هزینه خواهد داشت. بر اساس پیش بینی اداره سرمایه گذاری و تجارت انگلستان، این سرمایه عظیم در ده سال آینده میتواند بزرگترین رشد اقتصادی را برای شرکتهای انگلیسی، رقم بزند. طیف وسیعی از شرکتهای انگلیسی از این قراردادها سود خواهند برد از نفت و گاز گرفته تا تجهیزات پزشکی".
فسادهای عظیمی در این مرحله رخ خواهد داد. به گزارش موسسات تحقیقاتی آمریکا و دولت آمریکا حدود ۶۰ میلیارد دلار در بازسازی عراق و افغانستان اختلاس شده است. دولت آمریکا تاکنون توانسته است فقط ۱۵۵ میلیون دلار از اختلاس ها را پس گرفته و به خزانه آن کشور باز گرداند (کلیک اینجا را ببینید).
نهم- نتیجه: سخن گفتن از جنگ، سخن گفتن از مفاهیم انتزاعی نیست. سخن بر سر جان آدمیانی است که "تنها" یک بار فرصت زندگی در این کره خاکی را مییابند. نوزادانی به دنیا میآیند تا زندگی کنند، نباید این حق را از آنها گرفت. تشعشات هستهای هوشمندانه مقتولان خود را از مستبدان حاکم انتخاب نمی کنند، همه مردم بی گناه را نابود میسازند. وقتی بمبی فرود میآید، جان آدمیان را میستاند و تعداد زیادی را ناقص العضو میسازد. آن اصل کانتی را به یاد بیاورد: آدمیان با گوشت و خون و استخوان غایات فی نفسه اند و هیچ کس مجاز نیست آنان را وسیلهای برای اهداف انتزاعی خود سازد. من به عنوان یک انسان حق دارم خود را فدای مفاهیم انتزاعی سازم، اما به عنوان یک روشنفکر، حق ندارم ده ها هزار تن را فدای اهداف خود بسازم.
برای منابع داده شده اصل نوشتار را بخوانید
این هم دو گفتگو با استادان ایرانی خارج از کشور :
1 – دکتر کریم لاهیجی :
تلویزیون ایرانیان برلین :
مصاحبه با دکتر عبدلکریم لاهیجی – حقوق بشر و تحریم های دولت های غربی
عبدالکریم لاهیجی شاید موجه ترین ایرانی در بین محافل بین المللی حقوق بشر است که ریاست جامعه دفاع از حقوق بشر ایران و نایب رییس جوامع حقوق بشر بعهده دارد .
وی بهمراه همکارانش با تشکیل پرونده های قطور نقض حقوق بشر جمهوری اسلامی ، بار ها دولتهای غربی را ناچار به تعیین موضع و صدور قطعنامه ها علیه حکومت غاصب ایران نمود.
وی به دعوت " نهاد شفاف سازی ایران" در " کنفرانس نگاهی به درون جامعه ایران" شرکت نمود .
پیش از مصاحبه از او خواستم اگر خط قرمزی برای خود تعیین نموده بازگو کند . وی با صراحت اعلام نمود هیچ خط قرمزی را نمی شناسد .
در این گفتگو وی پیرامون دلایل نادیده گرفته شدن نقش حقئق بشر در جمهوری اسلامی توسط دولتهای غربی ، واکنش جامعه جهانی به اراده جمهوری اسلامی برای دستیابی به تکنولوژی بمب هسته ای ، جاسوسی سفارت خانه جمهوری اسلامی در مورد فعالان سیاسی ،فعالیت های جامعه حقوق بشر ایران و تاثیر فعالیت های این جامعه بر نهادهای بین المللی و ... توضیحاتی شفاف بیان نمود .
عبدالکریم لاهیجی تاکید نمود که پرونده نقض حقوق بشر توسط مسئولین جمهوری اسلامی در مسیری قرار گرفته که نهایتا به انجام خواهد رسید تا جمهوری اسلامی باور کند جنایاتش هرگز فراموش نخواهد شد .
2 - گفتگو با دکتر منوچهر خاوند – تاثیر تحریم های اقتصادی و حقوق بشر در ایران
فریدون خاوند ، اقتصاد دان برجسته ایرانی در همایش نگاهی به درون که از سوی انجمن شفاف سازی ایرانیان برلین برپا شده بود شرکت کرد .
فر صت را مغتنم شمردیم و با وی گفتگویی انجام دادیم . فریدون خاوند با احاطه ای درخور توجه بر مسایل اقتصادی ، شرایط حاکم بر ایران را توضیح داد .
وی در مورد تهدید تهاجم خارجی و تحمیل تحریم ها و تاثیر آن بر زندگی مردم توضیحاتی داد که شنیدنی ست .
همچنین دکتر خاوند در مورد دلیل عدم تاثیر قطعی تحریم ها بر حکومت حاکم بر ایران سخن گفت .
از وی پرسیدم با توجه به ممنوعیت سفر مقامات جمهوری اسلامی ، حمایت دولتهای چین و روسیه ، نقش امارات در مراودات اقتصادی جمهوری اسلامی و نبود وحدت در مورد تحریم ها ، چه آینده ای را در مورد تاثیر تحریم ها پیش بینی می کند .
از وی سوال کردم چرا نگاه غرب به مسایل ایران ، نگاهی انسانی نیست ( عدم توجه به مسایل حقوق بشر و استفاده ابزاری از جنبش مردم برای تهییج افکار عمومی در حمایت از تحریم ها برای جلوگیری از دسترسی جمهوری اسلامی به تکنولوژی بمب هسته ای ) آیا تحریم ها باعث نخواهد شد تا جنبش مردم به خشونت گرایش پیدا نماید ؟
دکتر خاوند با توجه به ضیق وقت با بردباری بسیار به سوالات پاسخ داد.